جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نقش پدران

زمان مطالعه: 5 دقیقه

همان طور که انتظار می رود نحوه رابطه و رفتار پدر و مادر در قبال فرزندان شان با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت برخاسته از تفاوت های بیولوژیک، روان شناختی، انتظارات فرهنگی و ملاحظات عملی میان این دو جنس است. به طور مثال در همه فرهنگ ها مراقبت از کودکان در دوران نوزادی و نوپایی وظیفه مادران است. این تعیین وظیفه از یک سو نتیجه جبر فرهنگی و از سوی دیگر برخاسته از این حقیقت است که به طور کلی زنان نسبت به مردان از استعداد بیشتری برای مراقبت از کودکان خردسان برخوردار هستند.

در طی دو سال اول زندگی یک کودک، پدر نقش کمکی را در تربیت فرزند ایفا می کند و احیاناً در زمانی که مادر نیاز به استراحت دارد جای او را می گیرد.

مادر بنا بر ضرورت، در دوران نوزادی و نوپایی فرزند خود به فردی اسیر و گرفتار فرزند تبدیل می شود. با وجود این، مادر در بین دو تا سه سالگی فرزند خود به تدریج، شروع به کناره گیری از او می کند و توقع دارد که او از این پس کارهای خودش را خودش انجام دهد. در این فرایند به تدریج نقش

حمایتی مادر به نقش تربیتی و نظارتی تحول می یابد. به عبارت دیگر از نقش یک خدمتکار خارج شده و نقش معلم ارزش های اجتماعی را اتخاذ می کند. هنگامی که وظایف مادر در مرحله مراقبت پیوسته از کودک به اتمام می رسد، بار دیگر ازدواج در مرکز توجه خانواده قرار می گیرد. در این نقطه نقش پدر در عملکرد موفقیت آمیز کودک در شماری از حیطه های مختلف، حیاتی و پراهمیت می گردد. مثلاً تحقیقات انجام شده، نشان دهنده این است که دختران و پسران زیر شش سال که پدران شان نقش فعالی در مراقبت از آنها داشته اند، نسبت به دیگر کودکان هم سن خود اجتماعی تر، انعطاف پذیرتر بوده و با مشکلات پیش روی خود، بهتر کنار می آیند.

سال ها قبل خانمی در واکنش موافق نسبت به مقاله ای که در یک روزنامه تحت عنوان اهمیت نقش پدر در تربیت فرزند، به نگارش درآورده بودم، اظهار داشت که یک مادر به تنهایی نمی تواند وظیفه خود را نسبت به مراقبت و تربیت فرزند، به خوبی زمانی که هم پدر و هم مادر در این کار مشارکت دارند، به انجام برساند.

این گفته درستی است. همچنان که دیدید بلانکن هورن رئیس انستیتوی «ارزش های آمریکایی» و نویسنده کتاب «آمریکایی های فاقد پدر» با مستندات قوی ثابت کرده است که جز در برخی موارد اندک، کودکانی که فقط توسط مادر مراقبت می شوند، نسبت به کودکانی که مراقبت از آنها توسط هر دو والد انجام می گیرد در همه حیطه های زندگی عملکرد پایین تری دارند. هرچند وجود مردان دیگر به جز پدر نیز می تواند نقش یک مرد را در زندگی کودک ایفا کند، اما باید دانست که نقش پدری یک نقش منحصر به فرد است که فقط خود پدر قادر به انجام آن است.

صرف حضور پدر در زندگی کودک کافی نیست. پدر باید نقش فعالی بر عهده گیرد. من در مورد پدری حرف می زنم که مشتاقانه خواهان مشارکت در فرایند پرورش فرزند خود است و نه آن پدری که در خانه فقط در مقابل

تلویزیون می نشیند و از دیگران می خواهد که ساکت باشند. کودکانی که پدرشان نقش فعالی در پرورش و تربیت شان ایفا می کند نسبت به دیگر کودکان، اجتماعی تر و مستقل تر و از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار هستند. علاوه بر این آنها از مهارت اجتماعی بالاتری برخوردار بوده و مشکلات رفتاری کمتری از خود نشان می دهند، و در زمینه تحصیلی عملکرد بهتری دارند.

متأسفانه نزدیک به پنجاه درصد از کودکان آمریکایی که در دهه 1990 متولد شدند، بخش اعظمی از سال های رشد خود را در خانه هایی که پدر در آن حضور نداشت، گذراندند. حال کودکان طلاق را هم که هیچ گاه با پدر خود ملاقات نداشتند و یا به ندرت او را می دیدند، به این آمار اضافه کنید. در این باره یوری برون فن برنر که یک روان شناس برجسته کودک است، در سال 1989 در سخنرانی خود در یونسکو خاطرنشان ساخت که این کودکان به طور جدی در معرض خطر مشکلات شدید تحصیلی و رفتاری قرار دارند.

