در حدود چهل هزار سال قبل، بشر اولیه که در عصر شکار، روزگار می گذرانید به منظور انتقال افکار و امیال خویش به حک علایم نمادین بر صخره ها پرداخت و بدین وسیله کوشید تا خواسته ها و اندیشه های خویش را از طریق تصویر و علائم نمادین بنمایاند. از این رهگذر «اندیشه» که تا آن زمان فقط از طریق صوت (زبان) یا حرکات (حالت بدن و دست ها) بیان می شد این قابلیت را پیدا کرد که بتواند ثبت گردد و پایدار بماند.
به عنوان نمونه بر روی قلوه سنگ های آزیلی (Azlilian) مربوط به عصر حجر میانه (حدود هشت هزار سال قبل از میلاد مسیح) نمادهایی نقش شده اند که معنای آنها هنوز کشف نشده است و تنها احتمال می رود که مضامین آن مربوط به شعائر مذهبی و یا مراسم جادو باشد. در هر حال این نمادها آنچنان معنی دار و جذاب هستند که به سختی می توان این نظر را که آنها را عناصری از بازی های تصویری می انگارد پذیرفت. در آن
دوران بسیار کهن یک «دایره» می توانست بیان کننده ی خورشید و در نتیجه نشانه ای به معنای روز (ابدیت) باشد. کما اینکه امروز هم این معنا وجود دارد. به عنوان مثال حرف M در آثار باقی مانده می تواند از تصویر مردی که از روبرو نشسته و پاهای خود را به دو طرف باز کرده است نشأت گرفته و تکامل یافته باشد. امروزه نیز در مسیر جاده ها علامتی به چشم می خورد که نشان دهنده ی وجود رودخانه در آنهاست و تعداد خطوط موج داری که در این علایم بر روی هم قرار دارند نشان دهنده نوع جریان آب رودخانه از لحاظ تندی و کندی و همچنین کوچکی یا بزرگی رودخانه است.
در جامعه معاصر بیش از هر زمان از علایم جایگزین برای پرمحتواتر کردن علایم محدود الفبایی (یعنی حروف) استفاده می شود. این علایم نظیر نشانه ها یا علایم تصویری موجود در مراکز عمومی از جمله ایستگاه های راه آهن، فرودگاه ها، خیابان ها و سایر مکان های عمومی ممکن است بر مبنای سنتی نوشتاری باشند.
پاره ای از این نمادها در اغلب تولیدات صنعتی نیز به چشم می خورند؛ روی بسته بندی ها، قوطی ها، جعبه ها، روی وسایل نقلیه، روی کاغذ، در تابلوهای مربوط به تظاهرات، در بازی های عمومی، بازارهای نمایشگاهی و جشنواره ها. هریک از این علایم در نهایت اختصار بیان کننده ی مقاصد معینی است و این مقاصد در نزد مخاطب به خوبی روشن است و با یک علامت کوتاه پیام های بلند و گویا ارسال می گردد.
از طرف دیگر جای پای انسان های اولیه و آثار پنجه حیوانات در گذشته های دور بر روی زمین از طریق مقایسه، توصیف، طبقه بندی، تعبیر و آشکار گردیده و به اصطلاح، خوانده شده و مشخص گردیده
است. این رد پاها همواره به هدف و مقصدی منتهی می شده اند و ناظر بر خصوصیاتی از صاحبان آنها بوده است.
بنابراین، «علامت» در عمل، یک «ارتباط» است. از طریق علایم نمادین بود که بشر توانست به نحوی ارادی با همنوعان خود ارتباط برقرار کند و در نتیجه بین زمان و مکان گذشته و زمان و مکان حاضر پل ارتباطی برقرار سازد و به مرور زمان توانست نیازهای خود را از طریق نمادهای ساده و یا ترکیبی بیان کند. همین زبان نمادین و غیرکلامی در شرایط کنونی قابل بازتولید به شکل جدید است چیزی که امروزه در نظام های پیشرفته تعلیم و تربیت خلاق از آن استفاده می کنند.
بشر امروزی بسیار بیش از بشر گذشته مجبور به استفاده از نشانه ها و نمادهاست. در حدود چهار هزار سال پیش در مصر، و مقارن با همان زمان در چین، خط هیروگلف و خط اندیشه نگار بر مبنای نمادهای اولیه پیدایش یافت. این خط ها، ترکیبی از واژه ها و نمادهای ترسیمی هستند.(1) «یونگ» نیز در کتاب «انسان و سمبول هایش» می گوید؛ حوزه ی خودآگاهی انسان با تلاش و به تدریج در گذر قرن های بی شمار در روند رسیدن به زندگی جمعی، تکوین یافت (شروع این مرحله را به طور قراردادی چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح، زمان «اختراع خط» ذکر کرده اند(. این تحول هنوز به مرحله ی گمان نرسیده است، چون بخش عمده ای از ذهن آدمی در پس حجابی از تاریکی قرار دارد. آنچه را که «روان آدمی» می نامیم ابدا با خودآگاهی و محتویات آن یکسان نیست. و انسان برای بیان مقاصد درونی خویش از تصاویر و علائم ویژه ای استفاده می کرده است.
حروف الفبا که در فاصله 1700 تا 1500 سال قبل از میلاد توسط فنیقی ها بنیان گذاری شد در حدود هزار سال قبل از میلاد در مناطق متعلق به سامی ها و اطراف مدیترانه گسترش یافت.
هریک از گروه های انسان های اولیه زبان خاص خود را داشتند که در
طی زمان به انواع گوناگون راه تکامل را طی کردند. به عنوان مثال قوم «اینکا«(2) به منظور برقراری ارتباط با یکدیگر از ریسمان های رنگین که به شیوه های گوناگون آنها را گره می زدند استفاده می کردند. تعداد گره های موجود در این ریسمان ها دارای معنای خاص بود. این ریسمان ها که در زبان بومی پروئی، «کوتیپو» نام داشت توسط افراد خاصی که به همین منظور تعلیم دیده بودند گره زده می شد و تنها همان افراد نیز بودند که می توانستند معنای آن را تعریف کنند و اگر کسی می خواست پیام مورد نظر خود را با این قوم در میان بگذارد باید از این نمادها، استفاده می کرد و در غیر این صورت ارتباط، معنی دار و یا هادی نمی گشت!
به هر حال سوابق تاریخی و شواهد باستان شناسی نشان می دهد که رمزهای دیداری و نمادهای تصویری، قدیمی ترین نمادهای ارتباطی بین افراد بوده است که تاکنون نیز ادامه دارد. بسیاری از مبادلات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی به ویژه پیام های دینی و ارزشی از طریق نمادهای «غیر کلامی» صورت می گیرد. شاید اثر اغلب این نمادها ناخودآگاه و در پاره ای از موارد «نامرئی» نیز باشند.
1) انسان و سمبول هایش، ص 24.
2) قومی که دارای تمدن نسبتا پیشرفته در پرو در آمریکای جنوبی بودند.