پدران و مادران خطرات را به شیوه های مختلف ارزیابی می کنند، و بچه ها بسته به مکانی که در آنجا زندگی می کنند در معرض خطرات متفاوت هستند؛ از آنجایی که بچه ها به علایم و نشانه های خطر حساس نیستند و خود را به هر آب و آتشی می زنند، ضرورت دارد که والدین در این زمینه محتاط و مراقب باشند. از سوی دیگر بچه به استقلال نیاز دارد؛ او باید ارباب و تعیین کننده سرنوشت خویش باشد و در قضاوتهایش بر بینش شخصی خویش تکیه کند. او دوست دارد خودکفا و مستقل باشد و ابدا مایل نیست پیامی مبنی بر
بی کفایتی و ناشایستگی اش دریافت کند. اکنون این پرسش پیش می آید که چگونه والدین می توانند بین ترس مفرط و مراقبت منطقی توازن برقرار کنند؟ از آنجایی که حوادث همیشه امکان پذیر است و بچه ها با انجام دادن هر کاری، حتی بازی آرام در خانه در معرض بریدگی، کوفتگی، شکستگی دندان و دست و پایشان هستند، نگرانی درباره ی سلامت بچه ها همواره منطقی و قابل توجیه است. در عین حال ما باید فرض را بر این بگذاریم که انجام کارهای عادی خطرناک نیست. چرا که باید بچه ها را در شکل گیری اعتماد به نفس شان یاری کنیم تا بتوانند از پیچ و خم زندگی به سلامت گذر کنند و در مصاف با موانع و چالشها سربلند بیرون آیند. پاسخ به پرسش های زیر یاری تان می کند تا بین ترس های بی اساس و احتیاط لازم، تمایز قایل شوید و از اثرات زیان بخش ترس بی جا بر اعتماد به نفس فرزندتان جلوگیری کنید.
– آیا هر کاری بالقوه خطرناک به نظر می رسد؟
– آیا تنها وقتی که فرزندم در خانه است نگران نیستم؟
– آیا هر کار و فعالیتی را صرفا به خاطر امکان خطر رد می کنم؟
– آیا هنگام آموزش شنا و یا دوچرخه سواری به فرزندم، به خاطر احتمال اشتباه و یا بروز خطر نگران هستم؟
– آیا هنگام جست و خیز فرزندم در زمین بازی، به طور غیر ضروری و به دفعات به یاری او می شتابم؟
– آیا مدتها پس از راه افتادن بچه ام، نگران افتادن او هستم؟
– آیا هنگام بازگشت او از مدرسه نگرانم که مبادا اتومبیلی به او
اصابت کند و یا مورد آزار و اذیت دیگران قرار گیرد؟
چنانچه پدر یا مادر بیش از اندازه بترسد و در مراقبت از بچه افراط کند، بهترین شیوه آن است که از نقطه نظرهای ولی دیگر پیروی شود. این روش به پدر و یا مادری که دچار ترس مفرط است امکان می دهد که هراسش را با کسی که به اندازه ی او به سلامتی بچه توجه دارد در میان گذارد. سهیم شدن در توجه، یکی از بهترین راههای کنترل و توازن احساسات والدین است.
در شرایطی که ولی دیگر در دسترس نیست و والدین توجهی را که بچه بدان نیاز دارد با هم سهیم نیستند و یا یکی از والدین به ولی دیگر اعتماد ندارد، پیروی از توصیه های دوستی که خودش پدر یا مادر است می تواند مفید و رهگشا باشد. گفتگو و تبادل نظر با والدین دیگر که تجربه های متفاوتی دارند نکته های ارزشمندی را درباره ی مراقبت صحیح از بچه ها در اختیار شما می گذارد. برای مثال می توان درباره ی مراجعت از مدرسه به تنهایی، سوار شدن در اتومبیل برادر یا خواهر دوست، حضور در ضیافت ها و کلوپ های ورزشی از رهنمودهای سایر والدین استفاده کرد. البته توصیه ها و اطلاعات آنان همیشه دقیق و منطقی نیست.
بچه ها بیش از آنکه به خاطر توجه و مراقبت های ویژه ای که از ما می ستانند، قدردان و سپاسگذارمان باشند، به خاطر غل و زنجیری که به لحاظ احتیاط بیش از حد بر دست و پایشان افکنده ایم به باد ملامت مان می گیرند و گنهکارمان می شناسند. مقابله با ترس و احساس خطر، بهترین شیوه برای تأمین نیاز بچه به استقلال و داوری
درباره ی خودش است. در زیر به شیوه های ایجاد توازن بین ترس مفرط و مراقبت مناسب اشاره می شود.