جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عنایت در تهذیب نفس فرزندان

زمان مطالعه: 13 دقیقه

بحث ما درباره‏ى تهذیب نفس اولاد بود و در این باره چون بحث خیلى ناقص مانده بود امروز را هم به خواست خداوند و کمک حضرت بقیة الله (عج) درباره آن صحبت مى‏کنیم و امیدوارم براى من و شما مفید باشد، بحثى است ارزنده، بحثى است که به کار بستن آن کارى است مشکل. اما کارى است لازم و واجب.

درباره‏ى تعلیم و تعلم صحبت کردم و فهمیدیم در اسلام علم خیلى منزلت دارد. چیزى که باید توجه به آن داشته باشیم عالم در اسلام قدر و منزلت دارد. اما به شرط اینکه عالم باتقوا باشد، عالم با عمل باشد ولى اگر علم عالم براى او نفعى نداشته باشد و مثل شمعى باشد که بسوزد تا دیگران استفاده کنند، چنین عالمى در اسلام ارج و قرب و منزلت ندارد. قرآنى که مى‏فرماید:

یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ(1) عالم نه یک درجه بلکه درجاتى، ممتاز از دیگران است.

همین قرآن عالم بى‏تقوى را، عالم بى‏عمل را تشبیه کرده است به حمار آن حمارى که یک بار کتاب بار اوست و همین طورى که بار کتاب براى حمار استفاده ندارد، مى‏فرماید علم منهاى تقوى هم براى عالم چنین است در سوره جمعه مى‏فرماید:

مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً.(2)

مثل افرادى که عالمند اما بى‏عمل هستند مثل آن حمارى است که یک بار کتاب بار او باشد. عالم بى‏عمل در قرآن تشبیه شده به حمار یعنى به اندازه‏اى در اسلام پست شده است که قدر و منزلت یک انسان را هم ندارد. بلکه از یک فرد معمولى هم پست‏تر است به اندازه‏اى هم عذابش زیاد است که پیامبر اکرم (ص) فرموده است:

اشد الناس عذاباً یوم القیمة عالم لم ینفعة علمه(3)

یا در روایات دیگر مى‏خوانیم: ابغض الناس عند الله عالم لا ینتفع من علمه شى‏ء.

مبغوض‏ترین افراد پیش خدا عالم بى تقوى و عالم بى عمل است. در روز قیامت عالم بى عمل عذابش از همه دردناکتر است، حتى در روایات مى‏خوانیم عالم بى‏عمل در دوزخ، دوزخ را متعفن مى‏سازد. به اندازه‏اى بوى گندش بلند است که دوزخیان از دست او آزرده خاطر مى‏شوند و پیش خدا شکایت مى‏کنند.

و در روایات مى‏خوانیم دو دسته هستند که بوى بدى مى‏دهند. یکى مرد زنا کننده یا زن زنا دهنده که اگر بدون توبه از دنیا برود عورتین آن‏ها بوى بسیار بدى مى‏دهند. و جهنم را مى‏گندانند. یکى هم عالم بى عمل، عالم بى‏عمل همه بدنش بوى گند مى‏دهند، مثلاً اگر یک عالم بى عمل در دنیا فقط خانه‏اش را متعفن و فاسد کرده و زن و بچه‏اش را بدبین به علم و به روحانیت نموده فقط اطراف خودش را فاسد و بى‏دین نموده اما یک دفعه عالمى دهى را خراب کرد شهرى را خراب کرد و براى خاطر بى تقوائیش مملکتى را خراب کرده لذا آنجا عذابش خیلى دردناک است با افراد عادى فرق دارد.

و عالم غیر مهذب از عالم بى عمل بدتر است، براى اینکه قرآن شریف عالم غیر مهذب را به سگ درنده تشبیه کرده عالمى که تقوى نداشت در قرآن تشبیه شده بود به حمار اما عالمى که خود را تهذیب نکرده در سوره‏ى اعراف تشبیه به سگ شده: و اتل علیهم نبأ الذى اتیناه آیاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین:

پیامبر براى اینها بخوان و براى اینها بگو یک کسى بود علم داشت، اما منسلخ از علمش شد به علمش عمل نکرد براى اینکه غیرمهذب بود متابعت از شیطان کرد گمراه شد. «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ.«(4) علمش او را باید بالا برده باشد علمش باید عالم ملکوت را تسخیر کرده باشد، اما براى اینکه صفت رذیله داشت وى را میخکوب در زمین کرد. بعد فرماید:

مثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث. مثل آن عالم غیرمهذب مثل آن درنده‏اى است که اگر حمله به او بکنند دهانش را باز مى‏کند، زبانش را بیرون مى‏آورد و حمله مى‏کند و اگر هم حمله به آن نکنند او حمله مى‏کند او هار است او بچه را مى‏گیرد او بزرگ و کوچک را مى‏گیرد، مى‏فرماید عالم غیرمهذب چنین است وجودش مضر براى اسلام است، وجودش مضر براى خودش و طائفه‏اش هست، وجودش مضر براى پیامبر اکرم (ص) مى‏باشد.

اگر خداى نکرده یکى عالمى پول‏پرست شد ابوهریره مى‏شود اگر خداى نکرده یک عالمى حسود شد شریح قاضى مى‏شود، شریح قاضى یعنى کارش مى‏رسد به آنجا که حکم قتل ابى‏عبدالله الحسین (ع) را مى‏دهد، قرآن فرماید: قل کل یعمل على شاکلته.

اگر انسان حسود شد غیبت مى‏کند تهمت مى‏زند شایعه‏پراکنى مى‏کند، وقتى شما غیبت‏ها و زخم‏زبان‏ها و شایعه‏پراکنى را مطالعه کنید ریشه یابى کنید مى‏بینید از حسادت بلند مى‏شود.

زن حسود است غیبت مى‏کند، حسود است نمامى و سخن چینى مى‏کند، حسود است شایعه پراکنى مى‏کند، تهمت مى‏زند، آقا متکبر است چون تکبر دارد مى‏خواهد خودش را بالا ببرد دیگران را زمین مى‏زند، زخم‏زبان مى‏زند. غیبت مى‏کند تمام گناهان سرچشمه از صفت رذیله مى‏گیرد و اگر عالمى غیرمهذب شد غیرمتقى هم هست لذا باید مواظب این باشید.

پدر و مادرها! نمى‏گویم: دخترهاى شما دبیرستان نروند، بروند. نمى‏گویم: پسر شما دانشگاه نرود، اما مى‏گویم باید تقوا داشته باشد، باید

مهذب باشد. شما مطالعه کنید در افرادى که بر ضد مملکت خودشان جاسوسى کرده‏اند، مملکت خود را به باد داده‏اند، مطالعه کنید در زندگى افرادى که با استعمارگرها و استثمارگرها ساختند و استعمارگرها را مانند زالو به جان جامعه خود انداختند. یک حمال و یک زارع، یک کاسب، یک تاجر، این کار را نمى‏تواند بکند و تا به حال هم نکرده است.

مملکت را که مى‏تواند بفروشد؟ پسر شما وقتى که عالم باشد وقتى که دانشگاه رفته باشد اما مهذب نباشد که مى‏تواند استثمارگر را مسلط کند بر مستضعفین، بر بیچاره‏ها، کى مى‏تواند حکومت جباران را روى کار بیاورد، دانشکده رفته‏ها که دین ندارند. دانشکده رفته‏ها که تقوى ندارند، دانشکده رفته‏ها که خود را نساخته‏اند، مهذب نیستند این غرب‏زده‏ها معمولاً سواد دارند، اما تقوى ندارند. سواد دارند اما مهذب نیستند، وقتى مهذب نشد دیگر انقلاب را به باد مسخره مى‏گیرد. کارش مى‏رسد به آنجا که یک آمریکائى را یک حمال آمریکائى را از یک مسئول مملکت انقلابى بهتر مى‏داند، چرا؟ غرب‏زده شده است این غرب‏زده از کجا پیدا شده؟ غیرمهذب است پول‏پرست است زرق و برق او را گرفته.

خیال مى‏کند حال که طیاره مى‏سازد آدم هم هست، خیال مى‏کند حال که صنعت دارد انسان هم هست اما نمى‏داند همین که صنعت دارد در آدمیت به اندازه‏اى منحط است که باید بگوییم از هر درنده‏اى منحط تر است اصلاً دنیاى روز چرا دنیاى جنگل شده؟ چرا یک باغ‏وحش شده؟ مى‏شود دنیاى روز را گفت دنیاى انسان‏ها؟ حالا دنیاى خل‏ها هست به کنار، اما دنیاى حیوان‏هاى خل است، یک دفعه شیر مى‏درد اما یک دفعه شیر خل مى‏شود وقتى که دیوانه شد معلوم است که شیر خل چه مى‏کند.

