[ر. ک: روش های یادگیری. . . ؛ ترجمه ی ژیلا عبدالله پور (ص 5 تا 7(. ]
– یکی از ویژگی های یادگیری از طریق موزه ها، تبدیل مفاهیم ذهنی و انتزاعی به تجربه های عینی و ملموس است. همین ویژگی موجب می شود که دانش آموزان در فرآیند یادگیری، رغبت بیشتری از خود نشان دهند. شاید یکی از دلایل بیزاری پاره ای از دانش آموزان نسبت به یادگیری مدرسه ای مربوط به ماهیت انتزاعی موضوعات درسی باشد؛ زیرا آن ها نمی توانند بین آن چه که فرا می گیرند با آن چه که در ذهن خود تجربه
می کنند، رابطه ای معنی دار برقرار کنند. خلأ ناشی از این گسست، موجب می شود که حس بیگانگی در دانش آموزان نسبت به موضوعات و مطالب درسی بیشتر شود؛ اما آموزش از طریق موزه ها با تأکید بر رویکرد یادگیری مشاده ای می تواند بین «ذهن و عین» از یک سو، و «تجربه و تفکر» از سوی دیگر رابطه ای معنی دار برقرار کند.
یکی از روش های تبدیل آموزه های ذهنی به مهارت های عینی موضوع نحوه ی پرداخت زیرنویس ها و ارتباط عینی میان یادگیری ذهنی و یادگیری عینی و تجربی، در قالب زیرنویس ها می باشد.
– در واقع، بیشتر بازدید کنندگان برای داشتن تجربه ای عینی مانند دیدن؛ انجام دادن؛ و احساس کردن مستقیم و بی واسطه ی اشیا، مدل ها یا پدیده های واقعی آن ها، هنگام بازدید، زیرنویس ها را می خوانند؛ بنابراین در این جا این سؤال مطرح است که کدام زیرنویس ها خوشایندتر است؟ زیرنویس هایی که کاملا با آن چه بازدید کننده می بیند یا انجام می دهد مطابقت دارند یا زیرنویس هایی که به پرسش های مورد نظر بازدید کننده پاسخ می دهند و یا زیرنویس هایی که حاوی پرسش هایی مربوط به بازدید، تجربه و مشاهدات فرد در موزه هستند، برای بیشتر بازدید کنندگان خوشایندند. از سویی زیر نویس های دارای نوشته های طولانی، مشروح و بیش از حد تحلیلی، با عینی و ملموس بودن تجربه ی بازدید در تعارض اند.
– حامیان نظریات انتزاعی که خواندن و اندیشیدن را بر دیدن و انجام دادن ترجیح می دهند، تمایل چندانی به بازدید از موزه ندارند؛ اگر هم به بازدید بیایند، زیرنویس ها و موضوعات مورد نمایش، در نظرشان سطحی و پیش پا افتاده خواهد بود. با این حال حتی فراگیران ذهنی نیز با آمدن به موزه و
دیدن و انجام دادن کاری، عطش درونی خود را برای دانستن تجربه ی عینی و ملموس سیراب خواهند کرد. موزه ها با ارائه ی کاتالوگ می توانند رضایت اقلیت سرسخت یعنی فراگیران ذهنی را نیز جلب نمایند. باید توجه داشت که ارائه ی اطلاعات انتزاعی باید با توجه به نسبت تعداد بازدید کنندگان تحلیل گر (احتمالا کمتر از 30% و شاید حدود 5% باشد) باشد و به یاد داشته باشیم، وقتی بازدید کنندگان، اطلاعات بیشتری می خواهند، در واقع منظورشان اطلاعات عینی و ملموس است نه اطلاعات انتزاعی و ذهنی.