پژوهش های زیادی درباره ی تأثیر نخستین آموزش ها، تجربه ها و یادگیری ها در ذهن و ساختار حافظه ی کودکان صورت گرفته است که نشان می دهد هر قدر این تجربه ها و رویدادهای آموزشی جذاب تر و جالب تر باشد، پایداری و اثرگذری آن ها بیشتر است. از آن جا که حافظه ی کودکان نظیر سایر فرایندهای ذهنی آن ها به تبع تحول ساخت های شناختی تغییر می کند، به همان میزان می توان انتظار داشت که کودکان، خاطرات اولیه ی خود را به تبع تحولات بعدی، از نو بازسازی و بازآرایی می کنند. به تعبیر اریک اریکسون، حافظه ی کودک همواره متناسب با تحولات شناختی بازسازی می شود؛ به گونه ای که کودکان، گذشته ی خویش را بر اساس زمان حال تغییر می دهند.
گزارش مصاحبه ی زیر که با کودکان بازدید کننده از یک موزه ی باستانی ارائه شده است، نشان می دهد که تا چه اندازه تجربیات کودکان از این بازدید می تواند در مراحل بعدی رشد آن ها تأثیرگذار باشد.
در واقع کودکان در این تحقیق، هر آن چه را که از موزه دیده اند، به عنوان یک تجربه ی پایدار و در حال تحول، در ذهن خود ذخیره کرده اند. البته این ذخیره ی ذهنی به منزله ی محتوایی پویشی و در حال تغییر، در یادگیری های سنین بالاتر تأثیرگذار است.