هیچ لذتی بالاتر از لذت ناشی از کشف و شهود که در فرآیند فهم رازگشا از نمادهای رازآلود است نیست. یعنی آنجا که ذهن آدمی در پویایی و بازکاوی به کشف مفاهیم پنهانی یک نماد دست می یابد.
– نماد، از جامعیت مفهومی و تنوع معنایی بی شماری برخوردار است و گویاترین ابزار برای ارسال پیام های «ناگویا» است.
– نمادگرایی و نمادگویی پویشی است «درونی» برای نفوذ به فراسوی جهان موجود و دست یابی به جهان ممکن.
– نمادگرایی، نشانی متعالی از حس متعالی انسان در شناخت امور ناشناخته در جهان دیگر است.
– «نمادبینی» و رازگشایی نمادها، بهانه ایی برای ورود به معماهای رازآلود است، معماهایی که حل آنها در گرو نگاه نمادین به آنهاست.
– نمادپردازی و نمادگرایی، زبان غیرکلامی است که با برخورداری از شمولیت، قابلیت و قدرت پایان ناپذیر، می تواند قفل های هزار توی اسرار هستی و رازهای آفرینش را بازگشایی کند.
– دین و مفاهیم دینی سرشار از «نماد» است. نمادهایی که نشان از رازهای اسطوره آمیز دارند و اصطلاح آیه در متن دینی، خود نمونه هایی از این نمادهای پنهان است.
– نمودهای طبیعت در قالب کلام تکوینی و آیه های هستی در کلام تشریعی آینه تمام نمای جلوه های نمادین عالم خلقت هستند.
– قرآن کریم به عنوان کلام تشریعی خداوند دارای زبان نمادین است و الفاظ آن مانند پلی انسان را از سطح به عمق از ماده به معنا و از دنیا به عقبی می برند.
– اسلام به نمادهای دوره جاهلیت معانی و محتوای تازه ایی بخشید و به این خاطر است که نمادها به جاودانگی نمادهای هستی ماندنی هستند.
– «زبان» وسیله بیان مفاهیم «برونی» و سطحی و «نماد» بیانگر مفاهیم «درونی«، عمیق و ژرف است. راهیابی به عوالم روحانی به لحاظ محدودیت هایی که جهان ماده دارد فقط از راه رموز و زبان نمادین امکان پذیر است.
– زبان نمادین، زبان «خلاق» است. نمادگرایی و رمزگرایی می تواند به منظور احیا و ارتقای اندیشه، تحرک و حیرت افزایی مخاطب عمل کند، و تفکر را خلاق سازد.
– زبان نماد، «عادت شکن» است و ذهن آدمی را از قالب های محدود به ظرفیت های ممکن رهسپار می سازد.
واقعیت ها در «زبان» تجلی می یابند و ما از طریق مفاهیم به بازشناسی آنها می پردازیم. هر واژه با حضور خود در ذهن آدمی فرض ها و تأویل ها و تداعی های خاصی را ایجاد می کند. به همین خاطر است که فهم ما از
واقعیت در اغلب موارد بر اساس نظریه ی هرمنوتیک وابسته به متن و خواننده متن است. و این فهم تنها در شکل نمادین آن قابل تحقق است.
– «زبان نمادین، زبان رمزهاست. درک درست پدیده های تکوینی و تشریعی و آشنایی با عرفان، فلسفه، فرهنگ و هنر یک جامعه، نیازمند درک تمثیلی و نمادین است و زبان شناسی نمادها حتی پیش از هستی شناسی و شاخت شناسی، قرار دارد و تأویل و تفسیر همه گونه هایی از این معرفت شناسی شمرده می شوند.«(1)
– نمادگرایی، هنر بیان افکار و عواطف، نه از راه مستقیم یا تشبیه آشکار آنها به تصویرهای عینی و ملموس بلکه از راه اشاره و رمز است.
– هر تصویر «نمادین» در اصل به شکلی موازی قادر است معانی گوناگونی را – مفاهیمی در حوزه های متنوع معارف بشری – با خود حمل کند اما رابطه ی تصویر نمادین با اندیشه دینی به ماهیت یکی از این سطوح موازی مربوط است. اگر تصویری قادر باشد معنا یا ایده های دینی را در ذهن مخاطب پرورش دهد بدون شک به «ساحت قدس» نزدیک شده است. باید در نظر داشت که آن تصاویر نمادین که از عالم «قدس» نشانی دارند، لزوما مربوط به قصص و حکایات دینی نیستند بلکه می توانند در فنومن (پدیده ها) و محسوسات عالم واقع یافت شوند. هر ابژه ای در جهان قادر است معنایی قدسی را در خود بپروراند چنانچه هر «نمود فیزیکی» می تواند به «نمادی متافیزیکی» مبدل شود ولی برای انجام چنین استحاله ایی باید در بطن تصویر (نمود) معنایی پویا رشد کند.
