بعضی اوقات یک بچه مشتاق و ماجراجو به نوجوانی تبدیل می شود که هیچ نقطه ی روشنی در مسیر زندگی اش نمی بیند. به طور کلی دوره ی نوجوانی مرحله ی انتقال از بچگی به بزرگسالی است. او در این مرحله آماده می شود تا با عمق مسایل زندگی آشنا شود. ممکن است در این رهگذر بر تمام فرضیه ها و تصورات پیشین خود خط بطلان بکشد؛ آنچه را که در گذشته آسان به نظر می رسید دشوار حس کند و آنچه را که زمانی دست یافتنی می نمود، دور از دسترس ببیند.
بسیاری از نوجوانان هنگام مواجه شدن با مشکلات امتحانی و مسایل و موانع ورود به دانشگاه یکباره اشتیاق خود را از دست می دهند و غمزده و کسل می شوند. آنان ممکن است نقاب بی تفاوتی بر چهره زنند و بر احساس گناه و یا نگرانی خود از بابت برآورده نساختن توقعات والدین شان سرپوش گذارند. شاید با اظهارات زیر در این خصوص آشنا باشید:
»من با کوشش هر چه تمامتر تکالیف مدرسه ام را انجام می دهم و خود را برای امتحانات مهیا می کنم. اما یقین دارم که وقتی کارنامه ام را به آنان نشان دهم؛ نمی توانم مانند خواهرم خوب باشم و اسباب رضایت شان را فراهم کنم. گاه فکر می کنم شاید حواسم به اندازه کافی متمرکز نیست. بعضی اوقات تصور می کنم که نمی توانم تکالیف شاق و سنگین مدرسه را هضم کنم. به هر حال یأس و ناامیدی ام را پنهان و وانمود می کنم که از عهده ی همه چیز بر می آیم.» عدم توانایی جیمی،
پانزده ساله، در برآورده ساختن انتظارات والدینش سبب شد که او در مقابل آنان خودش را حقیر و گنهکار حس کند و با اظهارات خوب و خوشایند درباره ی موقعیت درسی اش از پرتوقعی و حساسیت بی جای آنان بگریزد.
متأسفانه والدین اغلب به فرزندشان تأکید می کنند که با تلاش فراوان موقعیت شان را به عنوان شاگرد ممتاز کلاس ثبت کنند و ندانسته از این طریق فشار روحی سنگینی را به آنان تحمیل می کنند. بچه هایی که نمی توانند توقعات والدین شان را برآورده سازند، در پرتگاه یأس و ناامیدی فرو می افتند و برای این که از ملامت و شماتت والدین خویش مصون و در امان بمانند، بر این احساسات زمینگیر کننده سرپوش می گذارند و موقعیت خود را مناسب و رضایت بخش جلوه می دهند. یأس و حرمان ناشی از عدم تأمین انتظارات والدین سبب می شود که حس کنند در مسیر زندگی به بن بست رسیده اند و کار و تلاش شان را در حد یک نوجوان بی انگیزه و عاطل و باطل کاهش دهند. پیشرفت درسی، نمرات خوب و نتایج عالی در امتحانات مدرسه و تحقق اهداف آموزشی بلند مدت فشار سنگینی را به آنان تحمیل می کند. طی یک سری تحقیقات در مدارس ایالت کالیفرنیا آمریکا معلوم شد که 85% دانش آموزان قصد دارند پس از پایان دوره ی دبیرستان به دانشگاه بروند اما به خاطر نگرانی از بابت نمرات امتحانی و عدم برآورده ساختن انتظارات والدین شان از ادامه تحصیلات و تحقق اهداف و آرمان هایشان مأیوس و ناامیدند.