»تربیت در مدار صفر درجه«
پیری در «خراسی«(1) شتری را دید که چشم بسته به دور محوری می چرخید. پیر نعره ای زد و از هوش رفت. پس از آنکه به هوش آمد به یاران گفت: این شتر به زبان حال شکوه می کند و می گوید که از بامداد تا شبانگاه راه رفتم و پنداشتم که راهی دراز پشت سر گذاشته ام، اما چون چشمم را باز کردم، دیدم که بر همان جای بودم که هستم.» ما نیز:
بر آن گاه نخستینیم جمله
اسیر رسم و آئینیم جمله
و اما بعد. . . حکایت تربیت و نتایج و بازده عملی روش های تربیتی در نظام آموزش و پرورش حکایتی است هزار تو و هزار قفل و هزار لاکه
برای بازگشایی ابواب پیچیده و گره های کور آن باید هزار دیده را با هزاران آب «بصیرت» تطهیر کرد تا آثار آسیب زا و آفت های پنهان آن بر ملا شود. برای این مهم در اولین گام، باید اندکی از برنامه ریزی های بی حاصل و فعالیت های ابتر و عایق و تکاپوی «دوار» گونه و «لولیدن» های گرداب گونه بازایستیم. اندکی بر آنچه که گذشته است و انجام گرفته است بنگریم و قدری از شتاب زدگی، عمل زدگی و در جازدگی روزمره بازمانیم، که این «بازماندن«، عین «راه افتادن» است. چرا که ما گاهی اوقات همچون شناگری هستیم که با شور و اشتیاق وصف ناپذیر و با تلاش و کوشش خستگی ناپذیر به دست و پا زدن در آب مشغول است اما کمتر اتفاق می افتد که اندکی از این تلاش و تکاپوی دوارگونه دست بردارد و بنگرد که از کجا شروع کرده است؟ به کجا رسیده است؟ و قرار است به کجا برود؟ آیا بعد از این همه تلاش و تقلا، مطابق مسیر خود به پیش رفته است یا برعکس احتمالاً به عقب بازگشته است؟ و آیا اساساً به هدف نزدیک شده است و یا از آن دورتر گشته است؟ هر چند که این رهرو تلاشگر، فعال و صادق و دلسوز با همه تاب و توان می کوشد و می پوید، اما باید دید در جهت دیگری حرکتی خود تا چه اندازه همسو با
مقاصد از پیش تعیین شده حرکت داده است.(2) چه نیکوست که حدیث شریف امیر المؤمنین علیه السلام را در شیوه های تربیتی خود مطمح نظر قرار دهیم که فرمود: «العامل علی غیر بصیره کحمار الکا حو نه یدرو و لا یبرح من مکانه«(3)
نگاهی به محصول تربیت و بازده ی فعالیت های فرهنگی نشان می دهد
که به رغم همه ی تلاش های دلسوزانه، به دلیل به کارگیری روش های ناشیانه، بین آنچه در اهداف پیش تعیین شده آمده است و آنچه دانش آموزان در میدان عمل از خود نشان می دهند فاصله ی بسیاز زیادی وجود دارد و به نظر می رسد که تمامی ایت فعالیت ها یا بهتر بگوییم «لولیدن ها» فقط در حکم همان محور آسیابی بوده است که دوارگونه در جای خود ثابت مانده است.
1) آسیابی که در آن چهارپایی به دور محوری می چرخد و دستگاهی را برای خرد کردن بعضی مواد می چرخاند.
2) اسرار نامه شیخ عطار، 14 / 1، به نقل از کتاب دریای جان، هلموت ریتر، ترجمه دکتر عباس زریاب خوبی و دکتر مهر آفاق بایبروی، ص 146 و 125.
3) الحیاة، جلد 1.