جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آسیب شناسی تربیت دینی در مدارس

زمان مطالعه: 7 دقیقه

اصولاً دین باوری و خداپرستی فرایندی است که بر اساس یک الگو و طرح از پیش تعیین شده در فطرت آدمی به منزله ی یک نیاز روان زادی وجود دارد و باید شرایط محیطی و محرک های مناسب تربیتی، این قابلیت فطری را بازگشایی و شکوفا کنند. بنابراین وظیفه اولیا و مربیان در تربیت دینی بیش از آنکه انتقال مطالب دینی به دانش آموزان باشد باید در استخراج این گوهر ناب و درون مایه ی الهی تلاش نمایند. تربیت دینی در شرایطی محقق می شود که موانع بازدارنده از مسیر طبیعی رشد فطرت برداشته شود و مقتضیات تغذیه کننده و تقویت کننده این مسیر نیز فراهم آید. در حقیقت تربیت دینی نوعی لایه برداری از آن چیزی است که به غلط و یا به شکل تحمیلی و بیرونی تحت عنوان آموزه های دینی به کودکان منتقل شده است و مانع ظهور و بروز حس دینی او شده است.

به نظر می رسد آسیب شناسی تربیت دینی در مدارس بیش از هر موضوع دیگری برای پیشگیری از موانع دینی

شدن دانش آموزان و فراهم شدن شرایط مستعد برای نهادینه شدن ارزش های مذهبی در آنها قابل توجه باشد. به همین منظور در اینجا گزیده ای از مباحث مطرح شده در پیش همایش آسیب شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش ارائه می شود تا بتوان با نگاهی علمی و پژوهشی و در عین حال کاربردی به مقوله تربیت دینی و در رأس آن برپایی نماز پرداخته شود.

در قلمرو آسیب شناسی تربیت یدینی چندین فرضیه مطرح است که هر یک از فرضیه ها جنبه های آسیب شناختی تربیت دینی در مدارس را مورد بررسی قرار می گیرد. به سخنی دیگر باید مشخص شود آیا این آسیب ها از ناحیه ی روش های تربیتی است یا محتوای آموزش های دینی؟ آیا این آسیب ها معطوف به نگرش ها و رویکردهای تربیتی است یا برخاسته از ساختار و تشکیلات نظام آموزشی؟

برای پاسخ به این سؤالات فرضیه های مختلفی از طرف دانشمندان و صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی بیان شده است.

موضوع تربیت دینی دانش آموزان در مدارس یکی از مهم ترین و حساس ترین اهداف نظام آموزشی است که در قالب کتاب های درسی، فعالیت های فوق برنامه، مراسم

مذهبی داخل و خارج از مدرسه و فعالیت های اردویی انجام می گیرد. نمود عینی تربیتی دینی دانش آموزان در رفتار آنها یعنی مشارکت در تکالیف مذهبی و در رأس برگزاری مراسم نماز تجلی می یابد.

در واقع، اگر فرهنگ نماز در مدارس نهادینه شود بازتاب آثار فردی و اجتماعی آن در سطوح مختلف رفتاری نیز گسترش می یابد.

فراهم کردن شرایط مساعد و توجه کردن به نیازهای معنوی دانش آموزان به منظور گرایش باطنی به امر نماز و اطاعت مطبوع از فرامین الهی بستر اصلی تربیت دینی را در مدارس شکل می دهد. اما آنچه که قبل از هر گونه اقدامی باید به آن توجه کرد این است که تا چه اندازه مدارس توانسته اند این شرایط و زمینه ها را فراهم کنند.

حال، سؤال اساسی در فرایند تعلیم و تربیت دینی در نظام آموزشی به ویژه در سطح مدارس این است که چه عواملی موجب می شود که این حس درونی، فطری و ارتجالی یا فراموش شود و یا به شکل انحرافی رشد کند؟ موانع بازدارنده ی تربیت دینی در مدارس چیست؟ این عوامل و موانع بازدارنده در سطح کتاب های درسی، روش های تدریس، شیوه های تربیتی، نوع ارزشیابی و یا فعالیت های آموزشی و تربیتی به تفکیک چگونه پدید

می آیند و در صورت شناسایی آن ها به چه طریق می توان در کاستن این موانع تلاش نمود؟

برای پاسخ به این سؤالات مهم و آشنایی بیشتر با ابعاد پیچیده ی آسیب های تربیتی در قلمرو تربیتی دینی تلاش شده است تا خلاصه و چکیده ای از یافته ها و دستاوردهای اولین همایش آسیب شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش اشاره شود. در این همایش مقالات متعددی از جانب محققان و صاحب نظران حوزوی و دانشگاهی در باب تربیت دینی با تأکید بر جنبه های آسیب شناختی آن ارائه گردید که در اینجا با توجه به موضوع «تربیت دینی دانش آموزان» به مهم ترین نتایج آن اشاره می شود تا بتوان قبل از آغاز هر گونه اقدام از آنچه که به عنوان عوامل آسیب زا در نظام آموزشی مدرسه یاد شده است جلوگیری کرد. در واقع، مدیران، معلمان و مربیان تربیتی مدارس با مطالعه این یافته ها می توانند نسبت به آثار پنهان تربیت آسیب زا پی برده و از تکرار آن جلوگیری به عمل آورند.