دنیا علاوه بر اینکه ضعف اعصاب دارد و به قول روانشناس‏ها دنیاى خل‏ها است، دنیاى درنده‏ها است این درندگى از کجا پیدا شده از علم اما علم منهاى تقوى، اما منهاى صفات حسنه یعنى صفات رذیله، از روز اول باید مواظب باشید این بچه‏هایتان حسود بار نیاید مواظب باشید، جوانهایتان، بچه‏هایتان، نوجوانهایتان، آنها متکبر بار نیایند خودپرست بار نیایند منیت و

تفاخر نداشته باشند اینها هرچه بزرگ شوند اگر صفت رذیله باشد این صفت رذیله رسوخ مى‏کند در دل مثل درخت کهنه مى‏شود و زائل کردن او و خشک کردن او کاریست مشکل یعنى یک زن هشتاد ساله اگر بخواهد حسادتش را رفع کند مى‏شود، اما خیلى مشکل است اما یک بچه 4 – 5 ساله حسود را شما به زودى مى‏توانید حسادتش را از بین ببرید.

یک پیرمرد جاه‏طلب متکبر بخواهد تکبر و جاهش را از بین ببرد مى‏تواند باید هم ببرد از اوجب واجبات هم هست، ولى خیلى مشکل است اما یک بچه اگر منیت هم داشته باشد یک نوجوان اگر تکبر داشته باشد پدر و مادر زود مى‏توانند، معلم زود مى‏تواند، این تکبر و منیتش را از بین ببرد و واجب است چنین کارى را انجام دهد، پدر و مادرها یک کارى کنید این جوانهاى شما با کتاب‏هاى اخلاقى یا نوارهاى اخلاقى سر و کار داشته باشند این لازم است براى جوان، این لازم است براى پدر و مادر یک جوان، باید همیشه با منبر و محراب سر و کار داشته باشد یک جوان لااقل در 24 ساعت یک ساعت و دو ساعت باید عمر خودش را صرف خودسازى کند اگر نکند بیچاره است.

پدر و مادرها! مواظب باشید دخترهاى شما بیچاره نشوند مواظب باشید پسرهاى شما بیچاره نشوند. همان طورى که به فکر دنیاى آنها هستید باید به فکر خودسازى آنها نیز باشید. و این لازم‏تر است حال چیزى که الان باید درباره آن صحبت کنم و مفصل است و باید آن را امروز تمام کنیم اینست که چه باید کرد بچه‏هایمان را مهذب کنیم؟ چه جور باید این بچه‏ها را، جوانها را، نوجوان‏ها را مهذب کنیم؟

یک بحث اینست که چگونه باید خود را مهذب کنیم آن مفصل است الان راجع به اینکه چه باید بکنیم این بچه‏ها مهذب شوند، از راه دفع و اینکه نگذاریم صفات رذیله او شعله‏ور شود. این یک راه مثلاً بچه دو سه ساله‏ى شما حسود است. و مى‏بینید که تا بچه‏ى شیرخوارتان را برمى‏دارید ناراحت مى‏شود بچه دو سه ساله شما حسود است مى‏بینید که وقتى شما نباشید بچه کوچولو را مى‏زند بچه کوچک شما حسود است مى‏بینید وقتى که بچه شیرخوار را ناز مى‏کنید او گریه مى‏کند، خوب چه باید کرد؟

راه اولش اینست که در مقابل این بچه آن بچه را ناز نکنید و در مقابل آن بچه این بچه را شیر ندهید و اگر مى‏خواهید شیر بدهید و ناز کنید هر دو را ناز کنید یعنى مادر، بچه‏ى 2 – 3 ساله‏اش را بنشاند در دامانش بچه شیرخوارش را هم بنشاند در دامانش او را شیر بدهد و آن یکى را هم ناز کند.

