جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پیشگفتار (6)

زمان مطالعه: 6 دقیقه

احساس نیاز روزافزون مربیان، معلمان و اولیاء دانش آموزان به منبع و مرجعی که بتواند به طور منسجم و نظام یافته مبتنی بر نظریات علمی معاصر، مسئله ی اخلاق و تحول اخلاقی را در جایگاهی که یافته های پژوهشی روان شناسی کودک نشان دهد، بازشناسد، انگیزه و دل مشغولی اصلی نگارنده را در تدوین این اثر فراهم آورد.

بشر کنونی در پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم در اوج تکانه ها و جهشهای پی در پی تغییر و تطور شتاب آمیزی به سر می برد که جامعه ی مدرنیته را به فرامدرنیته سوق داده و از جزمیت های علم کلاسیک خود را آزاده کرده است و با رویکردی فراشناختی(1) و فراساختی(2) بیرون از محدوده های قراردادی همراه با نوعی واگرایی(3) در پی فروریختن ساختار تفکر همگرای(4) کنونی علم و طرح افکنی خرده گفتمانهای جدید است. او در پی بنا کردن پایه های روش شناسی جدیدی در قلمرو شناخت از خود و جهان پیرامون با چالش های بزرگی روبرو شده است و در این میان کارکرد آموزش و پرورش به عنوان یکی از مؤثرترین وفراگیرترین ابزار توسعه ی علمی، اجتماعی و فرهنگی به سود بازگشت به ارزشهای دینی واخلاقی در حال دگرگونی بنیادی است. رشد و پیشرفت کوانتومی آدمی

در مرحله ی صنعت و فن آوری که در دو سده ی اخیر آغاز و در پایان قرن بیستم میلادی به سرحد اعتلا واقتدار در باب توسعه ی فراگیر آمال فکری وعملی بشر دست یازیده است امروزه گوی افتخار وعزت را در اختیار مغزهای هوشیار و پویا و طراحان گفت و گوی سالم آدمیان و بنیان گذاران راستین عصر ارتباط تمدن ها و در یک کلام در حیطه ی عملکرد «اخلاقیات» گنجانده است. اما آنچه که در این چالش بزرگ و در گستره ی تعامل اندیشه ها و انگاره ها رخ نمایی می کند، نبود یک نظام جامع و پویای اخلاقی است که خلاء آن بیش از پیش زندگی بشر کنونی را از مدار توازن و تعالی خارج ساخته است.

برجستگان و صاحبنظران پیشرو تعلیم وتربیت جهانی، با احساس این خلاء، جهت گیری نظام های آموزش و پرورش آینده را با گرایش مسلط به سوی «تربیت اخلاقی«(5) قلمداد کرده اند و این گرایش خردمندانه را تنها راه رهایی بشر کنونی از بحران اخلاقی دانسته اند.(6)

روی آوری و بازگشت نهادهای تربیتی و فرهنگی به سوی ارزشها، مذهب و فضایل اخلاقی یکی از امیدبخش ترین ومؤثرترین عناصر تحول در پهنه ی معنا بخشیدن به حیات بشری خواهد بود.

این بازگشت درحالی است که در جهان کنونی، «اخلاق انسانی» و «انسان اخلاقی» در غایت فروپاشی به سر می برد. در شرایطی که انسانها از خودیت خود تهی گشته اند وبه ابزاری درخدمت زندگی ماشینی مستحیل شده اند. در زمانی که دیگر، انسانها معیار سنجش نیستند بلکه این اشیاء (ابزارها و آزمون ها) و ماشینها هستند که معیار سنجش انسانها شده اند. بررسیهای روان شناختی اخلاق و چگونگی شکل گیری آن می تواند نیاز مجامع و مراکز آموزش و پرورش را که خواهان احیای تربیت اخلاقی نسل آینده هستند، مرتفع سازد. مطالعات اخیر نیز به وضوح نشان می دهد که تقریبا تمامی فعالیتها وفرایندهای عاطفی، شناختی، اخلاقی، اجتماعی آدمی از مراحل و دوره های مشخص و معینی عبور می کنند که از ابتدا دارای طرح و الگوی پیش بینی شده ای هستند. و بر این اساس می توان متناسب با مراحل شکل گیری اخلاق به آموزش ارزش ها اقدام کرد.

دانستن اینکه تحول روانی کودک از مراحلی خاص عبور می کند و هر یک از مراحل اقتضاهای ویژه ای را به لحاظ روش(7)، محتوا(8) و هدف(9) می طلبد، می تواند به اولیا و مربیان کمک کند که بدانند درهر مرحله از تحول روانی چه انتظاراتی می توانند از کودک داشته باشند و اگر این انتظارات با توانایی ها و قابلیت های کودک انطباق داشته باشد زمینه ی درونی شدن ارزش ها و اخلاق متعالی او فراهم می شود.

