جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دسته بندی: افسون طبیعت در نگاه سپهری

شب تنهایی خوب

زمان مطالعه: < 1 دقیقه گوش کن؛ دورترین مرغ جهان می خواند. شب سلیس است، و یک دست، و باز. شمعدانی ها و صدادارترین شاخه ی فصل، ماه را می

ادامه مطلب »

ندای آغاز

زمان مطالعه: < 1 دقیقه باید امشب بروم. من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم، حرفی از جنس زمان نشنیدم. هیچ چشمی، عاشقانه به زمین خیره

ادامه مطلب »

پیغام ماهی ها

زمان مطالعه: < 1 دقیقه رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب. آب در حوض نبود. ماهیان می گفتند: »هیچ تقصییر درختان نیست. ظهر

ادامه مطلب »

نشانی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »خانه ی دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید. سوار. آسمان، مکثی کرد. رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها

ادامه مطلب »

در گلستانه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه دشت هایی چه فراخ! کوه هایی چه بلند! در گلستانه چه بوی علفی می آمد! من در این آبادی، پی چیزی می گشتم: پی خوابی

ادامه مطلب »

صدای پای آب

زمان مطالعه: 7 دقیقه باغ ما در طرف سایه ی دانایی بود. باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه، باغ ما نقطه ی برخورد نگاه و قفس وآینه

ادامه مطلب »