– اهمیت نماد در این است که برای انتقال معنا به کار می رود در واقع تلخیص و شکل موجزی از عقاید بنیادین و سطوح عمیق در مورد شیوه های زندگی، خوب و بد و. . . است. اهمیت دیگر «نماد» در این است که یک معنا ندارد و بسته به گیرندگان پیام معنای متفاوتی می یابد، به عبارتی محدودیتی از تفسیر نمادها وجود ندارد.(2)
مصادیق نماد عبارتند از:
»کلامی«: زبان، ادبیات (داستان، شعر، ضرب المثل(، رسانه ها، موسیقی، هنر، نقالی، تعزیه.
»غیرکلامی«: معماری جمعی و فردی، میراث های نمادین فرهنگی.
موضوعات قابل مطالعه در خصوص نمادها:
– شناسایی و مطالعه نمادهای موجود در هنرهای دستی و تولیدات منطقه ایی و معماری.
– مطالعه اسطوره ها و داستان های شفاهی و روایتی.
– مطالعه زبان شناسی و اصطلاحات و تعابیر.
– مطالعه مراسم و آئین ها.
از این رو می توان گفت نمادها بر اساس حواس پنج گانه انسان قابل تقسیم اند:
1- نشانه های دیداری یا بصری.
2- نشانه های شنیداری، صوتی و زبانی، مانند آژیرها یا تیک تیک ساعت.
3- نشانه های بساوایی (لمسی) مانند حروف نابینایان (بریل) و. . .
4- نشانه های بویایی: عطر یاد، بوی پیراهن یوسف، بوی نسیم صبا.
5- نشانه های چشایی مانند ترش رو، بی نمک، تلخ کام، طعم گیلاس، طعم دوستی.
با دیدن تصویرها، شکل ها، خطوط مختلف و با شنیدن توصیف های گوناگون، حس ها و حالت های روانی و هیجانی متفاوتی متناسب با آن دیده ها و شنیده ها و حواس ها به ذهن انسان متبادر می شود. در این میان تداعی ها و ذهنیت های قبلی او را یاری می کنند که در کم ترین زمان به گسترده ترین مفاهیم و معانی دست یابد.(3)
– زبان نمادین به نوعی زبان «پس زمینه ی» هستی و کلام ناگفته ی درون است که از جنس کشف و شهود و از جنس الهام و اشراق است. و بیش از آنکه به زبان «سر» وابسته باشد به زبان «سر» متصل است. و پیش از آنکه در قالب الفاظ و کالبد بگنجد در جوهره ی سیال تفکر و تخیل غوطه ور است. از همین رو، زبان نمادین یک زبان نامرئی و ناپیداست. زبانی که فراسوی قالب ها و قاب ها و عادات هنجار شده و رسمیت یافته است.
این خصلت یگانه زبان بیگانه اما راز آشنای «نمادین» است که بار معانی مختلف را در لایه های هزارتو به دوش می کشد و در کوتاهترین موقعیت زمانی و در مکان های عینی یا ذهنی مختلف، معانی را تحویل ذهن انسان می دهد. این تحویل و تحول حالت به طریق نامرئی و نمادین به قدری همگانی و مشترک است که احساس می شود بیان نمادین با فطرت آدمی، همخوانی و همسویی ژرف و مرموزی دارد.(4)
به همین سبب است که اغلب آیات قرآنی و پیام های آسمانی در قالب زبان نمادین بیان شده است و این پویایی و جاودانگی آن را نشان می دهد.
– «اسم اعظم» جامع اسرار همه اسماء خداوند، بزرگترین نماد رازآلودی است که تمامی هستی را با همه لایه های تو در توی آن در برگرفته است! و می توان به همه رمزهای کلان دست یافت. با این همه این رسم منزه از هر کثرتی است.
– عالم شهادت و شریعت، چیزی جز زبان نمادین حقایق موجود در جهان غیب نیستند!
– زبان دین و بیان نمادین از دین، زبان ستیز با عادت ها و شکستن قالب ها است. زبان نمادین می تواند اشیا و پدیده های عادی و طبیعی را غیرعادی و غیرطبیعی بنمایاند و برعکس اشیاء دور از ذهن و بیگانه با آدمی را به صورت مأنوس و آشنا جلوه دهد! و در نهایت و در پایان این حکایت نمادین می توان گفت: زبان نمادین در تعلیم و تربیت نامرئی ترجمان زبان فطرت آدمی و دانش و معرفت درونی است. و آن کس که توان قرائت این زبان بی کلام را دریابد به تمامیت کلمه ی «کمال» و جان مایه ی سخن «الهام» دست یافته است.
1) رمزگرایی دین و زبان نمادین سینما، غلامرضا جلالی، به نقل از کتاب سینما از نگاه اندیشه، مقالات هم اندیشی دین از چشم سینما، جلد اول، انتشارات حوزه هنری، 1377، ص 11.
2) مقدمه ایی بر نمادشناسی فیلم، مهدی ارجمند، «فصلنامه هنر«، تابستان 77، ص 184.
3) زبان نشانه، عباس جهانگیری.
4) ر. ک. شکل های نمادین ذهن ما، رحمان احمدی ملکی، فصلنامه هنر، تابستان 78، شماره ی دوم و سوم.