یک چیز غلطى که در بعضى از پدر و مادرها هست و پدر و مادرها موجب مى‏شوند که بچه‏هایشان بیچاره مى‏شوند اختلاف در میان بچه‏ها مى‏افتد این است که تفاوت مى‏گذارند بین بچه‏ها، و این غلط بزرگى است مثلاً بعضى از زنها دختر دوست ندارند، بعضى از مردها دختر دوست ندارند پسر دوست دارند همین محبت آنها موجب مى‏شود که امتیاز بگذارند بین دختر و پسر و این امتیاز گناهى است بسیار بزرگ، اولاً شخصیت آن طرف کوبیده مى‏شود. ثانیاً اختلاف بین این خواهر و برادر شدید مى‏شود و این اختلاف رفع نمى‏شود حتى اختلاف مى‏افتد بین نوه‏هاى این مرد.

گاهى یک پدرى ارثش را به دختر نمى‏دهد یا کم مى‏دهد کار غلطى که در میان بعض مردم هست که باید بگوییم بعضى از مردم بى‏توجه هستند ارث به دختر کم‏تر مى‏دهند، بعد از مرگش اختلاف بین این دختر و پسر به دادگاه مى‏رسد مال که از بین مى‏رود این خواهر و برادر تا دم مرگ اختلافشان حل نمى‏شود، لذا راه اول دفع است یعنى تفاوت نگذاشتن بین بچه‏ها اگر ناز مى‏کنى هر دو را ناز کن و اگر تنبیه مى‏کنى هر دو را تنبیه کن، اگر ارث قسمت مى‏کنى آنکه خدا گفته است بکن و اگر پول مى‏دهى به طور مساوى به هر دو بده، اگر تحفه مى‏آورى به طور مساوى به هر دو بده و اگر جایزه و هدیه مى‏دهى به طور مساوى به همه بده.

فرق گذاشتن بین دختر و پسر و یا فرق گذاشتن بین یکى و دو تا، اینها همه غلط است و باید خیلى مواظب باشیم یکدفعه مثلاً دختر با شوهرش مى‏آید خانه‏ى شما، پسرتان و عروستان هم آمده یک احترامى براى عروستان قائل مى‏شوى یک احترامى هم به پسر مى‏گذارى و یک بى‏احترامى به داماد مى‏کنى یا یک بى‏اعتنائى به دختر مى‏کنى همین جا تخم نفاق را مى‏کارى همین جا درخت بدبختى این دختر و پسر را مى‏کارى همین جا دختر و پسر را جهنمى مى‏کنى و

خود را جلوتر به جهنم مى‏فرستى همین‏ جا حسد را ریشه‏دارتر مى‏کنى.

راه دوم – رفع است، معناى رفع اینست که باید زبان کودکى گشاد با بچه و صفات رذیله‏اش را رفع کرد. وقتى که مى‏بینید بچه سه ساله‏ى شما حسودى مى‏کند این بچه را در دامن بنشان، یک قصه‏اى برایش بگویید.

بگویید پسرجان من، قرآن شریف مى‏فرماید، برادران یوسف به یوسف حسد ورزیدند یک بچه کوچولو بود.

برادران یوسف خیال کردند که حضرت یعقوب به یوسف اهمیت بیشتر مى‏دهد، حسادت آنها گل کرد تصمیم گرفتند که این بچه را بکشند بردند نکشتند، او را در چاه انداختند و براى خاطر این گناهشان در سرازیرى گناه واقع شدند و به قول قرآن شریف بیشتر از بیست گناه مهم این برادران یوسف کردند یعنى به پیامبر دروغ گفتند، نسبت ضلالت به پیامبر دادند پیامبر خدا را به یک ثمن کمى فروختند و بالأخره گناه روى گناه – گناه روى گناه – گناه روى گناه.

به این بچه دو سه ساله با زبان کودکى بگو عزیزم اگر حالا حسادت کنى الان یک کشیده به صورت خواهرت بزنى فردا خداى نکرده خواهرت را مى‏کشى ننگ دنیا و آخرت مى‏شود.

اگر دیدى نوجوان شما این منیت دارد، خودیت دارد مثلاً بچه 10 – 12 ساله شما یک چیزى از بازار خریده خودش مى‏خورد و به خواهرش نمى‏دهد به برادر کوچکترش نمى‏دهد هیچ نگو و به رخش نکش اما بعد با زنان کودکى به این بچه بگو تنهاخورى کار خوبى نیست تو انسانى تنهاخورى نکن، منیت نداشته باش خودخواه مباش اگر همه‏اش را به خواهرت نمى‏دهى اقلاً نصف کن از همین جا بین آنها الفت و ایثار برقرار کن.

