جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تبادل خواهش ها برای درک کردن

زمان مطالعه: 3 دقیقه

سال های نوجوانی برای بعضی ها مملو از رنج و عذاب است و هر لحظه فشار بیشتری را بر آنان تحمیل می کند. خودکشی که محصول اعتماد به نفس سست و ضعیف و از کار افتاده است، دومین عامل مرگ نوجوانان 15 تا 24 ساله (در آمریکا) به شمار می آید. از سال 1982 تاکنون میزان خودکشی نوجوانان تا 70% افزایش یافته است. اغلب نوجوانان برای بحث و گفتگو درباره مسایل درسی، روابط، وضعیت غذایی و دوستانشان با مشکلات زیادی روبه رو هستند. از یک سو والدین مدعی اند که نمی دانند چگونه به احساسات و درونیات فرزندانشان دسترسی پیدا کنند و از سوی دیگر بچه ها ناله سر می دهند که بزرگترها همه چیز را از دریچه افکار و احساسات خودشان می سنجند، به سخن شان گوش نمی کنند و از همدلی و همدردی با ایشان دریغ می ورزند. می توان این اتهام ها را دعواهای حقوقی تلقی کرد که در محکمه منزل اقامه می شوند. برای مقابله با این مسایل والدین باید از خصلت گشادگی و آمادگی ذهن برای شنیدن به سخنان فرزندشان، صرف نظر از موقعیت تحصیلی او، برخوردار باشند و فضایی را بیافرینند که بده و بستان آزاد نظرها در میان اعضای خانواده متداول شود. یک نوجوان ممکن است خطاب

به پدرش فریاد بر آورد که: «تو مرا نمی شناسی، مرا نمی فهمی وما چیزی برای گفتن نداریم.» او انتظار دارد که پدر یا مادرش هر بار نگاهی تازه به او بیفکند، تغییر و تحولش را درک کند و آن را معتبر بشناسد. به همین دلیل گوش کردن، همدلی کردن وتسلی دادن مهم ترین اصول مراقبت از نوجوانان به شمار می آیند.

به اعتقاد عده ای از نوجوانان، این دوره با تنهایی و انزوای شدید مترادف است زیرا هیچ کس، حتی والدینش شان نمی توانند تمام نیازهایشان را برآورده سازند. در عین حال می توانیم به آنان خاطرنشان کنیم که گر چه درمان هر ناخوشی و رفع هر مسأله برای ما امکان پذیر نیست اما قادریم فنون و مهارتهایی را به آنان بیاموزیم که با توسل به آنها از خود مراقبت کنند و بسیاری از مشکلاتشان را برطرف سازند.

نوجوانان بر خلاف بچه ها، تمایلات و نیازهای خود را کتمان می کنند و گاه برای سرپوش گذاشتن بر ضعف ها و کاستی هایشان به خشونت متوسل می شوند. آنان ممکن است بسیاری از چیزها را به طور هم زمان حس کنند و در نتیجه نتوانند درباره ی هر یک جداگانه اظهار نظر کنند. برای یک نوجوان ابراز خشم به والدین نسبت به اظهار عشق و محبت به آنان آسان تر است. او ممکن است انجام کارهای پرمخاطره را نسبت به اظهار عجز و ناتوانی ترجیح دهد. چه بسا تصور کند اظهار احساسات «خوب» نسبت به احساسات «بد» برایش شرمساری به بار آورد. برای حفظ اعتماد به نفس نوجوانان لازم است به اتفاق خودشان از بروز حالات و احساسات مخرب زیر جلوگیری

کنیم و به جای آن اعتدال و حس سلوک و آرامش و سازگاری بنشانیم:

– جدایی و انزوا (چون هیچ کس آنان را درک نمی کند(.

– گیجی (چون نمی توانند دیگران را در درک نقطه نظرهای خود یاری کنند و یقین ندارند که به درستی منظور آنان را می فهمند(.

– طرد شدن (ناتوانایی دیگران را در درک نقطه نظرهایشان بی توجهی به شمار می آورند(.

برای جلوگیری از این احساسات، باید پیوسته خطوط ارتباطی مان را باز نگه داریم. اغلب والدین تصور می کنند که به نقطه نظرهای فرزندانشان گوش می کنند و بحث و تبادل نظر را در میان آنان ترویج می دهند. در حالی که نقطه نظر نوجوانان درست عکس این قضیه است. آنان اغلب ناله سر می دهند که والدین شان به سلیقه و بینش شخصی خود تکیه می کنند، آنان را نمی بینند و به سخنانشان گوش نمی کنند؛ مدعی اند که گفت و گوها یکسویه است و بزرگترها به جای صحبت کردن با آنان خطاب به آنان سخن می گویند.

به هر حال ما باید به نقطه نظرهای نوجوانان به دقت گوش کنیم و به همان اندازه که در فکر پند و موعظه هستیم گوش شنوا داشته باشیم.