جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عزت از آن کیست؟

زمان مطالعه: 16 دقیقه

بحث ما درباره‏ى شخصیت کودک است. بحثى است ارزنده. پدر و مادر مخصوصاً مادرها به این بحث توجه داشته باشند، اسلام به شخصیت انسانها اهمیت زیادى مى‏دهد و مى‏فرماید مسلمان شخصیت دارد. مسلمان عزت دارد به اندازه‏اى اهمیت به عزت و شخصیت انسان‏ها مى‏دهد که عزت هر انسانى را پهلوى عزت رسول اکرم (ص) و خدا قرار داده است و فرموده:

»وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ«(1)

عزت ما خداست، شخصیت از آن رسول الله (ص) و مؤمنین است حتى در قرآن پاداش ایمان و عمل صالح را شخصیت در این جهان قرار داده است.

و فرموده است: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا«(2)

اگر ایمان داشته باشى، طبق ایمانت عمل کنى، پروردگار عالم به تو شخصیت مى‏دهد؛ محبتت را در دلها مى‏اندازد و محبوب دیگران، محبوب جامعه مى‏شوى. روایتى که از امام مجتبى (ع) دیروز خواندم آن روایت مضمونش نزدیک است به آیه‏ى شریفه.

امام مجتبى (ع) مى‏فرماید: «من اراد عزاً بلا عشیرة و غنى بلا مال و هیبة بال سلطان فلینتقل عن ذل معصیة الله الى عز طاعته» یعنى اگر شخصیت مى‏خواهى رابطه‏ى با خدایت باید محکم باشد و گناه در زندگى تو نباشد. از این روایت استفاده

مى‏کنیم که یکى از پاداش‏هاى مؤمن، یکى از نتائج عمل صالح این است که خدا به انسان شخصیت عنایت مى‏کند به اندازه‏اى این قضیه در اسلام اهمیت دارد که اگر کسى کارى کند که در میان مردم کوچک شود، شخصیتش کوبیده شود، این کار حرام است، گناهش خیلى بزرگ است. همین طورى که توهین کردن به مسلمان و کوبیدن شخصیت مسلمان گناهش خیلى بزرگ است، هر انسانى اگر شخصیت خود را بکوبد گناه بزرگى کرده. این جمله‏ى:

»من اهان ولیاً فقد بارزنى بالمحاربة«(3) به ما خیلى چیز مى‏فهماند. امام صادق (ع) مى‏فرماید: اگر کسى توهین کند به مسلمانى و شخصیت آن مسلمان را بکوبد مانند این است که جنگ با خدا کرده باشد، گناه این قدر بزرگ است. شخصیت خود فرد هم مصداق همین روایت مى‏شود اگر انسان کارى کند که در میان مردم کوچک شود حرام است لذا سؤال کردن بسیار مذموم است حتى در روایات مى‏خوانیم که اگر سؤال موجب شود که شخصیت شما کوبیده شود، این حرام است الا این که مجبور باشید مثل تکدى، اگر شب بى‏شام باشد احتیاج مبرم به غذا داشته باشد به اندازه‏اى که رفع احتیاجش شود باید مطالبه و سؤال کند و اما اگر شب شام دارد، که مى‏تواند خود را به سختى اداره کند، اگر بخواهد گدایى کند، گناهش خیلى بزرگ است. حتى در روایات مى‏خوانیم آن کسى که احتیاجى نداشته باشد و تکدى کند روز قیامت مى‏آید در صف محشر و صورت او گوشت ندارد یعنى با حال رسوایى و حال بى‏شخصیتى مى‏آید در صف محشر.

حتى در روایات مى‏خوانیم که اگر کسى بدون احتیاج از کسى سؤال کند که شخصیت او پایین بیاید، شخصیت او کوبیده شود او آتش جهنم را براى خود مهیا کرده است.

پیامبر اکرم (ص) روى همین سؤال نکردن به اندازه‏اى صحبت کرده که مسلمانهاى صدر اسلام چنانچه سر سفره نشسته بودند، آب آن طرف سفره بود به رفیقش نمى‏گفت آب را به من بده، خود او بلند مى‏شد و آب را برمى‏داشت.

