خاصیت ارتباط نمادین در بلاغت، ایجاز و جامعیت آن است که به دور از توضیحات اضافی و بدون پند و اندرزهای کلامی، می توان با
دیگران ارتباط برقرار کرد. درست برعکس ارتباط های مستقیم که در اغلب موارد از طریق کلام و به صورت سخنرانی و تکلم صورت می گیرد و تأثیر پایداری را نیز ندارد.
بدین ترتیب، فراگیری این زبان ناملفوظ از ضرورت های انکارپذیر در جریان تعلیم و تربیت است که رابطه بین معلم و متعلم؛ یاد دهنده و یاد گیرنده مهم ترین رکن آن را تشکیل می دهد.
برای بیان کارکرد زبان نمادین قبل از هرچیز باید به لحاظ واژه شناسی مفهوم نماد را در ابعاد مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، تا مشخص شود که کارکرد اصلی زبان نمادین و کنش وری پیام های نامرئی در تربیت نامرئی چگونه است و چرا برای رهایی از روش های صوری، مستقیم، کلامی و تحمیلی، ناگزیر باید به روش های عمقی، معنایی، غیر مستقیم، غیرکلامی و «نامرئی» تکیه کرد.
اگر بخواهیم بیان روشن تری از تربیت نامرئی داشته باشیم باید به رابطه ی بین نت های موسیقی و آهنگ موزونی که از آن خلق می شود اشاره کنیم. بدین معنی که هریک از نت ها بخودی خود معنی دار نیست، بلکه در پیوند با ردیف ها و نت های دیگر است که به شکل موزون جلوه می کند. از آن فراتر زیبایی و دلنشینی آهنگ ایجاد شده زمانی معنی می یابد که مخاطب نیز بتواند بین آنچه که نواخته می شود و آنچه که در ذهن دارد پیوند معنی داری برقرار سازد. در واقع این ذهن مخاطب است که نت های به ظاهر بهم ریخته و ناموزون را منسجم و لذت بخش می کند.
در واقع زبان نمادین در مراتب، ابعاد و طبقه بندی های متنوعی رابطه ی انسان و جهان هستی را برقرار می کند. شکل 4 انواع این رابطه را در قالب و زبان نشانه به نمایش گذاشته است.
[مراتب نشانه:
1. طبقه بندی نشانه بر پایه ی درجه ی اصالت
نشانه ی قراردادی – نشانه ی مفهومی – نشانه ی ازلی – نشانه ی فطری
2. طبقه بندی نشانه بر پایه ی ایجاد رابطه بین انسان و پدیده ها
ایجاد ارتباط با اشیا – ایجاد ارتباط با جامعه – ایجاد ارتباط با بشریت – ایجاد ارتباط با هستی – ایجاد ارتباط با خالق هستی
»نشانه شناسی و ابعاد آن در زبان نمادین«]
همان طور که مشخص است، نشانه ها مطابق با دستگاه حواس پنج گانه ی بشر عمل می کنند. شاید در سطحی متعالی و برتر و، به اصطلاح، عرفانی نیز بتوان نشانه هایی از نوع دیگر یافت؛ اما در اینجا، به همین پنج نوع اصلی، یعنی آنچه مشهود و محسوس است، بسنده می کنیم. گفتنی است که نشانه های دیداری، بسودنی، بوییدنی، چشیدنی مربوط به زبان جسمانی (ارتباط غیرکلامی) است.(1)
نظام های آوایی نیز در یک تعامل پویا و پیچیده مطابق الگوی مقابل (شکل 5) نمایان می شود:
نظام های آوایی در خواندن نمادین حروف
—
شکل 5- الگوی خواندن گاف (1972(. [اقتباس با اجازه ی انتشارات ام. آی. تی. ]
به نقل از کتاب «روان شناسی خواندن«، ص 611.
»تربیت نامرئی» از طریق «نمادهای دیداری» و نشانه های غیرکلامی نیز همین مصداق را می یابد. این هنر نامرئی مربی است که بتواند بین پیام های ناملفوظ خود و دنیای پنهان متربی پیوند معنی داری برقرار سازد. برای همین است که واژه شناسی مفاهیم نمادین در فرآیند تعلیم و تربیت نامرئی از اولین ضرورت های بنیادی برای آموزش مربیان و معلمان است. زیرا علائم زبانی و قراردادی حاکی از معانی ویژه – در عین همگانی بودن آن زبان خاص – برای افراد مختلف است. هنگامی که برای کسی، از سیب سخن می گوییم و این سخن در موقعیت احساسی خاص قرار می گیرد مخاطب، متناسب با تجربه شخصی خود، معنا و نمادی متفاوت را خلق می کند. یعنی سیب می تواند برای او تداعی کننده ی خانه ی کوچک و یا یادآور سیب های بزرگ درخت همسایه باشد. درست است که سیب مفهومی کلی است که بر همه ی مصادیق خارجی خود اطلاق پذیر است اما ارتباطات انسانی، خاطرات و وضعیت های روانی ویژه هر فرد می تواند معنا و مصداق جزیی و معینی از آن بسازد که با توجه به تجربیات شخصی و منحصر به فرد او تنها برای همان فرد قابل فهم است. بدین ترتیب سیب نشانه ای است که فقط برای آن فرد در چارچوبی معین معنا پیدا می کند. یا ممکن است «رنگ قرمز» برای یک فرد نمادی مثبت به حساب آید و برای فردی دیگر نماد خون و جنایت و وحشت باشد تا آنجا که تداعی شدن این رنگ برای او چه سمعی یا بصری تحمل ناپذیر باشد.(2) از این رو مشخص می شود که آشنایی با این دنیای نامرئی و پی بردن به «پس زمینه های فرهنگی» تا چه اندازه برای معلمان و مربیان در فرآیند تعلیم و تربیت می تواند کارساز و تعیین کننده باشد.
1) به نقل از مقاله ی «نشانه شناسی چند بعدی و هنر» فرهاد ساسانی، نشریه خیال، شماره 6، تابستان 1382، ص 92 و 91.
2) بنگرید به مقاله ی «سمبلیسم«، تألیف سید محسن فاطمی، نشریه سیمرغ، تابستان و پائیز 1374.