مطالعه موانع تهدید کننده ی فرایند تربیت دینی به ما نشان می دهد که آنچه که نباید انجام گیرد بیش از آنچه که باید انجام گیرد مهم است. در واقع، اهمیت اینکه چه کارها و چه روش ها و چه برخوردهایی در تربیت دینی صورت نگیرد بسیار مهم تر از آن است که چه کارها و چه برخوردهایی باید انجام گیرد!

به سخنی دیگر، اغلب آسیب ها و موانع در شرایطی رخ داده است که به نام دینی کردن دانش آموزان صورت گرفته است و این روش ها و اقدامات به سبب عدم آشنایی معلمان و مربیان با روش های فعال تربیت دینی یا به بن بست و یا انحراف انجامیده است. مهم ترین محورهای آسیب شناختی این اقدامات از دیدگاه محققان و کارشناسان تعلیم و تربیت که در همایش آسیب شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش ارائه گردیده است عبارتند از:

»1- توجه نداشتن به تناسب مفاهیم آموزشی و تربیتی با مراحل تحول روانی و پایه های تحصیلی به شکلی که امر آموزش دینی در این میان یا به صورت تکراری انجام شده که دلزدگی مخاطبان را باعث گردیده و یا بیان آنها به صورت درهم و یا بدون پیوند با مطالب قبلی موجب اختلال در فرایند یادگیری شده است.

2- تحمیل دیدگاهها و برداشتهای شخصی پاره ای از مربیان به جای دیدگاه های اصولی و حقیقی حاکم بر تربیت دینی به مخاطبان که باعث بحران ها و تعارض ها و کژفهمی های مختلف گردیده است.

3- عدم عنایت برنامه ریزان و مؤلفان کتاب های درسی به اصول روان شناختی در هنگام تألیف کتابهای دینی که

چه چیز را، برای چه کسی، در چه زمانی،‌ به چه میزان و چه هدفی تألیف می کنند.

4- تعارض میان باورهای نسل قدیم با نسل جدید به طوری که پاره ای از باورهای اعتقادی نسل گذشته را عموماً در تضاد با بنیان های دینی دانسته و این امر باعث می شود تا به شکل های مختلف در تعارض با این مفاهیم عرفی که در طول تاریخ به وجود آمده و ریشه ی دینی نداشته و صرفاً زاییده ی خرافات دینی هستند قرار گیرند.

5- ملموس نبودن حقایق دینی و اعتقادی برای دانش آموزان در زندگی روزمره.

6- عدم آمیختگی مسائل دینی – مذهبی با زندگی روزمره دانش آموزان که نتیجه ی آن احساس دوری از کارکرد طبیعی دین در زندگی فردی و اجتماعی می شود.

7- کاهش توجه به اصل «معاد» که اصول دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد.

8- برداشت ناقص و غلط از اصول و احکام دینی مذهبی و نیز اعمال این برداشت های غلط از سوی پاره ای از متولیان که به دین گریزی نسل جوان جامعه منتهی می شود و یا حداقل آن که کارکردهای اجتماعی اصول دین و مذهب را به جنبه های فردی مبدل می سازد. (1)

9- آفت دیگری که متوجه این حوزه از تربیت دینی است عدم به کارگیری روش مناسب با مراحل تربیت است. عدم تناسب روش ها با هر مرحله به ناکارآمدی روش ها می انجامد؛ چرا که در هر مرحله از تربیت، هر روشی از کارایی لازم و مناسب برخوردار نیست. روش های متناسب با مراحل بالا چه بسا اگر در مراحل اولیه تربیت اعمال شوند مشکل آفرین گردند.

10- آفت دیگری که فرایند تربیت دینی را تهدید می کند تعجیل در عبور از مراحل تربیت است، «کلاپارد«، کسانی را که قبل از زمان مقرر از انتظارات خود را مطرح می کنند به کوردلانی تشبیه می کند که در بهار، درخت را برای به دست آوردن میوه تکان می دهند، چنین افرادی نه تنها در بهار، میوه ای به دست نمی آورند بلکه با اقدام عجولانه خود که سبب ریختن شکوفه های بهاری می شود خود را از میوه های تابستانی و پاییزی محروم می کنند. هیچ مربی دلسوزی تاکنون قادر نبوده است صرفاً مطابق آرزوهای خویش (ولو صحیح(، زمان عبور از مراحل را به خواست خویش تنظیم و متربی را آنگونه که خود برنامه ریزی می کند «بدون توجه به واقعیت های مراحل تربیت» از مراحل قبلی عبور دهد و به مراحل بعدی برساند.