حتى در تاریخ مى‏خوانیم اگر رفیقش پائین بود او سواره و تازیانه از دستش مى‏افتاد به رفیقش نمى‏گفت تازیانه را به من بده، بلکه خود پیاده مى‏شد و تازیانه را برمى‏داشت و روشن هم هست ولو انسان سؤال را از بچه‏اش و یا از همسرش بنماید باید اول پا روى شخصیتش بگذارد و بعد سؤال کند. انسان هر کارى را خودش انجام دهد خیلى تفاوت مى‏کند تا خواهش کند از دیگرى که او انجام دهد، انسان براى کسى کار کند، غیر از این است که کسى براى او کار کند، مثلاً شما در خانه کار کنید به همسرتان کمک بنمائید سر فراز هستند ولى همه‏ى کارها را او انجام دهد شما مسلم سرافکنده هستید ولو اینکه سرافکندگى آن کم است اما اگر توجه کنید به ضمیرتان، سرافرازى و سرافکندگى را به خوبى درک مى‏کنید لذا اسلام مى‏گوید تا مى‏توانید سؤال نکنید. اسلام مى‏گوید کوبیدن شخصیت گناه دارد و گناهش خیلى بزرگ است به اندازه‏اى اسلام روى این موضوع اهمیت مى‏دهد که در روایات مى‏خوانیم عمار ساواتى یکى از روات خوب است مى‏گوید من آمدم خدمت امام صادق (ع) به امام صادق گفتم: یابن رسول الله! رفیق من مى‏خواست برود مکه و من نگذاشتم (مکه مستحبى بود) گفتم نرو براى اینکه این پولى که مى‏خواهى در آن راه خرج کنى، این را خرج زن و بچه‏ات کن، زن و بچه‏ات را در رفاه بگذار، مثل همین حرف جاهلانه‏اى که بعضى‏ها حالا هم مى‏زنند، مى‏گویند این پولى که مى‏خواهى صرف مکه کنى بده به فقراء، صرف کارهاى اجتماعى کن.

مى‏گوید این جمله را به امام صادق گفتم، امام صادق در غضب شدند فرمودند براى این حرف بیجایت زیان خواهى دید مى‏گوید از خانه امام صادق بیرون آمدم، مریض شدم یک سال مریضى طول کشید، به رفیقش تنها گفته بود که امسال نمى‏خواهد مکه بروى و این پول را صرف زن و بچه‏ات کن. اما در روایات دیگر اگر مى‏خوانیم کسى آمد خدمت امام صادق (ع) و گفت مى‏خواهم بروم مکه امام صادق فرمودند: رفقایت چه کسانى هستند وقتى رفقایش را شمرد،امام دیدند این فرد با آن رفقا از نظر تمکن مالى جور نیست براى اینکه آنها وضعشان خوب است و این فقیر. امام صادق فرمودند نه مکه نرو. همین امام صادق که به عمار ساواتى گفتند چرا این حرف را زدى زیان

مى‏بینى فرمودند مکه نرو، به خاطر اینکه این رفقا به تو نمى‏خورند، اگر بخواهى مثل آنها خرج کنى ندارى، اگر بخواهى خرج نکنى شخصیت تو کوبیده مى‏شود و پائین مى‏آید به خاطر اینکه شخصیت تو در میان رفقایت پائین مى‏آید باید مکه نروى و شخصیت تو مهم‏تر از رفتن مکه است.

نظیر این روایات را داریم، نظیر این آیات را که خواندم باز داریم و اینکه اسلام مى‏گوید مسلمان باید شخصیت داشته باشد، لم قضیه هم این است، افرادى که شخصیت ندارند معمولاً از گناه کردن باکى ندارند، لذا اگر شما آمارگیرى کنید از این نظر مى‏بینید که خیانت‏ها را 90% افراد بى‏شخصیت مى‏کنند، افراد آقامنش، افراد عزیز در جامعه، افرادى که مردم برایشان شخصیت قائل هستند و راستى یک شخصیت اجتماعى، یک شخصیت دینى دارند، معمولاً گناه نمى‏کنند گناهان زیر سر بى‏شخصیت‏هاست. اگر یک کسى کم‏فروشى مى‏کند، به طور ناخودآگاه اول شخصیت خود را زیر پا مى‏گذارد، بعد کم‏فروشى مى‏کند همان وقتى که مثلاً، یک چارک پارچه را کم مى‏دهد، یا مقدارى قند و شکر را کم مى‏دهد، همان وقت دارد پا روى شخصیت خود مى‏گذارد، افرادى که آدم‏هاى متقلب، حقه‏باز، غش در معامله کن هستند، معمولاً افراد بى‏شخصیت مى‏باشند زیرا، اول باید شخصیت خود را بکوبد بعد گناه کند، زنهائى که از نظر حجاب لاابالى هستند اینها بى‏شخصیت هستند، ولو از نظر تمکن مالى عالى باشند، و داراى ماشین سوارى. اما وقتى که بروى در زندگى او مى‏بینى یک آدم بى‏شخصیتى است. مى‏بینى از نظر خانواده پست است، کم پیدا مى‏کنید یک زنى لاابالى در حجاب اما از خانواده‏ى نجیب باشد، الا این که رفیق او را خراب کرده باشد، شوهر او را خراب کرده باشد و الا آدم با شخصیت با حجاب است؛ کم پیدا مى‏کنید یک زن بى‏عفت باشد، اما از خانواده‏ى با شخصیت باشد. بى‏عفتى‏ها، لاابالى‏گرى‏هاى در حجاب، عشوه‏گرى‏ها، نشست و برخاست با نامحرمان و اختلاط دختر و پسرها همه و همه سرچشمه از بى‏شخصیتى مى‏گیرد و لذا علمای علم اخلاق می گویند، گناه معمولاً سرچشمه می گیرد از بی شخصیتی، آدم چون بى‏شخصیت است گناه مى‏کند، و این