اخیراً تلاش می شود تا پدران قدیم را افرادی خشن و بسیار کنترل گر جلوه دهند. این نوع تصویرسازی از پدران قدیم نه تنها درست نیست، بلکه رواج این اندیشه به هیچ وجه اهمیت و اعتبار پدران در نزد فرزندان را افزایش نمی دهد.

نقش پدر در آغاز نوجوانی در انطباق پذیری فرزندان بیش از پیش اهمیت حیاتی می یابد. تحقیقات زیادی که در این باره انجام گرفته است، نشان می دهد نوجوانانی که پدرشان نقش فعالی در زندگی آنها ایفا می کند نسبت به دیگر نوجوانان مشکلات جنسی و تمایل کمتری به مصرف مواد مخدر و الکل دارند و بیشتر احتمال دارد که در مقطع دانشگاهی به تحصیل ادامه دهند و ازدواج موفقی داشته باشند و در نهایت به والدین خوبی تبدیل شوند.

امروزه غیرممکن است که درباره نوجوانان صحبت شود و از بی بند و باری جنسی حرف به میان نیاید. در واقع آغاز نوجوانی به دوران کسب هویت و اشتغال ذهنی نسبت به جنس مخالف شهرت یافته است. پدران می توانند به فرزندان نوجوان خود در حل این مسایل کمک کنند. به طور مثال اگر یک دختر نوجوان از توجه و محبت کافی پدرش بهره مند شود، نیاز کمتری به توجه و تأیید مردان کوچه و خیابان خواهد داشت. و در نتیجه احتمال این که برای اثبات جذابیت جنسی خود به راه های انحرافی کشیده شود، به نحو چشمگیری کاهش خواهد یافت.

همچنین پسری که تازه وارد مرحله نوجوانی شده و پدری فعال را در کنار خود ندارد، غالباً جای خالی او را با خیال پردازی درباره مرد ایده آل و سپس عمل به آن پر می کند. در این نوع خیال پردازی ها غالباً تصویر مردی بسیار شهوانی و پرخاشگر به چشم می خورد. در اینجا نیز یک پدر فعال می تواند به پسر خود کمک کند که به تصویر متعادل درباره مردی و مردانگی دست یابد و بدین ترتیب فرزند خود را از این گمان که مردی و مردانگی به معنای فعالیت جنسی و اعمال خشونت است، بیرون آورد.

اگر شما پدر شده اید، با انجام موارد زیر می توانید در زندگی فرزندتان به نحو مطلوبی مؤثر واقع شوید:

1. حداقل یک فعالیت را که هم شما و هم فرزندتان از آن لذت می برید، (به طور مثال پیاده روی، دوچرخه سواری، تنیس و امثال آن) با تعیین وقت قبلی به همراه هم انجام دهید.

2. به فرزندتان کمک کنید تا یک سرگرمی برای خودش پیدا کند و اگر فرزندتان به یک فعالیت فوق برنامه (هنری، ورزشی، علمی، فرهنگی و امثال آن) علاقه پیدا کرد، در این زمینه حمایت لازم را از او به عمل آورید.

3. همچنان که فرزند شما بزرگ تر می شود، کنترل خود را کمتر کرده و

بیشتر نقش یک راهنما و مشاور را برای او داشته باشید. در طی سال های نوجوانی فرزندتان بسیار اهمیت دارد که به تدریج رابطه خود با فرزندتان را از رابطه والد ــ فرزندی به بزرگسال ــ بزرگسال، تغییر دهید. در این باره می توانید از پدری که دارای دو فرزند بزرگسال است، الگوبرداری کنید. البته دقت کنید که الگوی مطلوبی را انتخاب کنید.

4. گفتگو کنید. همواره فرزندتان را ترغیب کنید که درباره مسایل شخصی یا اجتماعی به عنوان یک مشاور با شما گفتگو کند. زمانی را به گفتگوی با فرزند نوجوان خود درباره آینده اختصاص دهید. در چنین دورانی شما می توانید به فرزند خود کمک کنید که مجموعه ای پایدار از ارزش های مثبت و معقول را شناسایی کرده و در خود رشد و توسعه دهد.

5. مادر فرزند خود را از صمیم قلب دوست بدارید. به فرزند خود نشان دهید که نه تنها یک پدر خوب، بلکه یک شوهر خوب هم هستید.

6. به یاد داشته باشید که فرزند شما هر چند که بزرگ باشد، باز هم فرزند شما است. بنابراین از گفتن «دوستت دارم» به او هیچ گاه دریغ نکنید.