جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نوپایی (یک تا سه سال)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

نوپایی مرحله ای لذت بخش و هیجان انگیز از رشد است. در این مرحله، احساس به خود در کودک شکل می گیرد و شروع به کشف استقلال در خودش می کند. از سویی بی دلیل نیست که این دوره، دوران سرکشی(1) نامیده شده است. ابراز وجود کودک در این دوره بیشتر می شود و برای نخستین بار نافرمانی می کند. هنگامی که مهارت های کلامی در کودک شکل می گیرد، واژه هایی که بیش از همه از او خواهید شنید عبارتند از: «نه!«، «مال من!» و «خودم انجام می دهم!» در این مرحله آموزش هیجان می تواند ابزاری اثر بخش برای یاری کودک نوپا باشد تا بتواند با احساس ناتوانی و شکست و خشمی که در او به وجود می آید رو به رو شود.

والدین در همه مراحل رشدی تلاش می کنند ناسازگاری و چالش ها را از دیدگاه او بنگرند. از آنجا که استقلال کودک در این مرحله شکل می گیرد. از ایجاد شرایطی که در آن کودک احساس نداشتن قدرت و کنترل می کند اجتناب کنید. مادری در یکی از گروه های پدری و مادری تلاش خود برای مجبور کردن پسر دو ساله اش به خوردن قطره ای که برای عفونت گوش او تجویز شده بود را شرح داد. او این شیوه را از نوزادی فرزندش به کار می برد، پسرش را در حوله ای می پیچید، او را به سمت پایین نگاه می داشت و او را مجبور می کرد تا قطره را قورت بدهد. او می گفت: «ولی او به شدت دست و پا می زد و از خوردن دارو خودداری می کرد.» روزی خواهرم به منزل ما آمد، قطره را از دستم گرفت و به پسرم گفت: «دوست داری خودت این کار رو انجام بدی؟» پسرم سرش را به نشان رضایت تکان داد، قطره چکان را گرفت و آن را در دهانش فشار داد و همه دارو را قورت داد. همه آنچه او می خواست تنها کمی کنترل بر شرایط بود.

بهتر است کمی حق انتخاب (ولی انتخابی حقیقی) به او بدهید. به جای اینکه

بگویید: «بیرون سرده، باید کت بپوشی» به او بگویید: «دوست داری امروز چی بپوشی؟ کت یا ژاکت؟ محدودیت های رفتاری را تنها برای امنیت فرزند نوپایتان و آرامش خاطر خودتان تعیین کنید. برای ساده تر شدن این امر محیطی تحریک کننده و ایمن برای کودک فراهم کنید.

نوپایان در این دوره با مسأله ابراز وجود(2) دست و پنجه نرم می کنند و به کودکان دیگر علاقه روز افزون نشان می دهند. در حقیقت کودکان از همان ابتدا به شباهت ها و تفاوت های افرادی که بیش از همه به خودشان شبیه هستند پی می برند. تی. جی. آر. باور(3)، روان شناس پژوهشگر در پژوهش های خود مشاهده کرد پسر بچه ها تماشای فیلمی که در آن پسر بچه های در حال حرکت وجود دارد را ترجیح می دهند و دختر بچه ها نیز تماشای فیلمی که در آن دختر بچه های در حال حرکت وجود دارند را ترجیح می دهند. وقتی باور فیلمی ساخت که تنها نقطه های روشنی بر روی مفاصل کودک در حال حرکت (نقطه ای بر زانو، دیگری بر آرنج و. . .) وجود داشت، یک بار دیگر با کمال شگفتی مشاهده کرد پسر بچه ها تماشای «پسر نقطه ای» را ترجیح می دادند در حالی که دختر بچه ها تماشای «دختر نقطه ای» را ترجیح می دادند.