کوبیدن شخصیت یعنى گناه روى گناه، هى شخصیت را مى‏کوبد وقتى شخصیت کوبیده شد یک آدم بى‏حیا و بى‏آبرویى مى‏شود دست به همه چیز مى‏زند، دست به فحشاء مى‏زند، علناً دزدى مى‏کند، یا علناً غش در معامله مى‏کند، این از این جهت، یک جهت دیگر هم هست، آدم اگر بى‏شخصیت شد، دیگر یک آدم سبکسرى مى‏شود، دیگر در مصیبت‏ها صبر و استقامت ندارد، قرآن در این باره مى‏فرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً «(4)

یعنى انسان معمولاً سبکسر خلق شده است از این جهت چون سبکسر خلق شده است، وقتى یک مصیبتى برایش جلو مى‏آید، جزع و فزع او زیاد مى‏شود، وقتى یک مالى، یک مکنتى، یک قدرتى، برایش جلو مى‏آید سرکش مى‏شود آدم بى‏شخصیت این طور است، آدم بى‏شخصیت اگر یک مصیبتى برایش جلو بیاید، با خدا قهر مى‏کند، با اسلام و انقلاب قهر مى‏کند، با مردم قهر مى‏کند، نق‏نق او همه جا شروع مى‏شود. نق‏نق نه فقط از انقلاب دارد از خدا دارد، نق‏نق نه فقط از خدا دارد، از خلق خدا و از مردم دارد، نمى‏تواند در مقابل مصیبت‏ها صبر و استقامت داشته باشد آدم‏هاى بى‏شخصیت اگر یک پولى پیدا کنند، اگر یک قدرتى پیدا کنند، از این پول فوق‏العاده سوء استفاده مى‏کنند، از این قدرت فوق العاده سوء استفاده مى‏کنند، افرادى که یک قدرتى بدستشان آمده اما از خانواده‏هاى پست بوده‏اند، اما افراد بى‏شخصیتى بوده‏اند اینها را مى‏بینیم، دیدیم و در تاریخ خوانده‏ایم، که چه جنایتهائى بواسطه‏ى این قدرتشان کرده‏اند، افرادى که نو کیسه باشند یعنى افراد بى‏شخصیت و پستى باشند، که یک پولى به دست بیاورند مى‏بینیم چه کارهاى جلفى مى‏کنند، چه آبروریزى‏ها مى‏کنند و از این پول چه سوء استفاده‏هایى مى‏کنند، لذا آدم بى‏شخصیت اگر مصیبت برایش جلو بیاید نمى‏تواند صبر کند، اگر مکنت و قدرت برایش جلو بیاید نمى‏تواند از حسن استفاده کند اینکه اسلام مى‏گوید مسلمان باید با شخصیت باشد براى خاطر این است که مى‏بیند اگر بى‏شخصیت شد، خیانتکار مى‏شود، اگر مکنت و قدرت

داشته باشد مثل شمشیر دادن دست زنگى مست مى‏شود. حتى ما سراغ داریم یک افرادى که آنها از خانواده‏ى پست بودند و بى‏شخصیت، علم پیدا کرد همین علم هم براى او وبال شد، همین علم براى جامعه‏اش مصیبت شد، همین پست و مقامى که پیدا کرد، برایش بدبختى شد، لذا باید یک نفر مسلمان شخصیت خود را از دست ندهد، انسان تا مى‏تواند کارى کند که براى خودش شخصیت بدست بیاورد.

اما بحث مهمى که هست راجع به بچه‏ها باید مواظب باشیم آنها با شخصیت و آقامنش بزرگ شوند، ممکن است یک آن غفلت، یک حرف بیجا شخصیت بچه را بکوبد، شخصیت جوان و نوجوان را بکوبد و یک آدم رذل و پستى تحویل جامعه دهد، چه کنیم بچه‏هاى ما با شخصیت بشوند، چه کنیم بچه‏هاى ما آقامنش باشند.

1-بحثى که سابقاً کردم اینکه باید مواظب بود این بچه محبت مى‏خواهند، به این بچه محبت کنیم مواظب باشید خانم‏ها، بچه‏هایتان را کودکستان، مهد کودک، شیر خوارگاه نبرید، مواظب باشید شیر خودتان را به بچه بدهید، مواظب باشید دست نوازش روى سر بچه‏تان بکشید پدرها مواظب باشید بچه‏تان را در دامن خود بنشانید، پهلوى خود بخوابانید، و با او تلطف و مهربانى کنید، این شخصیت به بچه مى‏دهد به عکس آن این بچه‏هایى که در شیرخوارگاه‏ها بزرگ مى‏شوند معمولاً افراد بى‏شخصیت هستند، بعد هم جنایتکار مى‏شوند، این سازمان‏ها، سیا و موساد و امثال اینها یکى از کارهایشان این است که افراد جنایتکار مى‏خواهند، افراد قسى مى‏خواهند و اینها انتخاب مى‏کنند افرادى را که پدر و مادر ندارند یا پیش پدر و مادر بزرگ نشده‏اند درست هم هست آن بچه‏اى که پدر و مادر نبیند، آن بچه‏اى که شیر مادر نبیند آن بچه‏اى که نوازش پدر نبیند آن بچه شخصیتش از همان روز اول کوبیده مى‏شود.

