[knowledge] [Experience]
»تجربه و دانش با خلاقیت در می آمیزد نه خلاقیت در تجربه و دانش.(1)«
برخی بر این باورند که پدیده خلاقیت با معادله «دانش» و «تجربه» قابل جمع است. «دانش«، به منزله اطلاعات و ماده خام خلاقیت، و «تجربه» به منزله کیفیت کسب و پردازش آن محسوب می شود. (استنبرگ 2005) در این خصوص بیان می دارد که این امری غیر ممکن است که فردی درباره چیزی به نوآوری دست یابد ولی مطلبی درباره ی آن نداند. فرد از این لحاظ نیاز به دانش و معلومات اولیه دارد تا آن را به سبک خود پردازش کند و یا به طور خلاقانه به کار گیرد. در واقع تفکر خلاق در این فرضیه زمانی پدیدار می شود که دانش و تجربه به شکلی تعاملی ترکیب و سپس پردازش شوند. به عبارتی عمل خلاقانه در مرحله ی اول نیاز به تسلط بر یک حیطه خاصی از موضوع مورد مطالعه دارد. در مرحله بعد آن چه منجر به بروز خلاقیت می شود شیوه های کیفی بسط، گسترش و به کارگیری متفکرانه این معلومات پایه است. بدون تردید تسلط بر دانش پایه، حتی تا رسیدن به سطح یک متخصص نیز منجر به خلاقیت نمی شود. اما آن چه در این جا باید مورد توجه قرار گیرد این است که خلاقیت در خلاء رخ نمی دهد، بلکه آغاز پردازش دانش به کارگیری خمیر مایه هایی است که قبلاً صورت بندی شده است.
عامل دوم در این روش، «تجربه» است، تجربه دست اول غنی ترین کارمایه ذهن است و تجربه های دست دوم (مثل خواندن و گوش کردن و. . .) کارمایه ضعیف تری را تشکیل می دهند. در این دیدگاه، ترکیب کیفی دانش و تجربه
موجب بینش و منش ویژه در ارتباط با تفسیر و تحلیل پدیده ی مورد مطالعه می شود که ناهمتایی و ناهمسازی آن با سایر برداشت ها و تفسیرها، به ایده جدید و تفکر نوین منجر می شود. اگر چنین ترکیب و تالیفی از دانش و تجربه به شکل کیفی رخ دهد سهم نوپردازی شخص خلاق در این ترکیب تعیین کننده است و از این رو «آموزش پذیری» آن از طریق شیوه های کمی و انتقالی ناممکن می گردد.
نحوه ترکیب خلاق دانش و تجربه همبستگی بسیار بالایی با ویژگی های شخصیتی فرد خلاق دارد. تفاوت های درون فردی و عوامل محیطی و موقعیت های تجربی از یک سو، و سبک شناخت و پردازش دانش و تجربه از سوی دیگر می تواند ویژگی منحصر به فرد این ترکیب را تعیین کند. شاید بهترین تعریف و توصیف از کیفیت ترکیب دانش و تجربه، تطبیق آن با اصل گشتالتی تعامل مجموعه ای از اجزا باشد که در کل هیأت و ساختی را تشکیل می دهد که فراتر از جمع اجزاء آن است. در این ترکیب هنرمندانه، کیفیتی از بینش (insight) بوجود می آید که خمیر مایه ی خلاقیت و نوآوری را پدید می آورد.
1) مایکل بنانکورت، به نقل از مقاله فناوری برهم زننده، پیشروی هنر پیشرو، ترجمه مریم صابری پور، از کتاب زیبا شناخت، شماره 10، سال 1384.