اما مواظب باش، تسلط بر اعصاب را داشته باشى مواظب باش با داد و فریاد نمى‏شود کار کرد مخصوصاً به خانم‏ها مى‏گویم با داد و فریاد و حرص خوردن و جوش زدن و نفرین کردن و بچه را طرد کردن به جائى نمى‏توان رسید با این کار بچه را جسور مى‏کنى و خودت هم یک دیوانه به تمام معنى، از این راه مى‏شوى با داد و فریاد نمى‏شود کار کرد و هر کسى را به اندازه عقلش با او صحبت

کردن اثر دارد.

مثلاً مى‏بینى جوانت متکبر شده وضع بدى دارد در کوچه‏ها راه مى‏رود، مى‏بینى جوانت به تو پرخاشگرى مى‏کند وقتى جوانت به تو پرخاشگرى مى‏کند، پرخاشگرى جوان از تکبر سرچشمه مى‏گیرد، این آدم طغیان‏گر شده به خاطر تکبرش وقتى پرخاش به تو مى‏کند و وقتى مى‏بینى با وضع بدى در کوچه راه مى‏رود، وقتى که عصبانى است هیچ نگو، تسلط بر اعصابت پیدا کن این جوان را یک جا تنهائى بخواه یک مقدار با او صحبت کن و بگو جوانم اگر انسان متکبر شد، جامعه او را طرد مى‏کند اگر انسان متکبر شد خدا قسم خورده است که او را زمین بزند اگر انسان متکبر شد عاق پدر و مادر مى‏شود، و اگر عاق پدر و مادر شد خدا قسم خورده که او را نمى‏آمرزد اگر کسى عاق پدر و مادر شود. مسلم عاقبتش به خیر نمى‏شود.

ما زیاد سراغ داریم جوانهایى که با پدر و مادرشان نساختند و اینها به چه بلاهائى گرفتار شدند، به چه مصیبت‏ها و نکبت‏ها مبتلا گردیدند علاوه بر اینکه خدا پسر و دخترش را به خودش مسلط کرد و آنها پرخاشگرى با او کردند و زیردست پسر نااهل افتادند، علاوه بر این عاقبت به خیر هم نشدند و از اینگونه صحبت‏ها با پسر بکن.

وقتى دیدى دختر وضع راه رفتنش در کوچه خوب نیست وقتى طرز لباسش را دیدى با زبان خوش با او حرف بزن به شما هم مى‏گویم حرف تأثیر دارد. اگر حرف را زدى دفعه‏ى اول و دوم تأثیر نگذارد، دفعه‏ى سوم یک قدرى تأثیر دارد، دفعه‏ى چهارم یک قدرى تأثیر دارد دفعه‏ى هشتم و دهم قطعاً تأثیر دارد.

یقین داشته باشید حرف تأثیر دارد یادم نمى‏رود استاد بزرگوار ما مرحوم آیة الله العظمى بروجردى وقتى که درس را مى‏گفتند و طلبه‏ها نمى‏پذیرفتند داد و فریاد بلند مى‏شد ایشان چیزى نمى‏گفتند فردا مى‏آمدند درس را تکرار مى‏کردند، دو دفعه داد و فریاد بلند مى‏شد دفعه سوم مى‏آمدند تکرار مى‏کردند دفعه‏ى چهارم و پنجم و ششم بالأخره خودشان را با تکرار مى‏رساندند. یقین داشته باشید حرف تأثیر دارد همچنین رفیق با رفیقش حرف بزند تأثیر دارد خدا به حضرت موسى وحى کرد:

فقولا له قولاً لینا لعله یتذکرا و یخشى. با زبان خوش با تلطف با نصیحت با عزیزم و امثال اینها این هم راه دوم.

راه سوم – را تقوى است گفتم: همه‏ى گناهان از صفات رذیله سرچشمه مى‏گیرد، چنانکه قرآن کریم مى‏گوید: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ» وقتى دل تو خراب باشد گناهکار مى‏شوى، وقتى دل تو در آن شراب باشد تراوش آن شراب است دل ناپاک گناهکار مى‏شود. خوب چه باید کرد؟ گناه که شاخ و برگ صفات رذیله است اگر از بین ببریم، کم‏کم درخت مى‏خشکد.