2- مواظب باشید توهین به بچه‏هایتان نکنید، ادب کردن لازم است که بعد درباره‏ى آن صحبت مى‏کنم، اما توهین کردن حرام است، توهین کردن به بچه ولو بچه‏ى کوچک ولو بچه‏ى یک ماهه داد زدن سر بچه، شخصیت بچه را به

همان اندازه مى‏کوبد مخصوصاً جوان شما، نوجوان شما. چه بسیار نامه‏هایى که در همین انقلاب براى من آمده از جوان‏ها، از دخترهاى بزرگ، از پسرهاى بزرگ وقتى نامه را از اول تا آخر مطالعه مى‏کنم، و مى‏بینم این جوان گناهکار شده علت آن را وقتى مطالعه مى‏کنم مى‏بینم توهین‏هایى که مادر به این دختر کرده است، توهین‏هایى که این پدر به این پسر نموده و یا به این دختر، اثر گذاشته روى شخصیت او و شخصیت او را کوبیده است. لذا او یک جنایتکار، یک گناهکار تحویل جامعه داده است. مخصوصاً در مقابل بچه‏ها، مخصوصاً در مقابل غریبه‏ها، در مقابل خویشان خیلى مواظب باشید.

یکى از چیزهایى که معمولاً مراعات نمى‏شود و باید مراعات شود این است که ما فرقى بین بچه‏هایمان نگذاریم، چه دختر و چه پسر، چه زرنگ و چه غیرزرنگ، چه خوب و چه بد، در مقابل برادر بچه یا خواهر بچه اگر دید یک امتیازى براى او قائل شدى نه براى این، شخصیت این کوبیده مى‏شود. این فرق‏هایى که بعضى اوقات مادرهاى بى‏توجه یا پدرهاى بى‏توجه در خانه قائل مى‏شوند اینها، موجب بدبختى‏ها براى بچه مى‏شود، براى دختر مى‏شود، براى پسر مى‏شود عقده‏ها که این عقده‏ها منجر به بى‏شخصیتى‏ها و منجر به بدبختى‏ها و جنایت‏ها و گناه‏ها مى‏شود. بالاخره مواظب باشید به بچه‏تان توهین نکنید مواظب باشید سر سفره یا هر کجا براى بچه‏ى خود شخصیت قائل باشید یعنى وقتى سفره را انداختى براى خودت و خانمت که بشقاب گذاشتى براى آن هم مثل خودت بشقاب بگذار، برایش شخصیت قائل شو، این جور نباشد که تو چنگال داشته باشى او نداشته باشد، تو لیوان جدا داشته باشى او نداشته باشد. این کوبیدن شخصیت بچه است شما خودتان باید این را آقامنش بار آورید، این جور نباشد که مثلاً در وقت قسمت کردن غذا تفاوت بگذارى بین بچه‏ها، یا حتى تفاوت بگذارى بین خودت و بچه‏ات. اینها موجب بى‏شخصیتى براى بچه مى‏شود.

مواظب باشید اگر بچه‏ى شما نمره‏اش خوب نشد به رخ او نکشید ولو این که با نصیحت به او باید بفهمانید، ولو اینکه با زبان خوش باید به او بگویى، ولو اینکه باید مواظب درسش باشى براى اینکه در آینده نمره‏اش

خوب شود، اما حال که نمره‏اش بد شد اگر خداى ناکرده توهین به او بکنى، یقین داشته باش در امتحان بعدى نمره‏اش رفوزگى است. یقین داشته باش شخصیتش کوبیده مى‏شود یقین داشته باش استعدادش از بین مى‏رود اصلاً دیگر علاقه به درس نشان نمى‏دهد چه رسد به اینکه بخواهد نمره خوب بیاورد و شمائید که باید پسرهایتان را دخترهایتان را با شخصیت تحویل جامعه دهید.

این روایتى که از پیامبر اکرم (ص) رسیده روى این روایت فکر کنید پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید:

»الولد سید سبع سنین و خادم سبع سنین و وزیر یرسبع سنین فان رضیت مکانفته لاحدى و عشرین و الا فاضرب على کتفه قد اعذرت الى الله فیه«(5)

معنایش چیست؟ یعنى این بچه یک دورانى دارد. دوران کودکى. دوران کودکى را باید نازش بکشى و باید با شخصیت او را بار آورى یک دورانى دارد، دوران نوجوانى در آن دوران نوجوانى باید شخصیت به او بدهى و شخصیتش این است که باید از او کار بکشى – بعد درباره‏اش صحبت مى‏کنم – درباره‏ى فعالیت بچه باید یک صحبت مستقل بکنم دوران نوجوانى پسر و دختر این که مادر به دخترش بگوید عزیزم این غذا را بپز و وقتى که غذا را پخت به او جایزه بدهد، به پسر بگوید عزیزم برو فلان چیز را بگیر و بیاور و وقتى که آورد به او بارک الله بگوید. و بالاخره با زبان خوش از او کار بکشد این دوران دوم است.

