نظریه ها و دیدگاه های مختلفی پیرامون موضوع آموزش از طریق موزه ها، مثل نظریه های مربوط به یادگیری؛ ارزیابی آموزشی؛ یادگیری مرتبط با مراحل تحول؛ آموزش مربیان؛ و نحوه ی انتقال و تبادل اطلاعات وجود دارد. علاوه بر این موضوع ها، مطالبی نیز درباره ی مسائل اجتماعی و فرهنگی مؤثر در آموزش و یادگیری مطرح است. این اطلاعات برای گردانندگان موزه ها تا حدود زیادی مفیدند؛ اما ما در این جا فقط به بحث پیرامون برخی وجوه متضاد یا متفاوت روش های تدریس می پردازیم که بر کارایی مطالب ارائه شده در موزه و روند بهبود و ارزیابی موضوعات و تالارها تأثیرگذارند.
نظریه های آموزشی رایج، طیف گسترده ای از نمونه های سنتی؛ معلم- محور، یک سویه، و برنامه های آموزشی فرمایشی، تا نمونه های دانش آموز- محور، چند وجهی، برنامه های استنباطی و انتقال اطلاعات با روش های چند سویه، گروهی، مشارکتی و تکرار کردن مطالب را در بر می گیرد. به هر ترتیب برای بازدید کنندگان غیر حرفه ای موزه ها، فضای موزه از جهات بسیاری با محیط های رسمی آموزشی متفاوت است.
در مدرسه ها معمولا دانش آموزان بر اساس سن و گاهی توانایی هایشان، گروه بندی می شوند. آموزگار یا مربی همواره حضور دارد؛ برنامه ی تحصیلی مشخص است؛ و نتیجه ی عملکرد هر دانش آموز به نوعی سنجیده می شود؛ فعالیت های یک کلاس درس طی ساعت ها و هفته ها و با حضور گروه معینی از دانش آموزان انجام می شود. برنامه های همیشگی و تربیتی آموزشی را می توان از قبل طرح کرده و بعد ارائه داد و بر اساس آزمون ارزیابی نمود؛ اما در محیط هایی که خواهان ایجاد فضای آموزشی دانش آموز محور و یادگیری استنباطی هستند، یک مربی می تواند نقش آموزگار از راه دور را ایفا کند و دانش آموز، خود پیشرفت خود را ارزیابی کرده و با مربی از طریق پست و مخابرات رابطه برقرار نماید. یادگیری مشارکتی در گروه های اجتماعی، متشکل از سنین مختلف و متمرکز، بر یک کار مشترک صورت می گیرد. با آموزش گروهی می توان بر مسائل و مشکلات واقعی فایق آمد و با یک گروه نظام یافته و رهبری گروهی، مشکلات را از پیش پا برداشت. همه ی این الگوهای آموزشی شامل چارچوب معینی هستند که در آن آمادگی فراگیر با زمان بندی موضوع و تجربه ی مورد نظر هماهنگ می شود.
در موزه ها، فراگیران از نظر سن، توانایی و علایق مختلف اند و کاملا داوطلبانه به موزه می آیند؛ البته به استثنای گروه های دانش آموزی که از سوی مدرسه به بازدید آورده می شوند. به جز مواردی که یک توضیح عملی داده می شود، معمولا آزموگار یا مربی حضور ندارد و بازدید از مجموعه ها، سریع و یک باره است و موزه دارای ورودی ها و خروجی های متعدد است؛ درست بر خلاف آموزش رسمی که در زمان طولانی و با تکرار مطالب صورت می گیرد و معمولا اجازه ی ورود و خروج داده نمی شود. هم چنین در هر ساعت گروه جدیدی از موزه بازدید می کنند و بازدید کنندگان مجبور به یاد گرفتن چیزی نیستند. با این وجود اکثر موزه ها، مقوله ی آموزش را بارزترین رسالت خود می دانند و آن را ارائه می کنند.