اخلاق و رفتار کودک نیز برای تکامل خود باید از مراحلی بگذرد وبرای آنکه کودک به بالای این نردبان مراحل دست یابد، باید به ترتیب از پله ی اول با توالی ثابت اما با شکل و سرعتی متفاوت به تناسب تفاوتهای فردی و فرهنگی خود حرکت کند. زیرا اگر چه پله های این نردبان برای همه ی افراد یکسان درست شده است ولی آهنگ و سرعت بالارفتن از این نردبان برای همه و در همه جا یکسان نیست. بنابراین طرز عبور کودک از مراحل تحول اخلاقی، معرف شخصیت انفرادی و متمایز او با دیگران خواهد بود.

در این کتاب سعی شده است با بهره گیری از یافته های پژوهشی در قلمرو روان شناسی ژنتیک و با رویکردی تعاملی و تحولی، مراحل شکل گیری اخلاق در کودک به بحث گذاشته شود و از این میان راهبردهای عملی در تربیت اخلاقی دانش آموزان، همراه با نمونه های تجربی و عینی معرفی شود.

تبیین علمی مراحل شکل گیری اخلاق در کودک وروشهای عملی پرورش ارزشهای اخلاقی در محیطهای رسمی و غیر رسمی از جدیدترین مباحثی است که از دهه ی هفتاد به این سو جزء جدی ترین و عمده ترین مباحث روان شناسی تربیتی کودک قرار گرفته است و دهها سئوال اساسی را به ذهن آدمی متبادر می سازد؛ از جمله اینکه:

اصولا مفاهیم اخلاقی چگونه در کودکان به وجود می آید؟ عوامل مؤثر در شکل گیری این مفاهیم چیست؟ چگونه می توان در تربیت اخلاقی دانش آموزان مطابق با نیازها و علایق آنها عمل کرد؟ مبانی «روان شناختی«(10) اخلاق چیست؟ نظریه پردازان مختلف روان شناسی کودک پیرامون تحول اخلاقی چگونه می اندیشند؟ رابطه ی بین طبیعت

(فطرت((11) و محیط (فرهنگ((12) در شکل دهی رفتار اخلاقی چگونه است؟ رابطه ی حکم اخلاقی و رفتار اخلاقی چگونه تبیین می شود؟ چگونه می توان در فرایندهای آموزشی، تربیت اخلاقی را به منزله ی یک برنامه ی علمی در نظر گرفت؟ آیا اساسا اخلاق و ارزشهای اخلاقی را می توان آموزش داد؟ آیا این ارزشها فطری اند یا اکتسابی، پیش ساخته ی طبیعت اند و یادست ساخته ی فرهنگ؟ ویا تألیف و ترکیبی تعاملی از این منابع؟

چگونه می توان در تربیت اخلاقی به فضایل پایدار و ارزشهای «درونی شده«(13) دست یافت؟ چگونه می توان بین حکم اخلاقی و رفتار اخلاقی هماهنگی ایجاد کرد؟

عوامل مؤثر در تربیت اخلاقی همچون: هوش، فرهنگ، خانواده، روشهای تربیتی، تفاوتهای فردی، همسالان، تجربیات شخصی، انگیزه ها و عواطف و. . . چه نقشی در پیشرفت یا پسرفت اخلاقی افراد دارند؟ و اخلاق و انضباط «خودانگیخته«(14) چه تفاوتی با اخلاق و انضباط «دگرانگیخته«(15) دارد؟

چگونه می توان تحول اخلاقی دانش آموزان را بر اساس ملاکهای عینی و در عین حال با شیوه های بالینی(16) اندازه گیری کرد؟

سئوالات فوق از اساسی ترین چالش ها و دغدغه های جاری در فرایند تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان است که سعی شده است در کتاب حاضر بر اساس نظریه ها و یافته های پژوهشی روان شناختی همراه با روشهای عینی وراهبرهای عملی پاسخ داده شود.

