نیاز به پذیرفتگی و مورد قبول دیگران واقع شدن، که آن را از نیازهای آموخته شده ی اجتماعی می دانند، ارتباط زیادی، با نیاز به بیان و ابراز خود دارد. درواقع انگیزه ی ابراز خود، نهایتا جهت کسب پذیرش دیگران و قبول آنان، نسبت به ارزشمندی فرد است. این انگیزه در آغاز خردسالی، توسط مادر هدایت می شود که همین امر می تواند نحوه ی تربیتی وی را مشخص سازد. با توجه به وابستگی خردسال به مادر، جهت تأمین غذا و رفع دیگر احتیاجات خود، پذیرفته شدن کودک، از جانب مادر، برای او اهمیت خاصی می یابد. او به تدریج، سعی می کند که از امور مورد استقبال و پذیرش مادر، پیروی نموده و از اموری که عدم پذیرش مادر و یا تنبیه از جانب وی را به دنبال دارد، خودداری نماید. البته در چنین مواردی، کودک نسبت به اموری که خود، علاقه مند به انجام آن است ولی مادر با آن مخالفت می کند، دچار تضاد و ناهماهنگی می شود. بعد از مادر، دیگر
اعضای خانواده، خویشاوندان و دیگر افرادی نیز که برای کودک از نوعی اهمیت برخوردارند، به ترتیب اهمیت، نقش مهمی را در این زمینه به عهده دارند. در محیط مدرسه، گرچه پذیرفته شدن از جانب معلمان برای کودک، از اهمیت ویژه ای برخوردار است، ولی پذیرفتگی توسط گروه همسالان نیز برای کودک، اهمیتی خاص دارد. تا جایی که گاه نقش گروه همسالان و هدف های آن ها، می تواند در مقابل نظر معلم قرار گیرد و مشکلاتی را به بار آورد. در این گونه موارد، معلم می تواند، بعضی از رفتارهای نامناسب دانش آموزان و کارهایی که گاهی اغلب کودکان به منظور جلب نظر دیگر دانش آموزان کلاس انجام می دهند را، نادیده بگیرد. البته این بی توجهی نباید در حدی باشد که آن ها تصور کنند، معلم ساده لوح و بی تجربه است. گروه همسالان در دوره ی نوجوانی از اهمیت و تأثیر بیشتری برخوردار است. نوجوان با توجه به ویژگی های جسمی و روانی خود و روحیه ی استقلال طلبی، برای نظر همسالان خود، ارزش و اعتبار بیشتری قایل است. از این رو در جهت ارزش ها و آرمان ها و نظرات گروه همسالان خود، تلاش بیشتری دارد. بنابراین قرار گرفتن در گروهی که از مبانی فکری و اخلاقی ضعیفی برخوردار است، می تواند برای جوانان، عاملی زیانبار محسوب شود.