جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تربیت از راه دل (2)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

[نامه های عین القضاة، ص 279]

اکنون این حقایق را مجال و مجاری بسیار است. قلم الله و لوحه دو مجری است. سهل عبدالله تستری می گوید: القلب هو العرش و الصدر هو الکرسی. باش تا بدانی که عرش را با قلم چه مناسبت است، آنگه بدانی که کرسی را با لوح چه مناسبت است. پس تفسیر ابن عباس فهم کنی که «فی لوح محفوظ» أی فی قلب المؤمن. و این بدانی که با مصطفی- صلعم- گفتند که أین الله؟ فقال- صلعم- فی قلوب عباده. و بدان که قلوب العباد و عرش الله، چه بود! پس بدانی که حق تعالی چرا گوید که لن تسعنی أرضی و لا سمائی و وسعنی قلب عبدی المؤمن. جوانمردا! در صحرای عظیم دل غرق است، مرا معذوردار آمدم با سر سخن تو «من یطع الرسول فقد أطاع الله«. هر چه از زبان من شنوی هم از دل من شنوده باش که زبان را ممکن نیست که نه به فرمان دل جنبد. بر لوح دل

مصطفی- صلعم- کلام الله منقش دان، و همچنان که زبان مسخر دل است و در زیر فرمان او مقهور است، تا جز بفرمان دل هیچ حرکتی نکند. دل مصطفی- صلعم- مقهور فرمان حق دادن. پس «من یطع الرسول فقد أطاع الله» فهم می کن. از این میان، و این را می بین که «إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله. یدالله فوق ایدیهم.» مقصود از این آنست که دل کاتب را نیز در میان جز محلی و مجرایی نداند. آنگه کاتب حق را داند. مرید را شرط آن است که منتظر فرمان دل پیر بود که او را هنوز استعداد آن نیست که از دل او لوحی کنند تا «و ربک الاکرم الذی علم بالقلم» بلاواسطه ی قلب شیخ خود در او می نویسد. اما اگر زبان را در فرمان دادن شریک دل دانی مشرکی بتحقیق. و اگر او را مقهور و مسخر دانی، در زیر قهر دل و فرمان او، تو موحدی.