این راه براى خودتان هم خوب است یعنى اگر یک زنى حسود است، اگر یک مردى شهوتران است، اگر یک مردى متکبر است، اگر یک مردى بخیل است، اگر یک زنى خداى ناکرده صفت بدبینى دارد باید گناهانى که از این صفت رذیله سرچشمه مى‏گیرد ترک کند یعنى وقتى غیبت نکرد، نمامى و سخن‏چینى نکرد، شایعه‏پراکنى نکرد زخم زبان نزد به مرور شاخ و برگ حسادت را بریده است درخت حسادت مى‏خشکد به مرور زمان، بدى ریشه‏کن مى‏شود. آن کسى که متکبر است این آدم متکبر مى‏خواهد به دیگران توهین کند، مى‏خواهد پرخاشگرى کند، مى‏خواهد کارى کند که دیگران کوچک شوند و خودش بزرگ شود این آدم اگر غیبت نکند زخم زبان نزند وقتى وارد مجلس شد همان جا پایین بنشیند سکوت را اختیار کند، من‏من نکند تعریف خود نکند اینها که شاخ و برگ صفات رذیله است، این شاخ و برگ را مى‏برد کم‏کم درخت مى‏خشکد و کم‏کم درخت ریشه‏کن مى‏شود لذا تقوى یکى از راه‏هائى است که صفات رذیله را ریشه‏کن مى‏کند.

اگر بچه در مقابل تو غیبت کرد جلویش را بگیر، اگر بچه در مقابل تو نمامى و سخن‏چینى کرد جلویش را بگیر، این نمامى و سخن‏چینى‏ها است که تخم‏مرغ دزد، شتردزد مى‏شود و یک وقت جاسوس از کار در مى‏آید.

راه چهارم که این هم براى همه است این دو راه آخر است که گفتم مربوط به بچه‏ها فقط نیست مربوط به خودمان هم هست دعا راز و نیاز با خدا از خدا بخواهیم، براى اینکه از نظر قرآن شریف تهذیب نفس مال خداست خدا

باید ما را مهذب کند، ما خود نمى‏توانیم خود را مهذب کنیم. ما باید مقدماتش را فراهم کنیم زحمتهایش را بکشیم، اما اینکه ما مهذب بشویم اینکه صفات خوب در دل ما رسوخ کند این کار مال خدا است، قرآن مى‏فرماید:

وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ.

اگر فضل و لطف خدا نباشد هیچ کس نمى‏تواند خود را مهذب کند. خداست که شما را مهذب مى‏کند، وقتى چنین باشد یکى از راه‏هائى که خیلى مؤثر است دعاست، راز و نیاز با خداست، یکى از بدبختى‏هاى ما اینست که مثلاً شب قدر مرتب دعا مى‏کنیم خدایا پولم بده، قرضم را اداء کن، جهاز براى دخترم درست کن همه‏اش دنیا.

اما هیچ وقت نمى‏گوید: خدایا بچه‏ام حسود است این حسادتش را رفع کن تا به حال شما در مدت عمرتان شب بیست و سوم ماه رمضان این شب پرفضیلت گفتى اى خدا! من متکبرم این تکبر مرا دفع کن؟ بدبختى ما اینست که بچه شده‏ایم در را مى‏دهیم خرما مى‏گیریم در گرانبها را بچه وقتى گرسنه باشد مى‏دهد و یک خرما مى‏گیرد شب بیست و سوم ماه رمضان چه باید بخواهیم؟ عافیت، عافیت یعنى چه؟ یعنى سلامتى روح، سلامتى جسم امشب از خدا بخواهید بچه‏هایتان سلامتى پیدا کند نه سلامتى جسم فقط سلامتى روح اگر بچه‏ات متکبر است اگر بچه‏ات حسود است بدان این فلج است چگونه است که اگر بچه‏ات فلج شود به این التماس دعا مى‏گویى، به آن التماس دعا مى‏گویى آنجا گریه مى‏کنى، آنجا نذر مى‏کنى آنجا داد مى‏کنى اینجا هم نذر کن. اینجا هم التماس دعا بخواه اینجا هم خودت دعا کن اى آقائى که صفت رذیله دارى. کیست که بگوید من صفت رذیله ندارم؟ حضار محترم زن و مرد بدانید همه و همه صفات رذیله داریم مگر مى‏شود کسى بگوید من صفت رذیله ندارم امام صادق (ع) مى‏فرماید:

»آخر ما یخرج من قلوب الصدیقین حب الجاه: آخر چیزى که از دل صدیق بیرون مى‏رود جاه‏طلبى است.

