»آنچه می باید که یاد دارد، فراموش کرده است و آنچه باید فراموش کند یاد گرفته و خود را عالم نام کرده! نور دیده را به درد معده فرو کشته. اندک علمی که به معاملت با وی همراه بود فاضل تر از آنکه همه کتب از بر خوانی، علمی که مستعمل جاه بود و مستعمل بایست دنیا بود. آن علم طلب حضرت را نشاید! علم بباید به هر چیز که به مشرع آمده بود.
هر طاعتی که بیاری و علم آن ندانی، تاوان زده ی علم خود شوی. اصل همه ی سعادت ها، شناخت حق است جل جلاله. و نقطه پرگار همه ی دولت ها، معرفت اوست. و کانون همه ی شادی ها، درگاه اوست. هر که جز این نداند در نادانی وی شک نیست.«(1)
و اما بعد. . . به راستی ثمره ی تحصیل و علم آموزی در مدارس امروز چیست؟ تا چه اندازه علم آموزی توأم با ادب آموزی است؟ تا چه اندازه ثمره ی علم منجر به عبادت الهی می شود و تا چه میزان افزایش علم آدمی با افزایش خوف الهی همراهی دارد؟ آیا هر قدر مدارج تحصیلی افراد افزایش می یابد به همان میزان مراتب دینداری و فضائل الهی آنان نیز افزایش می یابد؟ آیا رابطه مستقیم و معنی داری بین «علم» و «حلم«، «دانش» و «منش«، «دانایی» و «توانایی«، «معرفت» و «بصیرت«، و «درایت» و «هدایت» در کسانی که به تحصیل و علم آموزی اشتغال دارند برقرار گردیده است؟ اگر پاسخ مثبت است قطعاً یادگیری واقعی رخ داده است. اما اگر پاسخ منفی باشد همه ی یادگیری های وارونه است.
در اینجا مناسب است که نشانه های علم آموزی را از زبان امام علی علیه السلام نقل کنیم تا مشخص شود گستره ی دانایی واقعی- و نه معلومات حفظی- تا چه اندازه با منش و شخصیت انسان مرتبط است. یا طالب العلم، ان العلم ذو فضائل کثیره، فراسه التواضع و عینه البرائه من الحسد و اذنه الفهم و لسانه الصدق و قلبه حسن النیه، و حکمه الورع و مرکبه الوفاء و سلاحه لین الکلمه و سفینه الرضا و توشه المداره و ماله الادب و ذخیرته اجتناب الذنوب. . . و دلیل الهدی و رفیقه محبه الاخبار.(2)
ای جوینده علم، علم و دانش دارای فضائل زیادی است. سر آن فروتنی و چشم آن دوری از حسد و گوش آن خوب فهمیدن و زبان آن راستگویی و قلب آن حسن نیت و حکمت آن پرهیزگاری و مرکب آن
وفاداری و سلاح آن نرم گفتاری و شمشیر آن خشنودی و کمان آن مدارا و سرمایه ی آن ادب و ذخیره آن دوری از گناهان و راهنمای آن هدایت و رفیق آن علاقه مندی به نیکان است.
اگر چنین علمی فراگرفته شد فرهیختگی رخ خواهد داد و یادگیری آموزشگاهی تبدیل به یادگیری الهی می شود و آموزش و پرورش نمره گرا به آموزش و پرورش خداگرا ارتقا می یابد.
1) اشارات و مرموزات، شیخ ابورجاء خمرکی.
2) اصول کافی، ج1، ص 48 و کنز المعال، ج 10، حدیث 2936.