مطالب این کتاب در سه بخش متفاوت اما مرتبط با هم تنظیم شده است:

در بخش «اول» قبل از هر چیز به مفاهیم متمایز «رشد«، «تحول«، «تکامل» و نظریه های رشد کودک در حد بیان اجمالی اشاره شده است و سپس مبانی روان شناختی اخلاق در گستره ی نظریه های تحولی نگر مورد بحث قرار گرفته است. از این میان نظریه ی ژان پیاژه(17)، روان شناس و شناخت شناس بزرگ معاصر از دوجهت حائز اهمیت است: اول آنکه نظریه ی

پیاژه در باب تبیین تحول روانی کودک یکی از کاملترین و جامع ترین نظریه هایی است که تاکنون در روان شناسی رشد ارائه شده است. دوم آنکه نظریه ی پیاژه بدور از افراط و تفریطهای محیطی نگرها از یکسو و فطری نگرها از سوی دیگر توانسته است تبیین متعادل ترین را از چگونگی تحول شناختی و اخلاقی بر اساس تعامل دو جانبه طبیعت و محیط ارائه دهد.

در بخش «دوم» از منظر روان شناسی، رویکردهای مختلف بررسی و مطالعه ی شکل گیری اخلاق در کودک به بحث گذاشته شده است. در این بخش نمونه ای از کاربرد راهبردهای عملی در تشخیص و ترازیابی مراحل تحول اخلاقی کودکان با استفاده از آزمونهای پیاژه وکهلبرگ به صورت داستانهای متنوع که طرح کننده ی معماها و محذورات(18) مربوط به قضاوت اخلاقی است، ارائه گردیده است. درکنار این آزمونها روش بالینی پیاژه برای وارسی دقیق استدلال کودکان با روش القای مخالف نیز معرفی شده است. در پایان این بخش روش نمره گذاری و تبدیل داده های کیفی به کمی جهت ارزیابی تحول اخلاقی در قالب مجموعه ای از جداول نمره گذاری نشان داده شده است.

در بخش «سوم«، مبانی آموزشی و روشهای عملی تربیت اخلاقی به اقتضای هر یک از مراحل همراه با نمونه های عینی و مثالهای کاربردی معرفی شده است که از آن میان طرح کلاسهای معمای اخلاقی جهت رشد وارتقای سطوح اخلاقی دانش آموزان به شیوه های خود انگیخته و فعال با تأکید بر «حل مسئله» ارائه گردیده است.

در پایان کتاب، بخشی به عنوان ضمیمه، نمونه هایی از آزمون ها، پرسشنامه ها و داستان های اخلاقی برای سنجش رشد اخلاقی معرفی شده است. و در نهایت چکیده ای از تجربیات موفق کشورهای مختلف، در مورد آموزش اخلاقی در مدارس ارائه شده است که می تواند پهنه ی وسیعی از شیوه های آموزش ارزش های اخلاقی را پوشش دهد.

در اینجا لازم به تأکید است که در این اثر هر چند مجموعه ای از نظام های عمده ی تحول روانی آن هم فراگیرترین وغنی ترین آنها در زمینه ی تبیین شکل گیری اخلاق در کودک ترسیم شده است، اما با این همه ناگفته ها بسیار است ومعرفی دیدگاههای دیگر از حوصله و ظرفیت این کتاب فراتر است. بنابراین، صرفا دیدگاههای مکاتب و نظریه پردازان تحولی نگر گزینش ودر این کتاب به اختصار ارائه شده است.

به هر تقدیر اگر این اثر بتواند در حد کنونی معرف خطوط اصلی روان شناسی تحولی در باب تبیین تحول اخلاقی کودک باشد مقدمه ی یک حرکت جدید و پرتوان خواهد شد تا دانشجویان و دانش پژوهان مشتاق با کنجکاوی و فراست علمی و پژوهشی خود دریچه ای گسترده تر را فراسوی تعلیم و تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان باز نمایند.

در پایان این سطور بر خود لازم می دانم این نکته را برجسته سازم که چاپ این اثر به ثمر نمی رسید اگر زحمت و کوشش ارزنده ی گروه پژوهش انتشارات تربیت به ویژه تلاشهای دوست و همکار ارجمند جناب آقای دکتر حسین اسکندری با ما همراه نمی شد که بدینوسیله از تلاشهای ایشان سپاسگزاری می شود.


1) Meta cognitive.

2) Meta structure.

3) Divergent.

4) Convergent.

5) Moral Education.

6) ر. ک: گزارش کمیته بین المللی آموزش در قرن بیست و یکم، ژاک دلور 1995. خلاصه این گزارش در بخش ضمیمه این کتاب آمده است. (پیوست چهارم(.

7) Method.

8) Content.

9) Aim.

10) Psychological.

11) Innate.

12) Culture.

13) Internalized.

14) Self-Stimulated.

15) Hetero – stimulated.

16) Clinical Methods.

17) PiageT. j.

18) Dilemma.