»جای» نماز و «جان» نماز
»بدان که نماز را جانی است و تنی، تن نماز این عمل ظاهر است و از ارکان و هیأت محسوس، و «جان» نماز حضور و خشوع است و همچنانکه کالبد بی جان اعتباری ندارد نماز بی حضور و بی خشوع نیز اقبالی ندارد. نمازی که با حضور و خشوع بوده ثمره آن «فلاح» است چنانکه قرآن می گوید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُون» و نمازی که با غفلت و بی حضوری و جمعیت بود، ثمره آن «ویل» است. چنانکه وحی الهی بیان می کند: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون» و مصطفی- صلوات الله علیه- می فرماید که: «هر نمازی که دل در آن حاضر نبود، حق- تعالی- در آن نماز ننگرد.«(1) و عین القضاة همدانی همین معنا را در عباراتی دیگر گفته است که: صورت نماز دیگر است و حقیقت نماز دیگر. از صورت بی حقیقت در قرآن
مجید چنین گوید که: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون«. صورت زکات و صدقت دیگر است و حقیقتش دیگر. از صورتش که بی حقیقت بود، چنین خبر دادند در کلام ازل که: «الذین ینفقون اموالهم رثاء الناس و لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الآخر«، فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه و ابل فترکه صلداً، لا یقدرون علی شیء بما کسبوا«، «ذلک هو الضلال البعید«. فریاد از مکر ازل «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون«.(2)
و اما بعد. . . باز هم از «جان» نماز می گوییم، اما همچنان «جای» نماز تبلیغ و ترویج می شود. باز هم از «جریان» نماز یاد می کنیم، اما غالباً «مجاری» نماز گسترش می یابد. باز هم از «حضور» نماز دل می گوییم، اما به «شیوع» نماز «تن» دلخوش کرده ایم. باز هم از «مسالک» نماز می گوییم، اما به «مناسک» نماز بسنده می شود. چه خوب و شایسته است که این همه با هم تبلیغ و ترویج گردند. جان نماز به همراه جای نماز گسترش یابد.
جریان نماز با مجاری نماز و مناسک نماز با مسالک نماز، آن گاه تماشاگر جلوه های ویژه از قیام کنندگان به نماز خواهیم بود که روح و قالب، ظرف و مظروف و شکل و محتوی همه و همه تسبیح گر خداوند یگانه خواهد بود و هر لحظه این گونه نمازها جانی تازه به آدمی می بخشد جانی از جنس «جان جانان«.
1) مناهج السفینه، ابوالحایق محمد بن احمد جوینی، به اهتمام نجیب مایل هروی، صفحه 71.
2) تمهیدات عین القضاة (نامه ها(، ص 467.