»در عمق «نگاه» تو حدیث شب قدر است«
»در صبح رخت آیه ی قرآن مبین است«
»این چه می گویند که: «القلوب تتشاهد«، گفتنی است و سخنی ست و حکایتی ست که می گویند برایشان کشف نشده است و اگر نه، سخن چه حاجت بودی؟ چون قلب گواهی می دهد. گواهی زبان چه حاجت گردد؟«(1)
در ارتباط کلامی، ما با یک زبان سروکار داریم، زبانی که بتواند معانی، مفاهیم و منظورمان را به دیگری منتقل کند. اما در کنار این زبان، صدها زبان نامرئی از سراسر وجود ما گشوده می شوند که حامل پیام های غیرکلامی در قالب زمان و مکان، فضا و شرایط، احساسات درونی ما را آشکار می سازند.
حالات بدنی، لحن گفتار، آهنگ بیانی، گرمی و سردی نگاه در وضعیتی که بخود می گیرند بیش از الفاظ زبان منظور ما را بیان می کند. اما از میان همه ی این کنش های رمزی و نمادهای اندامی، تنها «نگاه» است که وسیع ترین، عمیق ترین، ماندگارترین و رازآلودترین تأثیر را در قلمرو ارتباطات بجا می گذارد.
الفاظ محصول و موضوع انسان است و انسان هم در وضع الفاظ اولا به محسوسات و مدرکات معمول و متعارف خویش توجه داشته است. ثانیا هدف از وضع الفاظ را که تفهیم و تفاهم و انتقال مطالب و مقاصد است در نظر داشته و طبعا لفظ به حوزه محسوسات و مدرکات متعارف وی محدود شده است. آنجا که بیان یک مطلب و انتقال یک پیام تربیتی مستلزم حضور لوازم و شرایط خاصی است که اگر آن لوازم و شرایط مهیا نشود لفظ پیام تهی از معنی و بی ارزش می گردد، باید برای جبران این نارسایی و ناتوانی از نمادها و علائمی استفاده کرد که گستره ی پیام بدون قالب ها و به دور از محدودیت های لفظی به گیرنده پیام منتقل گردد.
همه ما به نوعی با شیوه غیرکلامی، افکار و حالات عاطفی و رفتاری خود را به دیگران منتقل می کنیم. ما با استفاده از حالات چهره،(2) حرکت های فیزیکی،(3) وضع بدنی(4) و حرکات دست ها(5) با دیگران حرف
می زنیم، اما حرف هایی نامرئی و ناملفوظ و کلماتی نمادین که از این طریق رد و بدل می شود معمولا غیر عمدی و ناخودآگاه است. اینگونه علائم نمادین که در مهارت های غیر کلامی ظاهر می شود در نزد دیگران برداشت های مشترک و شباهت های متداول دارد.
اگر بخواهیم سهم ارسال پیام هایی که از طریق شیوه های نامرئی و غیر کلامی در مقایسه با سهم ارسال پیام هایی که از طریق شیوه های آشکار و کلامی ارائه می شود مشخص کنیم – هم به لحاظ کمیت و هم به لحاظ کیفیت – خواهیم دید که گستره ی ارتباطات از طریق علائم غیر کلامی بیش از علائم کلامی خواهد بود و از آن فراتر اگر بخواهیم بدانیم که کدام یک از این دو شیوه، تأثیرگذاری پایدارتر و ژرف تری نسبت به دیگری دارد قطعا اذعان خواهیم کرد که پیام هایی که از طریق شیوه های غیر کلامی و نامرئی مبادله می گردد نه تنها اثرات پایدارتر را به دنبال دارد، بلکه نگرش و رفتار فرد اغلب تحت تأثیر اینگونه پیام های غیر کلامی تغییر می یابد. استفاده از این شیوه در قلمرو تعلیم و تربیت و به ویژه در فرآیند راهنمایی و مشاوره بسیار کارساز است.