تفاوت های نام برده نشان می دهد که روش های آموزشی مدارس سنتی سازگاری اندکی با محیط موزه ها دارند؛ زیرا نیت آموزش در موزه با نیت بازدید کننده برای تجربه ای مفرح و رضایت بخش، فی نفسه در تعارض اند.
مرحله بندی بازدید یا آزاد بودن آن، اغلب یکی از موضوعات بحث میان طراحان موزه هاست و بازار نظرات کاملا موافق و کاملا مخالف داغ است. برخی کارکنان موزه ها به ویژه خانه های علم معتقدند، موضوعاتی که یک مرحله و سپس یک نتیجه در پی دارند، (مثلا دکمه را فشار دهید و ببینید چه اتفاقی می افتد) بی حرکت و ساختگی هستند. آن ها خواهان موضوعاتی با آزادی عمل بیشتر و نتایج گوناگون بوده و با محدود کردن و مقید کردن بازدید کنندگان به موضوعات محدود مخالف اند. سایر طراحان معتقدند که تعیین و مشخص کردن هدف، بازدید کننده را دچار سردرگمی خواهد کرد، از طرفی بازدید آزاد وظیفه ی آموزشی موزه را نادیده می گیرد و موزه موظف به شفاف نمودن موضوعات است. به شرط آنکه مفهوم هر یک از مناظرات را خوب بفهمیم، به نتیجه ی پرباری می رسیم. به علاوه اجرای هر کدام از این دیدگاه ها، زمینه ی خود را می طلبد که با توجه به شرایط، هر یک از این موارد می تواند مفید واقع شود.
صرف نظر از الگوی آموزشی یک موزه، موزه بازدید کنندگان را کنترل نمی کند (مثلا این که آموزش مرحله به مرحله برای رسیدن به یک نتیجه باشد یا فعالیت آزاد با نتایج متنوع(. بازدید کنندگانی که خود بازدید از موزه را انتخاب می کنند، یا آن هایی که به طور اتفاقی به موزه می آیند، همواره با توجه به اهداف خود بازدیدشان را برنامه ریزی می کنند؛ روش های خود را به کار می برند؛ مراحل و زمان بازدیدشان را خود تنظیم می کنند؛ به نتایج دل خواه خود می رسند؛ و در فکر گرفتن پاداش برای آموختن یک موضوع یا توبیخ برای عدم آموختن آن، نیستند. هر موضوع یکی از این رفتارهای اختیاری بازدید کننده را فعال می کند.
شاید برخی افراد با یک موضوع نسبت به موضوع دیگر راحت تر ارتباط برقرار کنند. ارائه ی هر نوع اطلاعات و امکانات از وظایف موزه است؛ به گونه ای که بازدید کنندگان اتفاقی موزه نیز از موضوع مورد علاقه شان چیزی یاد بگیرند و هر زمانی را که خود مایل اند به آن اختصاص دهند.
رویکرد آموزشی و میزان گنجاندن این رویکرد در نحوه ی آموزش موزه باید با توجه به موضوعات ارائه شده و اهداف مورد نظر موزه باشد. بهترین راه آموزش برای بعضی موضوعات، روش ارائه ی مطالب از یک سو مثلا آموزگار است؛ برای برخی موضوعات، ارائه ی مثال های متعدد، و برای برخی دیگر آموزش آزاد و چند سویه، هم چنین برای بعضی موضوعات در حد نقش آفرینی و تقلید است. طراحی تالارها و نوشته ها باید منعکس کننده ی نظر طراح بوده و این عقیده باید مشخص باشد که اگر منظور او آموزش آزاد است، باید بازدید کننده را از آن آگاه کند و اگر آموزش گام به گام و تربیتی مورد نظر اوست، باید آن را نیز برای مخاطب مشخص نماید.
به همین سبب نقش طراحی و فضای فیزیکی موزه ها رابطه ی مستقیم با برانگیختن توجهات و تحریک کردن ذهن بازدید کنندگان در فرآیند مشاهده دارد.