اگر طفل را به حال خود واگذاریم، بیشتر و بهتر فکر می کند. ولی ممکن است نتواند افکار خود را به ما نشان دهد. باید به کودک اجازه داد که بگردد و اشیاء را دستمالی کند و احساسات خود را بروز دهد. ما نباید فکر کردن را به او بیاموزیم. مثلا به وسیله ی اسباب بازی ها و وسایل مخصوص کودکستان ها که با تداعی مصنوعی، مغز کودک را پر می کنند. بلکه، باید او را در برابر صحنه ها و
اشیاء قرار دهیم، تا خود را بشناسد و بیندیشد و دریابد. مراحل ابتدایی زندگی کودک، بسیار اهمیت دارد و چون مستقیما در او نباید نفوذ و تصرف کرد و باید او، خود به گزینش و انتخاب شایسته بپردازد، لذا باید محیط او را مساعد و آماده ساخت. محیط اطراف او باید پر از نشاط، خوشرویی، اعتماد، صداقت، جوشش و همکاری باشد. هم چنان که عصبانیت ما، قبل از تولد فرزند، بر نیروی حیاتی کودک، لطمه می زند و او را عصبی می کند، قطعا به هنگامی که فرزند با چشم و گوش، در برابر عصبانیت پدر و مادر قرار می گیرد، شدیدتر اثر می گیرد و در مقابل آن، صفا و آرامش دامان و محیط اطراف مادر، اثرات نیکویی برای کودک دارد. عواملی چون؛ نشاط مادر و بهداشت در ایام بارداری، ضامن سلامت روحی و روانی کودک خواهد بود. باید توجه داشته باشیم، کودک اگرچه سنش پایین است، ولی او را می بایست گرامی داشت و او را جزو آدمیزاد، به حساب آورد.