توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: با توجه به اهمیت و گستردگی و متنوع بودن موضوعات کودکی، پژوهشی جامع در پنج مبحث پربار شیوه های تربیت، آموزش و یادگیری مهارتهای مورد نیاز کودک، کودک و رسانه ، بازی- هنر و خلاقیت، بهداشت و سلامت کودک در 21000000 صفحه انجام پذیرفته است.
پرسمان: متن پرسشهای رایج والدین به صورت موضوعبندی و پاسخ کارشناسان در این زمینه.
حکایت: داستانهای نمایشیِ صوتی با موضوع تربیت همهجانبه کودکان.
کتابخانه: متن کامل 120 کتاب برگزیده با محوریت «تربیت کودکان» با امکان جستجو و یادداشتبرداری.
نگارخانه: حدود 270 طرح گرافیکی زیبا با موضوع تربیت کودک و 280 دقیقه سخنرانی و میزگرد دینی و علمی به صورت تصویری با حضور کارشناسان برجسته از حوزه و دانشگاه؛ و بیش از 1200 دقیقه صوت از بیانات ارزشمند کارشناسان.
نگاه زیباشناسانه به طبیعت
زمان مطالعه: 8 دقیقه اگر زیبایی طبیعت را تحصیل کنید و هیچ چیز دیگری را نداشته باشید به بهترین چیزی که خداوند ابداع کرده است رسیده اید. »فرالیپولیپی» آنچه قبل از هر چیز باید به آن پرداخته شود نوع نگاه و کیفیت نگرش انسان به طبیعت و نشانه های اندیشه ساز عالم خلقت است؛ زیرا بر اساس تقسیم بندی های روان شناختی ای که
افسون طبیعت در نگاه سپهری
زمان مطالعه: 8 دقیقه [مطالب این بخش مستقیما از کتاب شعر و اندیشه؛ نوشته ی داریوش آشوری نقل شده است.] کار ما شاید این است که در «افسون» گل سرخ شناور شویم. »سپهری« »طبیعت ستایی سپهری به ظاهر چیزی از طبیعت ستایی رومانتیسم اروپایی (مثلا از روسو تا آندره ژید) در خوددارد؛ اما ریشه هایش از درون مایه ای ژرف تر آب می خورد
صدای پای آب
زمان مطالعه: 7 دقیقه باغ ما در طرف سایه ی دانایی بود. باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه، باغ ما نقطه ی برخورد نگاه و قفس وآینه بود. باغ ما شاید، قوسی از دایره ی سبز سعادت بود. میوه ی کال خدا را در آن روز، می جویدم در خواب. آب بی فلسفه می خوردم. توت بی دانش می چیدم. تا اناری
در گلستانه
زمان مطالعه: < 1 دقیقه دشت هایی چه فراخ! کوه هایی چه بلند! در گلستانه چه بوی علفی می آمد! من در این آبادی، پی چیزی می گشتم: پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی. پشت تبریزی ها غفلت پاکی بود، که صدایم می زد. پای نی زاری ماندم، باد می آمد، گوش دادم: چه کسی با من، حرف می زد؟ سوسماری لغزید. راه افتادم.
پیغام ماهی ها
زمان مطالعه: < 1 دقیقه رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب. آب در حوض نبود. ماهیان می گفتند: »هیچ تقصییر درختان نیست. ظهر دم کرده ی تابستان بود، پسر روشن آب، لب پاشویه نشست و عقاب خورشید، آمد او را به هوا برد که برد. به درک راه نبردیم به اکسیژن آب. برق از پولک ما رفت که
نشانی
زمان مطالعه: < 1 دقیقه »خانه ی دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید. سوار. آسمان، مکثی کرد. رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: »نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن، عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است. می روی تا