اما دوران سوم که خیلى حساس است: 1- دوران جوانى پسر و دختر شما است. پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: وزیر شماست، این وزیر شماست یعنى چه یعنى پادشاه اگر پادشاه خوبى باشد چه مى‏کند سلطان با وزیر مشورت مى‏کند در کارها، استبداد ندارد مشورت مى‏کند ببیند که این وزیر چه مى‏گوید یک پدر از یک پسر 17 ساله، یک پسر 20 ساله باید کار وزارت بکشد یعنى باید از او کار بکشیم اما به طور مشورت، بگوید پسرجان من اگر فلان کار را انجام بدهم خوب است یا نه این به جاى اینکه بگوید برو این کار را انجام بده، حتماً باید انجام بدهى.

بعضى اوقات پدرهاى نادان، مادرهاى غافل وقتى که پسر بزرگشان یک چیزى مى‏گوید، مى‏گویند گم شو، دهان تو هنوز بوى شیر مى‏دهد چه حرف‏ها مى‏زنى. این جمله یعنى کوبیدن شخصیت این بچه یعنى دفعه دوم و سوم یک جنایتکار تحویل جامعه دادن، یا لااقل اگر پسر و دخترت خیلى خوب باشند یک دل مرده تحویل جامعه دادن است.

دختر 17 ساله، 18 ساله است که در حال انتخاب شوهر براى خودش است، ولى باید مشورت کند با شما، شما باید او را شوهر بدهى، شما باید شوهر خوب براى او انتخاب کنى. اما اینکه خفه شو؛ حرف نزن این حرف‏ها به تو چه اینها بى‏شخصیتى براى دخترت مى‏آورد، بعضى اوقات دختر تو بى‏عفت مى‏شود.

باید با پسر بزرگ در آن دوران سوم، در آن دوران جوانى، در آن دورانى که این براى خودش خیلى شخصیت قائل است در این دوره این جوان‏ها خود را بالا مى‏دانند، خودشان را فکرشان را از تو بالاتر مى‏دانند از نظر علمى خودشان را از شما عالم‏تر مى‏دانند ولو اشتباه مى‏کنند جنون جوانى است ولو اشتباه است، اما وظیفه‏ى ما این است که اینها باید وزیر ما باشند دستورها را باید به اینها داد اما به طور مشورت گاهى مى‏گوید این غذا را بپز، این ظرف‏ها را بشوى حتى باید این کار را بکنى مى‏گوید من کار دارم، مى‏گوید بى‏خود کار دارى برو این کار انجام بده، بعد هم که نکند یک چهارتایى هم خاک بر سرت، مرده شورت ببرد، نگاه به مردم بکن ببین چه دخترها، این حرف‏ها به غیر از ذلت براى خانواده چیزى نمى‏آورد. به غیر از استعدادکشى و اینکه موجب شود این دختر یا دیوانه شود یا ضعف اعصاب پیدا کند یا دیگر نتواند شوهردارى کند، بچه‏دارى کند، خانه‏دارى کند چیزى در برندارد، باید امر و نهى کند اما در لفافه‏ى مشورت اصولاً روش پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین امر و نهى نبود، اینها اگر مى‏خواستند بگویند این کار را بکن مى‏فرمودند: اگر این کار بشود خوب است.

اینکه در قرآن شریف به پیغمبر دستور مى‏دهد مشورت کن این معنایش چیست؟ این معنایش این است که پیامبر با مسلمان‏ها مشورت کن