صدیق کیست یعنى آقا هر که باشى جاه‏طلب هستى، هر که باشى ریاکار و متظاهر هستى، هر که باشى زود است بتوانى بگویى من ریشه

حسادت را از بین برده‏ام اگر گناه در زندگى تو نیست، مى‏توانى بگویى من فى‏الجمله صفات رذیله را آتش زیر خاکستر کرده‏ام، اما تو که غیبت مى‏کنى تو که نمامى و سخن‏چینى مى‏کنى چگونه مى‏توانى بگوئى من صفت رذیله ندارم. همه شما فلج روحى هستید، همه ما فلج روحى هستیم. و امشب که شب بیست و سوم است دعا کنید و بخواهید عافیت را.

علامه مجلسى از رسول گرامى (ص) نقل مى‏کند که سؤال کردند ما شب قدر چه بخواهیم؟ فرمودند: عافیت، سلامتى دین، سلامتى جسم، اما بالاتر از همه سلامتى روح، این چهار چیز بله یک چیز مهم‏تر از این چهار چیز هم هست که انشاءالله آن را باید در یک فصل مفصلى درباره‏اش صحبت کنم و آن تربیت عملى است خودت آدم شو بچه‏هایت آدم مى‏شوند دراین باره صحبت مى‏کنم، خودت غیبت نکن بچه‏هایت غیبت نمى‏کنند، خودت فحش نده بچه‏هایت فحش نمى‏دهند، خودت بدبین به مردم نباش بچه‏هایت بدبین به مردم نمى‏شوند.

به قول عامه مردم یک چیزى مى‏گویند اگر مى‏خواهى ببینى فلانى دوستت دارد یا نه ببین بچه‏هایش با تو چه جورى هستند، اگر بچه‏هایش رسیدند به تو سلام کردند، احترام کردند، بدان آن فرد با تو خوبست و اما اگر بچه‏ها رسیدند و به تو توهین کردند و اعتنا به تو نکردند بدان در خانه خراب است، پشت سر تو غیبت کرده‏اند، بدگوئى کرده‏اند این تربیت عملى است که این بحث مفصلى دارد انشاءالله همین چند روزه یک فصلى درباره‏ى آن صحبت مى‏کنم و این راه پنجم است و تقاضا دارم به این راه پنجم خیلى اهمیت بدهید. خود آدم شوید تا آدم تحویل جامعه دهید، خانم خود متقى شو تا دختر با تقوى تحویل جامعه بدهى، خود با عفت شو تا دختر با عفت تحویل جامعه دهى.

خانم تو خانمى که در مقابل دامادت لباس ناجور مى‏پوشى (بعد درباره‏اش صحبت مى‏کنم(، تو خانمى که در مقابل دامادت لباس آستین کوتاه مى‏پوشى، تو که در مقابل دامادت بالاى زانویت پیداست، معلوم است که این دخترت هم در مقابل نامحرم بالاى زانویش پیدا خواهد شد. تو زن وقتى که در

مقابل پسرت بالاى زانویت پیداست، معلوم است که این دختر تو هم آن عفتى را که باید داشته باشد پیدا نمى‏کند، وقتى تو خانم سر کوچه مى‏ایستى و موهاى تو را مى‏بینند حتى مى‏رسد به اینجا که مى‏آیى در خانه بدون چادر، دختر تو هم مى‏رود در کوچه بدون چادر.

اگر مى‏خواهى به دخترت عفت یاد بدهى خودت عفیف باش، اگر رأفت مى‏خواهى به دخترت یاد بدهى خودت رئوف باش وقتى دامادت آمد در خانه با گشاده‏روئى با عطوفت وقتى دخترت آمد و نوه‏ات آمد در خانه نوه‏ات را به منزله جانت حساب کن و دخترت را احترام کن تا این عطوفت اثر کند.


1) مجادله، 11.

2) جمعه، 5.

3) بحار، جلد 3، صفحه 37.

4) اعراف، 176.