یکی از مهم ترین خطرات بزرگ تعلیمات دینی و پرورش مذهبی، این است که در کودکی به فرزند، چیزی را آموزش دهیم و یا تربیتی کنیم که چون فرزند بزرگ شود، آن را خلاف حقیقت بیابد و به یک باره همه ی اثرات پرورشی ما، از بین برود و کودک پس بزند و در جبهه ی مخالف آن ها بایستد و بدون انصاف، همه را به باد تهمت ناروا بگیرد و این خطر را پیشاپیش، باید جلوگیری کرد و راه مناسب مقابله با آن، این است که برای کودکان نیز، مطالب مذهبی را با همان وضعی که برای بزرگ ترها، مطرح می کنیم، برای کودکان نیز طرح کنیم. با این تفاوت که برای کودکان، بیشتر جنبه ی رفتاری آن را، پیاده کنیم و چون بزرگ تر
شد، جنبه ی اعتقادی و باطنی آن را بازگو کنیم. اگر لازم باشد که به کودکی از اعتقادات مذهبی سخن بگوییم باز هم باید، همان مطالبی گفته شود که برای بزرگ ترها می گوییم، با این تفاوت که در آموزش های کودکان، تنها با الفاظی ساده تر و روشن تر، مطالب بیان می شود.