براى آنها شخصیت قائل شو قرآن مى‏فرماید: «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ«(6) معنایش این است که پیامبر، احترام براى اصحابت قائل شو، شخصیت قائل شو براى مردم، به مردم بگو چه کنیم اما تصمیم‏گیرى مال خودت «فاذا عزمت فتوکل» تصمیم‏گیرى مال تو اما قبل از آنکه تصمیم بگیرى، قبل از آنکه مى‏دانى چه کنى و باید بکنى قبل از آن، شخصیت قائل شو براى اصحابت، با اصحاب مشورت کن. این آیه شریفه به پدرها و مادرها هم این را مى‏گوید، مى‏گوید مادر تصمیم مال تو پدر تصمیم شوهر دادن دختر مال تو، تو باید تصمیم بگیرى اما با دخترت مشورت کن او را به حساب بیاور، برایش شخصیت قائل بشو وقتى شخصیت قائل شدى شکوفا مى‏شود، بااستعداد مى‏شود خود مى‏تواند تصمیم بگیرد، مى‏تواند خوب شوهردارى کند، مى‏تواند در شوهردارى داراى ابتکار شود، یاد دیگران بدهد، مى‏تواند بچه‏دارى کند، مى‏تواند خانه‏دارى کند، و ابتکار به خرج دهد، همچنین پسر شما. لذا باید براى کودکمان مخصوصاً براى نوجوانمان مخصوصاً براى جوانهایمان شخصیت قائل شویم، حرف خشن نزنیم، حرف تند نزنیم یک اشتباه بزرگى که در میان زنهاست و این انقلاب باید این اشتباه بزرگ را از میان زنها ببرد این توهین‏هاست که به بچه‏ها مى‏کنند اصلاً در میان مردم معمولاً رسم است، که مثلاً وقتى به یکدیگر مى‏رسند زنهاى با شخصیت نه ولى معمولاً زنها اینجورى هستند که وقتى به یکدیگر مى‏رسند مى‏خواهد اظهار ارادت کند چهار تا متلک این به او مى‏گوید او هم به این مى‏گوید این اظهار ارادتش است خوب این حرف غلط است خیلى غلط است، مسلمان نباید متلک بگوید مسلمان نباید حرف رکیک در زبانش باشد، مسلمان نباید فحش بدهد درباره‏ى اینکه چه کنیم تا بچه‏هایمان عفت لسان داشته باشند انشاءالله درباره‏اش صحبت مى‏کنم.

اما همین مقدار الآن به مردها مخصوصاً به زنها بگویم عایشه پیش پیامبر اکرم (ص) نشسته بود یهودى‏ها توطئه کرده بودند، به پیامبر فحش بدهند. یک کسى آمد گفت: سام علیکم، این سام علیکم یعنى مرگ باد بر تو، مرگ

باد بر تو و بجاى سلام علیکم پیامبر فرمودند: علیکم یعنى آنچه گفتى بر خودت باد، اگر گفتى سلام، سلام، اگر گفتى سام، سام. یهودى اول آمد باز هم گفت: سام علیکم پیامبر فرمودند: علیکم، عایشه هم نشسته است، عایشه در دفعه اول رنگش سرخ شد، زرد شد صبر کرد، دفعه دوم رنگش سرخ شود، صبر کرد، دفعه سوم، یهودى سوم که آمد و گفت: سام علیکم پیامبر فرمودند: علیکم و چیزى هم نشد براى پیامبر و معلوم است عایشه دیگر نتوانست صبر کند، گفت: «یا ابناء القردة و الخنازیر«.

ما وقتى مى‏خواهیم فحش بدهیم مى‏گوئیم: پدرسگ، عرب مى‏گوید: فرزندان خوک و میمون، عایشه گفت اى فرزندان میمون و خوک، اینها چیست که مى‏گوئید: سام علیکم چیست؟ یهودى‏ها رفتند، مراد اینجاست پیامبر رو کردند به عایشه فرمودند: عایشه، چرا فحش دادى؟ گفت: آخر یا رسول الله ببین چه مى‏کنند، چه مى‏گویند، پیامبر فرمودند: خوب من جواب آنها را دادم، اگر سلام بود سلام، اگر سام بود سام.

بعد فرمودند عایشه نمى‏دانى، فحش مجسم مى‏شود به صورت بسیار بدى از هر خوک و سگى پست‏تر مجسم مى‏شود و در قبر و عالم برزخ در قیامت مونس انسان است مواظب باش مونس بدى براى خود انتخاب نکنى عایشه به یهودى متقلب، محارب فحش داده پیامبر اکرم مى‏گویند عایشه چرا چنین فحش دادى.(7)

در روایات مى‏خوانیم، در تاریخ مى‏خوانیم امیرالمؤمنین (ع) یک روزى آمدند عبور کنند دیدند لشکر در جنگ صفین دارند به معاویه فحش مى‏دهند. فحش دادن لشکر، خوب معلوم است که مى‏گویند: اى خبیث، اى ملعون و امثال اینها فحشهاى اینها اینطور بوده اگر خیلى بالا بوده به معاویه مثلاً مى‏گفتند اى کسى که ابى‏سفیان چیست و مادر چیست، اینجور فحش‏ها، امیرالمؤمنین فحش‏ها را شنید رو کردند به آنها و فرمودند فحش ندهید، فحش مجسم مى‏شود، به صورت بد مجسم مى‏شود.

بعد امیرالمؤمنین (ع) فرمودند به جاى فحش دادن دعا کنید و بگوئید

خدایا این مسلمان‏هاى نفهم را اینهایى را که به جنگ على آمده‏اند هدایت کن لذا متلک گفتن به یکدیگر بسیار غلط است و در میان خانم‏ها مشهور است وى این کار غلطى است، اما غلطتر از این متلک گفتن به بچه‏ها است، بعضى اوقات بچه، یک سبکسرى مى‏کند خوب، کار بچه‏بازى است باید بچه‏بازى کند یک دفعه باباش مى‏گوید دیوانه را ببین! این دیوانه را ببین همین مقدار دیوانه مى‏شود.

