جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مراحل سوگواری کودک در مقابل رویداد مرگ

زمان مطالعه: 3 دقیقه

آیا کودکان قادر به سوگواری هستند؟ و آیا روند متوالی مراحل سوگواری و داغ دیدگی کودکان شبیه روند مراحل سوگ نزد بزرگسالان است؟ بعضی از روان شناسان کودک معتقدند، کودکان تا زمان تشکیل هویت کامل (پایان نوجوانی) قادر به سوگواری نیستند (ولفستین،(1) هزار و نهصد و شصت و شش(. از سوی دیگر، افرادی چون فرمن(2) (هزار و نهصد و هفتاد و چهار) و همکارانش به طور متقابل بر این باورند که کودکان وقتی به مرحله ثبات (پایداری شیء) می رسند، می توانند سوگواری کنند.

جان بالبی (1950) این سن را تا 6 ماهگی تقلیل می دهد. گروهی

دیگر، مانند وردن(3) (هزار و نهصد و شصت و هفت) دیدگاه سومی را ارئه می دهند. وردن معتقد است که بخشی از دیدگاه ها و اختلاف نظرها مربوط به تعریف سوگواری است و مسئله اصلی ملحوظ داشتن مراحل تحول روانی کودک است؛ زیرا اینکه چه چیزی «واکنش عینی» نسبت به داغ دیدگی را برای کودکان در هر سنی تشکیل می دهد، کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است و اگر ما واکنش های یک فرد بالغ را به از دست دادن فرد مهمی به عنوان یک قالب خاص بپذیریم و آن را بر کودکان تعمیم دهیم، به طور کامل به خطا رفته ایم. او می گوید که کودکان بر اساس مراحل تحول روانی و عاطفی خود، سوگواری می کنند. ولی آنچه لازم است، یافتن الگوی سوگواری متناسب با تحول آنان است؛ زیرا واکنش های ماتم زدگی آنان، خاص خودشان است و به نسبت دوره ها و مراحل تحول روانی- شناختی متفاوت است. کوبلر- راس(4) (هزار و نهصد و شصت و نه) معتقدند که کودکان از نظر ظاهری، همچون بزرگسالان، جهت پذیرش مفهوم مرگ 5 مرحله را طی می کنند. البته باید یادآور شد که این مراحل همواره ثابت نبوده و هر کودک ممکن است در مقایسه با دیگر کودکان گروه سنی خود، در مدت زمان طولانی تری موفق به طی یک مرحله شود.

مرحله اول: «شوک و ناباوری«(5) (انکار و انزوا(؛ در این مرحله کودک از پذیرش مصیبت وارد شده اجتناب می کند.

مرحله دوم: «خشم«؛(6) در این مرحله، عصبانیت می تواند نسبت به فرد مرده یا شاید فرد دیگری باشد.

مرحله سوم: «چانه زدن«؛(7) طفره رفتن و توجیه کردن مرگ توسط کودکان است.

مرحله چهارم: ظهور علائم «افسردگی«،(8) این عارضه واکنش طبیعی کودک نسبت به مصیبتی چون مرگ است.

مرحله پنجم: «پذیرش«،(9) چنانچه کودکان چهار مرحله فوق را پشت سر بگذارند، برای قبول این واقعیت که چیزی را از دست داده اند آمادگی خواهند داشت.

به طور کلی، تنش روانی ناشی از فقدان برای کودک به میزان یک «تراما» (ضربه شدید عاطفی) عمل می کند؛ یعنی فشار روانی بسیار شدیدی که می تواند در کودک خلاء عاطفی ماندگار ایجاد کند.

از نظر روانی،(10) کودک با بحران ها و تعارض های ناگواری مواجه می شود. او در این داغ دیدگی و فرایند سوگ و ماتم علائم زیر را از خود نشان می دهد:

ناامیدی

بی اعتقادی و پوچ گرایی

عدم تمرکز

تصویر منفی از خود و دیگران

خود‌آزاری

ناتوانی در تصمیم گیری

کودک در بعد عاطفی و هیجانی(11) نیز با ناراحتی ها و آسیب هایی مواجه می شود که علائم آن عبارتند از:

عصبانیت

افسردگی

احساس گناه

هیستری

غمگینی

ناتوانی

نوسان خلق

ترس

احساس تنهایی

احساسات کند و شدید

خشم

اضطراب

لیندا گلدمن(12) در کتاب زندگی و فقدان فهرستی از علائم و نشانه های سوگ و داغ دیدگی در کودکان را به تفکیک جنبه های بدنی، ‌ روانی و عاطفی ارائه کرده است.

علائم بدنی

سردرد

تپش قلب

خستگی

احساس سنگینی

کوفتگی

حساس شدن

کند شدن تنفس

افزایش بیماری

خشک شدن دهان

احساس خالی بودن

سرگیجه

لرزش

تهوع

تنگی قفسه سینه

معده درد

ضعف عضلانی

لیندا گلدمن فهرست دیگری از علائم روانی و عاطفی به این فهرست اضافه می کند که عبارت اند از:

بی خوابی

بی اعتنایی

گریه

سستی و بی حالی

کابوس شبانه

وسواس

بی قراری

بیش فعالی

تهاجم کلامی

وابستگی مفرط

ناخن جویدن

شب ادراری

برای هر یک از این نشانگان باید به شیوه های درمانی ویژه ای دست زد تا کودک بتواند از دام این احساسات ناخوشایند رها شود. هر گونه اقدام زودرس یا دیررس می تواند کودک را در دوره سوگ و ماتم تثبیت، یا حتی اختلالات فزاینده ای را در ابعاد روانی و عاطفی برای او ایجاد کند.


1) Wolfesti en M.

2) Furman. E.

3) Worden. W.

4) Kubler and Ross.

5) Shock and Denial.

6) Anger.

7) Bargaining.

8) Depression.

9) Acceptance.

10) Mentally.

11) Emotionally.

12) Linda Goldman.