برای مثال، در یک جریان مشاوره ای که با حضور «مراجع» یا درمان جو و مشاور یا درمان گر صورت می گیرد آن دسته از عواملی که فضای مشاوره و محیط عاطفی گفتگو را مساعد می سازد تا مراجع با اطمینان و امنیت روانی همراه با اعتماد درونی، تمامی رازها و گفته های ناگفته خویش را عیان کند و به عمیق ترین لایه های پنهان شخصیت خود اشاره کند؛ زمانی است که فضای نامرئی فرآیند مشاوره و حالات و منش مشاور، این اطمینان را نه از راه کلام و تحکم و لفظ بلکه از کیفیت گوش دادن، نگاه کردن، آرامش بدنی، و. . . – که همه آنها در قالب مهارت های غیرکلامی ارائه می شود – القاء می کند. در مقابل، مشاور نیز برای شناخت مشکلات مراجع فقط نه از راه گفتگو بلکه از طریق علائم بدنی و رفتار ناملفوظ متوجه پیچیدگی و عمق مشکل مراجع می گردد. بدون اینکه حتی
در مورد توصیف و تشریح مشکل بخواهد از راه زبان مسائلی را جویا شود. به قول مولوی:
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
یک مربی یا مشاور هوشمند که با مهارت های غیرکلامی به خوبی آشنایی، و توان تفسیر «پس زمینه«های رفتار را در نوع نگاه و حرکات چهره و حالات بدنی دارد قادر خواهد بود که حتی بدون ارتباط کلامی به ویژگی های شخصیت مراجع پی ببرد.(6)
نمونه هایی از مهارت های غیر کلامی که می توان از طریق آنها ضمن شناخت خصوصیات متربی، نیازها و علائق او، ارتباط منطقی و صمیمی را در فرآیند تربیت برقرار کرد عبارتند از:
1) مقالات مولانا (فیه ما فیه(، بازخوانی متن و ویرایش جعفر مدرس صادقی، انتشارات نشر مرکز، سال 1372، ص 156.
2) Facial, Expressions.
3) Physical Movements.
4) Body Posture.
5) به عنوان مثال، حرکات دست ها در وضعیتی که قرار می گیرند پیام های مهمی را از ژرفای رفتار و حالات ناهشیار فرد به ما نشان می دهد که مشاوران و روان شناسان می توانند در فرایند تشخیص از آن استفاده کنند:- اگر شخصی در حین صحبت با شما انگشت شست را در میان سایر انگشتان پنهان کرد، از موضوعی نگران است یا در واقع سعی دارد خود را پنهان کند. – دیدن دست باز شخصی که صحبت می کند، 2 برابر حس اعتماد، دوستی و مهربانی و خیرخواهی را در مقایسه با دیدن پشت دست ایجاد می کند. – نشان دادن روی دست در حین صحبت، به معنای تردید در صحبت و یا پنهان کردن مطلبی است و معمولا چنین شخصی، شریک تجاری خوبی نیست. – و کسی که دست باز خود را به طرف جلو حرکت می دهد و سخن می گوید، می خواهد خود را از شر موضوعی خلاص کند:- فشار دادن کف دستها به هم و قفل کردن انگشتان روی هم یک نوع حالت تدافعی است. – نگاه داشتن دستها روی هم به شکل هرم نشانه ی آمادگی برای موافقت است. – مالیدن دستها به هم می تواند معانی مختلفی داشته باشد، از جمله آنکه با گوینده به اشتراک و اتفاق نظر رسیده ایم. – دست به سینه بودن: احتیاط، هوشیاری، نوعی حالت تدافعی و شاید هم فرار از سرما. – چانه را روی کف دست گذاشتن: عدم قبول شخص مقابل. – به آرامی برداشتن عینک از چشم و با دقت پاک کردن آن: شخص می خواهد پیش از موافقت یا مخالفت با گوینده کمی فکر کند. – بازی کردن با برآمدگی بینی: توجه و فکر عمیق. – لمس یا مالش بینی: نشانه ای از شک و در مجموع نوع واکنش منفی. – مالیدن اطراف چشم: ارزیابی یک پاسخ. – جمع کردن شانه ها: فرو نشاندن یک خشم درونی. – با نوک انگشتان به جایی کوبیدن و صدا درآوردن: پریشانی، خستگی و نوعی نگرانی. – مالیدن یقه ی لباس و یا گردنبند و بازی کردن با آن: نوعی ناامنی. – مالیدن و لمس کردن پشت گردن: قرار گرفتن در شرایطی ناخوشایند. – نگاه داشتن سر با گرفتن بینی بین انگشت نشانه و شست: خستگی. – کشیدن نرمه گوش با انگشت شست و سبابه: ادامه ی تمرکز بر روی مطلب مورد نظر. (به نقل از مقاله «ارتباط غیرکلامی«، نوشته ی مینو ضابطیان.
6) مرا به هیچ کتابی مکن حواله که منحقیقت دل خود را در نگاه می بینم.