لذا ما در روایات مى‏خوانیم، به بچه‏تان نگوئید دیوانه براى اینکه وقتى مى‏گوئید دیوانه راستى سفیه مى‏شود، یعنى بى‏شخصیت مى‏شود، کارهاى سفیهانه مى‏کند، مادر در دل شب بلند شده براى اینکه مى‏خواهد بچه‏اش را شیر دهد، دل او برایش مى‏شورد اما این بچه گریه کرده، وقتى بلند مى‏شود از خواب ناز بیدار مى‏شود، عصبانى مى‏شود یک دفعه به بچه مى‏گوید مرده شورت ببرد، الهى مرگ برایت بیاید، این چه وضعى است، همین اثر دارد روى این بچه، دیگر چه رسد اینکه بچه 7، 8، 10 ساله این متلک‏ها را بشنود، این کارهاى بیجا بچه را سبک مى‏کند، شخصیت بچه را له مى‏کند، جنایتکار یا لااقل دل‏مرده بار مى‏آورد شما مى‏دانید این طلاق و طلاقکارى‏ها در ممالک اسلامى، در ایران ما، در ممالک متمدنه نظیر آمریکا و انگلستان و امثال آن، آنها براى جنایتها و براى اشاعه فحشا است.

اما طلاق در میان ما مسلمان‏ها مى‏دانى از کجا سرچشمه مى‏گیرد وقتى من مطالعه مى‏کنم معمولاً بعد از انقلاب سر و کار عجیبى با اینگونه مباحث داشته‏ام، آن هم سراسر ایران تلفن‏هاى فراوان، نامه‏هاى فراوان تماس زن و مرد با هم یا جداگانه راجع به اختلاف خانوادگى فراوان و آنچه من درک مى‏کنم راجع به طلاق‏ها 50% این طلاق‏ها تقصیر پدر و مادر دختر، یا پدر و مادر پسر است، یا پدر و مادر هر دو و 30% اگر نگویم بالاتر این طلاق‏ها سر اختلاف و عقده‏هایى است که یا پسر دارد، یا دختر، یا هر دو وقتى که مطالعه مى‏کنیم مى‏بینیم این عقده‏ها، این بى‏شخصیتى‏ها باز هم تقصیر پدر و مادرهاست، برمى‏گردد به این که 80% طلاق‏ها تقصیر پدر و مادرهاست، پدر و مادرها! زنگ خطر را مى‏زنم و بدون مدرک هم حرف نمى‏زنم 80% طلاق‏ها تقصیر پدر و

مادرهاست، 30% از این طلاق‏ها تقصیر پدر و مادرهاست که بچه‏هایشان را بى‏شخصیت بار مى‏آورند و مشورت از جوانش نمى‏کنند، و عقده براى او پیدا مى‏شود از جوانش اگر کار مى‏کشد به او بارک الله نمى‏گوید، به جاى بارک الله یک چیزى هم مى‏گوید، بعضى اوقات دیده‏اید؟

امیدوارم در جلسه‏ى ما نباشد، فراوان است این افراد منفى‏باف هستند، پسرش رفته برایش میوه گرفته، نان گرفته، گوشت گرفته همه کار را این پسر کرده وقتى مى‏آید به جاى اینکه بگوید بارک الله، مى‏گردد ببیند این نان خمیر است یا نه، مى‏گردد ببیند گوشت را قصاب دنبه‏اش زیادتر داده یا نه، مى‏بیند این میوه آیا یک خرابى دارد یا نه، دست مى‏گذارد روى همین جا، مى‏گوید آى مرده شورت را ببرد ببین چه گرفته‏اى، مى‏دانى گناه این چقدر بزرگ است خانم، این کار پیکار با خداست، اى روزه‏دار «من اهان ولیاً فقد بارزنى بالمحاربة«

از امام صادق (ع) پرسیدند: یابن رسول الله! این ولى چه کسى است؟ فرمود: شیعیان ما یعنى بچه تو، یعنى بچه 12، 13، 14 ساله تو، رفته برایت گوشت گرفته، چرا بارک الله به او نمى‏گویى:؟ اگر دنبه دارد قصاب داده است به او برو بگو، چرا؟ به بچه چه مربوط است. به بچه بگو عزیزم بارک الله، به بچه بگو آفرین، زنها نمى‏کنند، زن‏ها معمولاً به بچه‏هایشان متلک مى‏گویند، مردها معمولاً ضعف اعصاب دارند وقتى ضعف اعصاب دارد وارد خانه مى‏شود خوب آقا وقتى وارد خانه شدى باید با نشاط وارد خانه شوى، گفتم که واجب است، لازم است، وقتى وارد خانه شدى باید با بچه‏هایت گرم بگیرى، باید وادارى بچه‏هایت بازى کنند تو گوش بدهى، تو ببینى بعد هم بگویى بارک الله.

