جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

راهبردهای سوق دهنده در تحول اخلاقی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از آنجا که تعارض یا عدم تعادل شناختی، شرط اساسی سازماندهی دوباره یا سیر صعودی دستیابی به مراحل بالاتر درتحول اخلاقی است، باید کلیه ی داستانهای ارائه شده، کودک را دچار بحران و عدم تعادل شناختی کند(1) تا کودک راهی مراحل بالاتر شود. نحوه ی ارائه داستانها بدین منوال است که معلم یا مربی بحث هایی را که مثلا در حد متوسط (مرحله ی سه تحول اخلاقی در نظام کهلبرگ یا مرحله دو تحول اخلاقی پیاژه) است، با بیان استدلالی- که به شیوه فعال و کودک محوری ارائه شود- تخطئه می کند.

هنگامی که معلم تشخیص داد که اکثر کودکان استدلالهای مربوط به مرحله سه را شخصا درک کرده اند و می توانند آماده ی راهیابی به مرحله ی بالاتر باشند، شروع به تخطئه استدلال اخلاقی در مرحله ی سوم می کند (با همان شیوه ی فعال که بیان شد) و استدلالهای مربوط به مرحله ی چهار را با ارائه نمونه هایی از داستانهای مورد نظر و هدایت کردن بحث های کلاس تأیید و تقویت می کند.

بعد از این مرحله، یک آزمون مجدد از کلاس به عمل می آورد تا سطح پیشرفت افراد را در گذار از مراحل تحول اخلاقی شناسایی کند و اقدام مناسب را بر حسب تفاوت های حاصل شده انجام دهد.


1) منظور از تعارض یا عدم تعادل شناختی، جنبه ی منفی و آسیب زای آن نیست؛ بلکه منظور قراردادن آزمودنی در شرایطی از تفکر و استدلال منطقی و اخلاقی است که او را از وضع ثابت موجود و مرحله ی راکد قبلی برهاند و این رها شدن و سوق یافتن به مرحله بالاتر مستلزم تردید کردن در مرحله ی قبلی است؛ در واقع همان اصل تعادل جویی متزاید در نظام پیاژه که حاکی از تعادل جویی پی در پی برای دست یافتن به مراحل بالاتر رشد است. لذا مسلما برای دست یافتن به مراحل متعالی تر و متعادل تر باید تعادل های قبلی را بر هم زد.