»قدرت تربیت در ضعف آن است!«
»پائولوفریره«
»دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سیاحت کردندی. یکی «ضعیف» بود که هر دو شب به اندام طعام افطار می کردی و آن دیگر»قوی» که هر روز سه بارخوردی، قضا را بر در شهر به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند و هر دو را به خانه ای کردند و در به گل برآوردند. بعد از دو هفته که معلوم شد که بی گناهند، در باز گشادند. قوی را دیدند مرده، و ضعیف جان به سلامت برده، در این تعجب کردند. حکیمی گفت: «به خلاف این عجب بودی، این یکی بسیار خوار بوده است و طاقت بی نوایی نیاورد و به سختی هلاک شد و آن دگر خویشتن دار بود، لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند«.«
چو کم خوردن طبیعت شد کسی را
چو سخنی پیشش آید سهل گیرد
وگر تن پرور است اندر فراخی
چو تنگی بیند از سختی بمیرد(1)
و اما بعد. . . در این حکایت نسبت قدرت و ضعف به گونه ای دیگر بیان شده است و یاد آور این عبارت پائولوفریره است که گفته بود: قدرت تربیت در ضعف آن است. بر اساس این حکمت متناقض نما و ناهمساز و ناساز باید گفت: اگر می خواهیم فرزندانی کامیاب داشته باشیم باید به آنان یاد بدهیم که چگونه در برابر ناکامی ها صبوری کنند. اگر می خواهیم فرزندانی آسوده خاطر داشته باشیم باید به آنان بیاموزیم که چگونه در برابر دشواری ها، آرامش خود را حفظ کنند.(2) اگر می خواهیم فرزندانی با اعتماد نفس بالا داشته باشیم باید به آنان نشان دهیم که چگونه در برابر ناامنی ها و بی اعتمادی های بیرونی امنیت و اعتماد درونی خود را حفظ کنند.
و اگر می خواهیم نسلی تنومند و توانمند پرورش دهیم از هم اکنون باید به کودکان و نوجوانان بیاموزیم که چگونه «قدرت» را در «صبوری«، «ثروت» را در «فقر«(3)، «بی نیازی» را در «مناعت طبع«، «آرامش» را در»اضطراب«(4) و»برتری» را در»فروتنی» «اهمیت» را در»ترس«(5) بیابند. زیرا
فرزندان ما هنوز یاد نگرفته اند و آن گونه تربیت نشده اند تا به حوادث و رویدادهای زندگی به گونه ای بنگرند که تلخ ترین و دردناک ترین آنها را سازنده ترین و هشیار کننده ترین نمعت بدانند! آنها هنوز یاد نگرفته اند که «قدرت» را از درون سرمایه ی «ضعف«، «نعمت» را از درون «گنجینه ی بلا«(6)، «عسر» را از درون «گستره ی یسر«(7)، «حیات» را از زایش «مرگ«(8)، «نور» را از درون «ظلمت«، «بی نیازی» را از توسعه ی «قناعت«، «برخورداری» را از معدن «محرومیت«، «وصل» را از بلندای «هجر«(9)، یقین را از هزار توی «شک«، «رفعت» را از عمق «تواضع«(10) و بالاخره «جهان بیرون» را از «جهان درون» استخراج کنند. این همان حکمتی است که از»تربیت» حکیمانه جا انداخته ایم! و هم اکنون بیش از پیش به آن نیازمندیم. ما نیازمند تربیتی هستیم که رنج را زایشگاه گنج و گرسنگی را معدن سیری و غم را بستر شادی و هجر را غایت وصل و درد را داوری شفا بخش می داند. همچنان که در حکمت های دیرینه از زبان شاعران شوریده آمده است:
– هر که رنجی دید گنجی شد پدید
و در جایی دیگر آمده است:
رنج و غم را حق پی آن آفرید
تا بدین ضد خوش دلی آید پدید
چونکه کلیات را رنج است و درد
جزو ایشان چون نباشد روی زرد
و در باب هجر و وصل نیز آمده است:
در هجر تو وصل تو نهان می بینم
در وصل تو هجر تو عیان می بینم
پس هر آنچه در ادبیات تعلیم و تربیت امروز پردازش می شود از بنیاد با ادبیات دیروز که بسی به حقیقت و حکمت تربیت نزدیک تر است تفاوت دارد.
1) به نقل از کتاب گلستان سعدی، تصحیح جمشید غلامی نهاد، ص 129، نشر نیایش، سوم، 1375.
2) میزان امنیت درونی هر فرد بستگی به میزان توانمندی درونی او در مقابله با ناامنی های بیرونی دارد!.
3) سلطنت فقر در مقابل ذلت ثروت!.
4) توکل یعنی اضطراب را در سکون و سکون در اضطراب. به نقل از کتاب تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، تألیف پل نویا، ترجمه ی اسماعیل سعادت.
5) ثمرة الخوف، الامن؛ ثمرة خوف امنیت است. علی (ع(، غررالحکم.
6) هرکه در این بزم مقرب تر استجام بلا بیشترش می دهند(مولوی(.
7) فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (قرآن کریم) سوره انشراح، آیه 5.
8) الحیاة فی موتکم قاهرین و الموت فی حیاتکم مقهورین. علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ی 51.
9) حافظ شکایت از غم هجران چه می کنیدر هجر وصل باشد و در ظلمت است نور (حافظ(.
10) من تواضع رفعه الله الی السماء السابعه. رسول اکرم صلی الله علیه و آله، به نقل از کتاب مواعظه العددیه، آیه الله مشکینی.