11- در تربیت دینی، به دلیل به رسمیت نشناختن تنوع و تکثر اشکال و صورت های زندگی نقش عوامل مهمی همچون جنسیت، زبان، زیست- بوم نادیده گرفته شده است و تربیت دینی متحد الشکلی خصوصاً در قالب کتاب های درسی اعمال می شود.

»شواهد نشان می دهد که عوامل فرهنگی و اجتماعی حاکم بر مدرسه با شدت و ضعف هایی در تبیین تغییرات بی توجهی دانش آموزان نسبت به مسائل مذهبی تأثیر دارند. بنابراین، مدرسه به عنوان محیطی برای آشنایی با وظایف خارج از توانایی فردی، کسب تصوراتی واقع بینانه از زندگی، رشد اخلاقی و… به نوعی از هویت دست می یابد که موجب جهت گیری نمادی به ویژه در مقوله ارزش های اخلاقی در عمل و طرز فکر وی می شود. با این برداشت، اظهار نظر دانش آموزان در خصوص محبوبیت مربیان پرورشی و معلمان دینی و قرآن نزد دانش آموزان، حضور فیزیکی کادر اداری و آموزشی مدرسه در مراسم نماز جماعت، چگونگی برخورد مربیان مدرسه با دانش آموزان در زمینه های مختلف، مطابقت حرف و عمل اولیا مدرسه، توجه به خواسته های دانش آموزان، توجه به مسائل مذهبی در حرف و عمل و تبلیغ جنبه های مختلف آن در مدرسه، انتقال احساس مورد توجه بودن

دانش آموزان به ویژه در زمینه های مذهبی و… اهمیت می یابد. زیرا نوجوان به دلیل مواجهه با این قبیل رفتارها در زمینه های مذهبی و اجتماعی که در سطح وسیعی از گستردگی و پیچیدگی متقابل با معلمان و همسالان قرار دارد، رفتار خود را با مدرسه ای که در آن آموزش می بینند، به دلیل مفروض دانستن آن به عنوان یک نهاد اجتماعی منطبق می سازند.

تلفیق جنبه های شناختی و حسی، حرکتی در محتوای دروس دینی و قرآن، به گونه ای که بخشی از نمره درس دینی اختصاص به عامل بودن دانش آموز حداقل در محیط مدرسه به امور دینی باشد، استفاده از مدیران متخصص و با تجربه، برای ساماندهی نوع برخورد اولیا مدارس با دانش آموزان به ویژه در دوره دبیرستان، ایجاد نگرش مثبت در معلمان نسبت به دانش آموزان؛ زیرا نوجوانان در مقطع دبیرستان در یک تعامل پیچیده با اولیا مدرسه ضمن تأثیرپذیری از روابط حاکم، به نوعی به دلایل مختلف به رفتاری که معلمان با آنها دارند جهت می دهند. بدین معنی که سیستم ارزشی مدرسه (در ارتباط با عکس العمل دانش آموزان) پاسخ مثبت به دانش آموزانی را ترغیب می کند که به نظر، کوشا می رسند. همچنین رفتار معلم به طور معنی داری تحت تأثیر رفتار توأم با توجه و

پاسخ های مشابهی است که در فرهنگ مدرسه به لحاظ کنشی، سازشی تلقی می گردند.

بنابراین، معلم به عنوان رکن اصلی مدرسه با ویژگی های خاص خود اعم از برخورداری از تقوا، تواضع، گذشت، پرهیز از خشم، خودستایی، وفای به عهد، پرهیز از گفتار بدون عمل، انضباط، احترام به قوانین و مقررات و… احتمالاً می تواند ضمن القای تربیت اسلامی حاکم بر نظام آموزشی از دو جنبه اجتماعی و فرهنگی زمینه های گرایش دانش آموزان را در مرحله عمل نسبت به مسائل مذهبی فراهم کند. (2)

یافته ها و گزاره های نقل شده از مجموعه مقالات همایش آسیب شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش نشان می دهد که که اغلب آسیب های تربیتی که موجب دین گریزی دانش آموزان می شود ناشی از عوام زدگی، شتاب زدگی و عمل زدگی در تربیت دینی دانش آموزان بوده است.


1) زمانی پور، مجموعه مقالات، جلد 1، ص 116.

2) اورنگی، مجموعه مقالات، ج 1، ص 409.