گرچه نوپایان به شدت مجذوب یکدیگر می شوند ولی مهارت های اجتماعی لازم برای بازی با هم را ندارند. در حقیقت، معمولا بازی های مشارکتی و شریک شدن در اسباب بازی مشکل آفرین هستند و «قوانین مالکیت برای کودک نوپا«(4) را به وجود می آورند که این قوانین عبارتند از: (1) اگر من چیزی را ببینم، آن مال من است، (2) اگر چیزی مال تو باشد و من آن را بخواهم، آن مال من است، و (3) اگر چیزی مال من باشد، برای همیشه مال من است. والدین باید توجه داشته باشند چنین باورهایی ناشی از بدجنسی کودک نیستند بلکه تنها نشانگر شکل گیری احساس به خود در او هستند. کودکان در این سن همه چیز را از دیدگاه خودشان می بینند و

ناتوان از درک این مسأله هستند که گاهی احساس دیگران متفاوت از احساس آنها است. بنابراین مفهوم شریک شدن در چیزی برای آنها بی معنا است.

جنگ کودکان بر سر اسباب بازی و جار و جنجال هیجانی که همیشه حاصل این جنگ است جنبه مثبتی نیز با خود به همراه دارد. چنین رویدادهایی فرصتی بسیار مناسب برای آموزش هیجانی هستند. والدین می توانند با پذیرش و نامیدن خشم و ناتوانی کودک، فرزند نوپای خود را یاری کنند. (»وقتی کسی به عرسکت دست می زنه خیلی عصبانی می شی«، یا «از اینکه نمی تونی همین حالا او توپ رو داشته باشی احساس ناتوانی می کنی«.) افزون بر این والدین می توانند با آشنا کردن کودک به انجام دادن کارها به نوبت، شناخت فرایند حل مسأله را به کودک آغاز کنند. اگر جنگ کودکان بدتر و تبدیل به کتک زدن شد، به کسی که مرتکب این اشتباه می شود بگویید: «ما همدیگر رو کتک نمی زنیم«، چنانچه کودکی از روی خشم به دیگری آسیب رساند، توجه خود را به قربانی معطوف کنید، با او همدلی کنید و او را آرام سازید.

افزون بر این، به یاد داشته باشید هرگاه مشاهده کردید فرزند نوپای شما اسباب بازی هایش را حتی برای مدتی کوتاه به کودک دیگری می دهد، به او پاداش دهید و او را تشویق کنید، ولی از او انتظار چنین کاری را نداشته باشید. معمولا در این سن بازی به شیوه موازی که در آن هر یک از کودکان به تنهایی و مستقل از یکدیگر بازی می کنند نتیجه مطلوب تری دارد.

جنگ کودکان بر سر آنچه که دارند هرگز به طور کامل از بین نمی رود، اما شاید شما بخواهید برای سلامت روان فرزندتان چنین رویدادهایی را به حداقل برسانید.

برای انجام این کار می توانید به کودک بگویید تنها زمانی باید اسباب بازی هایش را به منزل دوستش یا مهد کودک ببرد که اجاره بدهد دیگران نیز از آنها استفاده کنند. وقتی کودک نوپا در خانه مهمان دارد از او بخواهید تنها اسباب بازی هایی را در دسترس قرار دهد که دست زدن کودکان دیگر به آنها از نظر او بدون اشکال است و سپس با مراسمی خاص اسباب بازی های دیگر را پیش از ورود مهمانان از دسترس

خارج کنید. این امر احساس قدرت و کنترلی را که کودک به دنبال آن است، به او می دهد.

افزون بر بالا رفتن آگاهی کودک به جدایی خودش از دیگران، نقطه عطف اجتماعی دیگر در این دوره، علاقه کودک به بازی های نمادین(5) و وانمودی است. گاهی بین دو تا سه سالگی کودکان رفتارهایی را که بیشتر در دیگر اعضای خانواده مشاهده کرده اند، انجام می دهند. در این مرحله از رشد، کودک رفتارها و رویدادها را در حافظه خود نگاهداری می کند و سپس آنها را تقلید می کند. مشاهده اینکه کودکی دو ساله آشپزی می کند، زمین را جارو می کند یا با تلفن صحبت می کند لذت بخش است. مشاهده اینکه کودک خرسش را با مهربانی می بوسد و به او شب بخیر می گوید یا عروسکش را برای رفتار بدش با خشونت سرزنش می کند، یادآور این امر است که کودکان بخش زیادی از شیوه کنترل هیجان هایشان را از مشاهده رفتار اطرافیان خود می آموزند.


1) the terrible twos.

2) self- assertiveness.

3) T. G. R Bower.

4) toddler rules of ownership.

5) symbolic.