تشویق، پایه و اساس نظم و ترتیب است. به طور معمول وقتی از نظم و ترتیب سخن به میان می آید وعبارتهایی نظیر:»اینقدر سرو صدا نکن.» «تکالیفت را انجام بده.» مطرح می شود، ذهن ما به نقطه نظرهای منفی و دستورات اکید و جدی معطوف می گردد. اما از
آنجایی که هدف منضبط ساختن، ارتقاء و توسعه رفتار خوب و صحیح است، ترغیب بچه ها به انجام رفتار خوب بخش عمده و اساسی نظم بخشیدن به شمار می آید.
ما اغلب بچه خوش رفتار و درست کردار را به حال خود واگذار می کنیم و اگر او تکالیفش را به موقع انجام دهد اتاق مرتب و نظیفی داشته باشد، ساکت و بی تفاوت از کنارش می گذریم، غافل از این که اظهار نظر صریح و روشن درباره ی آنچه او پیشاپیش انجام داده، نیز فوق العاده مؤثر است. به بیانی دیگر محدود کردن اظهار نظر به خطاهای بچه ها امری نامعقول می باشد زیرا توجه و نقطه نظر والدین نسبت به کارهای خوب و مثبت بچه ها در آنان میل و رغبت ایجاد کرده و به تحرک و فعالیت شان وا می دارد.
اظهار نظر مشروح و پر معنی درباره ی رفتار خوب از تحسین پی در پی مفید تر است. برای مثال عبارت: «تو این اتاق را خیلی خوب مرتب کرده ای! کتابها به طور منظم در کنار هم قرار دارند، مداد و قلم روی میز است. حالا دیگر یافتن هر چیز سهل و آسان است.» نسبت به عبارت: «تو چه پسر خوبی هستی» اطلاعات بیشتری را به بچه منتقل می کند و مؤثرتر واقع می شود.
علاقمندی و همکاری را جایگزین تحسین کنید. اظهار علاقمندی نسبت به کارهای بچه بهترین روش برای تقویت رفتار مثبت اوست. پس به جای این که صرفا بگویید: «تو خیلی خوب هستی» بپرسید: «چی داری می سازی؟ مدل سازی می کنی یا مشغول طراحی هستی؟ «می توانم کتاب تو را بخوانم؟ آیا این کتاب جالب
توجه است؟ کجا آن را خریدی؟» این اظهار نظرها علاقمندی واحترام شما را به فعالیت های بچه نشان می دهد و از تعریف و تمجید مؤثرتر است. بعکس بی تفاوتی والدین در قبال رفتار خوب بچه ها موجب تحقیر و دلسردی شان می شود. از سوی دیگر تحسین بچه های کم رو و طرد شده به کار و تلاش خاص نیاز دارد.
سوزان، دوازده ساله، حس کرد که به خاطر رفتار خویش، خواهر و برادر بی نظم و سر به هوایش نسبت به او بی توجهند. او با لحنی سرشار از نگرانی گفت: «هر وقت می خواهم اظهار نظر کنم، حرفم را قطع می کنند، پس از چند بار گله و شکایتم، بابا یا مامان مداخله می کنند و می گویند: «بگذار او هم صحبت کند.» با وجود این آنان به شنیدن سخنان من رغبت نشان نمی دهند. بعضی اوقات به ساعت نگاه می کنم و تعداد دفعات بی اعتنایی آنان را می شمرم. اگر بر حسب تصادف به من توجه کنند صرفا می گویند که بچه خوب و قابل اطمینانی هستم و هیچ گاه از بابت من نگران نیستند.«
ممکن است سوزان به اندازه خواهر و برادر گستاخ و بی ادبش برای جلب توجه والدینش تلاش نکند اما او همچنان محتاج توجه است. طرح پرسشی نظیر: «می خواهم از برنامه امروزت مطلع باشم.» و وقت گذاشتن برای شنیدن پاسخ به این پرسش می تواند در رفع این تنگنا مؤثر باشد. بچه ها نباید برای جلب توجه ما به مسخره بازی، مشاجره و رفتار ناهنجار متوسل شوند.
رفتار خوب و مثبت بچه باید ارزشمند شناخته شود و یک امتیاز به حساب آید. او نیاز دارد توجه والدینش را جلب کند؛ دقت پدر را
به سخنانش معطوف ببیند و چشم مادرش را در جهت رفتار و اعمالش متمرکز بیابد. به هر حال والدین باید به این نکته توجه کنند که بچه های حرف شنو به اندازه ی بچه های دشوار و نافرمان محتاج توجه اند.
در صورت امکان به جای تنبیه رفتار بد، برای رفتار خوب جایزه و یا پاداش در نظر بگیرید. پاداش دادن به رفتار مطلوب نسبت به تنبیه رفتار ناصواب اعتماد به نفس را بیشتر تقویت می کند. انبساط خاطر ناشی از توجه والدین نسبت به ناراحتی ناشی از ملامت و سرزنش شان مؤثرتر است.
