زمان مطالعه: < 1 دقیقه
ای دوست! عسل بر زبان راندن دیگر بود و عسل دیدن دیگر و عسل خوردن دیگر. اکنون این بیت ها را در گوش دار تا تو نیز حلولی شوی، تا باشد که آنچه با ما خواهند کردن تو را نصیبی بود. تو پنداری که قتل در راه خدا بلا آمد و یا بلا باشد؟ نه، قتل در راه ما جان آمد. چه گویی کس دوست ندارد که جانش دهند؟!
کی بود جانا که آتش اندرین عالم زنیم
ملت کفر و مسلمانی بهم در هم زنیم
وانگهی از جنت و فردوس و دوزخ بگذریم
خیمه ی جان را برون از کون و کان محکم زنیم
پس نشینیم با تو و با تو همی شربت خوریم
کم زنی را پیشه سازیم کم زنی و کم زنیم
پس دل و جان را فدای روح و حسن تو کنیم
وین غمان عشق را از بی غمی بر غم زنیم
وز وجود وصل تو ما فرد و یکتایی شویم(1)
پای همت بر دو عالم و نیز بر آدم زنیم
1) خاصیت آینگی، عین القضاة همدانی.