آن ها خواهان یک تجربه ی اجتماعی رضایتمند همراه با حس رقابت و لذت هستند. شما موضوعات را انتخاب و زیرنویس های مناسب آن ها را تهیه می کنید؛ اما خشنودی شما زمانی است که ا کثریت قاطع بازدید کنندگانتان راضی باشند.
یکی دیگر از روش های پاسخ گویی به نیاز مخاطبین، پی بردن به اهمیت آن ها به عنوان جوهر حیاتی در هدف اصلی موزه هاست؛ موزه هایی که مجموعه ها و موضوعاتی را ارائه کرده و آن ها را توضیح و تفسیر می نمایند. تا کنون درباره ی زنده کردن موضوعات برای بازدید کنندگان صحبت کرده ایم؛ اما زنده کردن موزه ها توسط بازدید کنندگان چه می شود؟ مایکل آشر(1) در سال 1982 تحقیقی را در انستیتو هنر شیکاگو(2) برای مرکز هفتاد و چهارمین موزه ی آمریکا و درباره ی نقش بازدید کننده در پویاسازی موزه ها انجام داد. آشر گروهی را انتخاب نموده و از آن ها خواست که به تماشای آثار مختلف نقاشی در نگارخانه های دائمی موزه بپردازند. کار آشر در موزه ی شیکاگو بررسی روند نگریستن به آثار موزه بود؛ یعنی فصل مشترک میان دو مرحله ی آن چه موزه ارائه می کند و آن چه بازدید کننده برداشت می نماید، که هیچ کدام بدون دیگری کامل یا متکامل نخواهد بود.
وقتی موزه داران وظیفه ی حیاتی مخاطب را کاملا بشناسند و به آن اهمیت دهند با رغبت و میل بیشتری به ارائه ی روش های تازه برای پاسخ گویی به نیاز مخاطبین خواهند پرداخت.
نظریات رایج درباره ی مخاطبین، مبین وجود تفاوت میان آن هاست؛ مثلا این که مخاطبین کیستند، خواسته ها و نیازهایشان چیست، و عوامل دیگری که باعث ایجاد تفاوت میان افراد می شود که به نظر می رسد تعدادشان بسیار زیاد باشد. با این حال به رغم وجود تفاوت ها، نقاط مشترکی نیز میان مخاطبین وجود دارد که در همین فصل نیز به آن ها اشاره شد. بعضی روش های مؤثر در مرتفع ساختن تفاوت های مهم در نگرش بازدید کنندگان به موضوعات مورد بحث و نحوه ی بازخوردسنجی از افراد در فصل های آینده هستند.
1) Micheal Asher.
2) Art Institute of Chicago.