تریسی، دوازده ساله، ناتوان در جلب توجه معلمش برای کنترل تکالیفی که ساعت ها وقت صرف آن ها کرده، نظم کلاس را بر هم می زند و می کوشد با مسخره بازی و سر و صدا موجودیت خود را مطرح کند.
رفتار نامطلوب بچه ها اغلب ناشی از بی توجهی و عدم تأیید آنان است. پدر ژانت، ده ساله، او را به خاطر رها کردن دوچرخه اش در حیاط که در معرض باد و باران قرار گرفته به باد ملامت می گیرد. سرانجام ژانت به خشم می آید و فریاد می کشد: «دوست دارم دوچرخه ام را در حیاط بگذارم؛ من هم از خودم نفرت دارم، هم از شما و هم از دوچرخه ام!» او چنان ناراحت و دلسرد می شود که اهمیت نمی دهد رفتارش بدتر شود و یا پدرش به خشم آید. اما وقتی پدر ژانت به او نشان می دهد که چطور دوچرخه اش را صیقل دهد و برق بیندازد و او را به خاطر کارهای منطقی اش تحسین می کند ژانت
حس می کند که توانایی اش برای اصلاح خطاهایش قابل تحسین است. چنانچه گفتیم تشویق از ملامت و انتقاد مؤثرتر است.
عبارتهای زیر ساده ترین تشویق هایی است که والدین می توانند نسبت به فرزندان شان ابراز کنند: «تو خودت این کار را انجام دادی«؛ «می بینم که در این کار فکر و ابتکار زیادی به خرج داده ای«، «میزت را به طور دقیق مرتب کرده ای، کتاب و نوشت افزار در جایی است که می توان به آسانی به آن دسترسی پیدا کرد.» این عبارتهای نیرومند به بچه نشان می دهد که با فکر وعمل به نتایج خوبی دست یافته است و والدینش به موقعیت او کاملا توجه دارند. والدین می توانند به اشکال مختلف زیر فرزندشان را به خاطر رفتار خوب و مطلوبش تحسین کنند:
– اظهار علاقمندی (از طریق مشاهده و پرسش)
– همکاری (پیشنهاد کردن و یا اظهار آمادگی برای کمک)
– تحسین (توصیف نکته های خوب)
– نشان دادن گرمی و صمیمیت (لبخند به پشت زدن و در آغوش گرفتن)
با این شیوه ی کار می توانیم هنگام تحت انضباط در آوردن بچه ها به آنان نزدیک تر شویم و به ایشان مجال دهیم تا از طریق تشویق و تحسین نظم و ترتیب را تجربه کنند.
والدین منطقی به رعایت اصول و قواعد تأکید دارند، اما توصیف دلایلی که این اصول را پشتیبانی می کند مؤثرترین شیوه ی تحت انضباط درآوردن بچه ها به شمار می آید. بچه پس از آگاهی از دلایل منطقی
برای رعایت اصول، بهتر می تواند درباره ی اوضاع و شرایط خود قضاوت کند.
می توان دلایل توجیه کننده رعایت اصول و قواعد را به صورت زیر طبقه بندی کرد:
– رفتاری که به بچه آسیب می زندو موقعیت او را با خطر مواجه می سازد: «بازی کردن در نزدیک محل احداث ساختمان بسیار خطرناک است.» یا «می توانی در اینجا دوچرخه سواری کنی، چون جاده خیلی شلوغ است.«
– رفتاری که به کسی صدمه می زند: «تو برادرت را ناراحت کردی؛ به او بگو که از این بابت متأسفی» یا «اسباب بازی دوستت را به او برگردان. قصد داری باز هم با او بازی کنی، اینطور نیست؟»
– رفتاری که برای خانواده، مدرسه و اجتماع قابل قبول نیست: «بیا سر میز شام بنشین، دوست داریم تو را ببینیم و با تو صحبت کنیم.» یا «از این که ما را همراهی می کنی خوشحالیم، پس سر وقت آماده باش.«
توضیح و تشریح که بخش مهم و کلیدی تعلیم و تربیت بچه است نباید صرفا به کارهای درست یا نادرست، قبول و غیر قابل قبول، محدود شود، بلکه باید تأثیر رفتار او را با دیگران نیز در بر گیرد. دستوراتی که با دلایل منطقی پشتیبانی می شوند، بچه را در انجام رفتار خوب و شناخت راه و روش تأثیر گذاری بر دیگران یاری می کنند. به این ترتیب او ضمن توجه به واکنش های دیگران در قبال رفتار و گفتارش، از مراقبت عاطفی ما نیز بهره مند می شود. در مرحله
بعدی می توانیم او را یاری کنیم رفتارش را تحت کنترل داشته باشد و مسؤلیت آن را ازهر حیث بپذیرد.