حضرت زهرا (س) مى‏نشست حسن و حسین با هم بازى مى‏کردند و بارک الله به آنها مى‏گفت، گلوبندش را پاره مى‏کرد مى‏گفت جمع کن ببینم تو بیشتر جمع مى‏کنى یا او، امیرالمؤمنین (ع) هم همینطور بود با بچه‏هایش بازى مى‏کرد. شب مى‏آیى خانه با بچه‏هایت بازى کن، نه اینکه اگر بچه یک بدى کند، خوب بچه بدى مى‏کند، بچه بدى مى‏کند یک دفعه آقا دادش بلند مى‏شود،

واى چه خبر است؟ چى هست؟ این توهین به شخصیت بچه است. بچه‏اى که بازى نکند این مریض است، اینکه به درد نمى‏خورد، اینکه بچه نیست خوب بچه باید شیطانى کند باید به او با زبان خوش حرف بزنى، بچه‏جان این جور بازى کن، این درست نیست، آنطور باید باشد، اما یک بدى مى‏کند داد تو بلند مى‏شود.

به شما بگویم زنگ خطر را به صدا درآورم این دادها، این متلک‏ها، این حرف‏هاى ناهنجار در خانه هى مرتب روى هم جمع مى‏شود، از نظر روایات و قرآن تجسم پیدا مى‏کند، خود اینها مجسم مى‏شود به صورت بدى و در قبر محشور مى‏شود با انسان.

یکى هم اثر مى‏گذارد روى هویت شما، شما را به صورت درنده در مى‏آورد و اگر چشم بصیرت باشد شما درنده را مى‏بینید یعنى آن پدرى که با بچه‏هایش نمى‏سازد آن پدرى که با زنش نمى‏سازد، آن پدرى که تا وارد خانه مى‏شود، محیط خانه را سرد مى‏کند آن پدرى که وقتى وارد خانه مى‏شود مثل این که لولو وارد خانه شده، آن پسر آن طرف مى‏رود، آن بچه آن طرف، آن آنجا مى‏نشیند، آن یک صاف مى‏نشیند، آن پدر، پدر نیست.

این حرفها، این گفتارها، این ترس‏ها هى اثر مى‏گذارد براى تو ملکه درست مى‏کند. ملکه سبعیت و آن ملکه براى تو هویت درست مى‏کند به صورت سگ درمى‏آیى اگر چشم بصیرت باشد، اگر خودت چشم بصیرت داشته باشى مى‏بینى سگى، هر که چشم بصیرت ندارد «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ«(8)

در روزى که همه چشم بصیرت دارند، هم خودت را مى‏بینى سگى و هم دیگران مى‏بینند سگى، خانم متلک‏هاى شما، توهین‏هاى شما به بچه‏هایتان مخصوصاً به نوجوانتان و مخصوص‏تر از این به دختر بزرگتان به پسر بزرگتان، اینها یکى پس از دیگرى جمع مى‏شود، مجسم مى‏شود، در قبر با شماست و یک عمرى چندین میلیون سال نمى‏دانم چقدر، عالم برزخ یک رفیقى دارى، سگ درنده و این سگ درنده شما را هر روز مى‏درد.

یک بزرگى را در خواب دیدند، خانم توجه داشته باش، این دیگر فرق نمى‏کند بچه کوچک شما باشد یا دیگران. یک عالمى بزرگ را در خواب دیدند به این عالم گفتند: حالت چطور است؟ گفت: وضعم خیلى خوب است، قصرى دارم، حورالعینى دارم بسیار عالى بسیار عالى همه چیز، اما مى‏سوزم و مى‏سازم، پرسیدند به چى؟ گفت صبح به صبح یک عقرب مى‏آید و یک نیش مى‏زند به شصت پایم، باید بسوزم و بسازم تا فردا عقرب دوباره بیاید، گفتند: براى چى؟ گفت براى اینکه توهین کردم به یک مسلمانى و توبه نکردم و بدون توبه از دنیا رفتم. یک دفعه خداى نکرده شخصیت بچه را که مى‏کوبى هیچ، جنایتکار بار مى‏آورى، او را مى‏کشى، اما خداى نکرده همین، یک عقرب مى‏شود برایت و از این عقرب هى مرتب شبانه روز در عالم برزخ شصت پایت را مى‏گزد و باید بسوزى و بسازى.

بحث فشرده ناقص هم شد اما دیگر درباره‏ى این صحبت نمى‏کنم، چون که بسیار حرف در جلو داریم با فرضى که مى‏دانم بحث ناقص است، مى‏دانم بحث فشرده شد، اما دیگر از این بحث مى‏گذریم، انشاءالله فردا درباره‏ى فصل دهم بحثمان با شما صحبت مى‏کنم.


1) منافقون، 8.

2) مریم، 96.

3) وسائل، جلد 8 صفحه 59، ح 11.

4) معارج، 19 – 20 – 21.

5) کنزالعمال، خبر: 45338.

6) آل‏عمران، 159.

7) وسائل جلد 8، صفحه 452، باب 49.

8) ق، 22.