جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

داشتن حضور جسمانی و هیجانی برای فرزندان

زمان مطالعه: 4 دقیقه

نزدیک بودن به فرزندان برای مردان آنقدرها هم دشوار نیست. با این حال، رونالد لوانت(1)، روان شناس، در کتاب خود به نام مردانگی بازسازی شده(2) می نویسد بسیاری از پدران امروزی به دنبال تعریف مناسبی برای پدر بودن هستند. «درست وقتی مردان نسل پس از جنگ جهانی دوم(3) خودشان پدر شدند، هر آنچه که خود آنها در مورد پدر بودن آموخته بودند به آنها گفته شد- پدر کسی است که سخت کار می کند، خیلی در خانه حضور ندارد، کسی است که بیش از اینکه ستایش و تحسین کند انتقاد می کند، عاطفه یا هیچگونه هیجانی به جز خشم از خود ابراز نمی کند- اما هیچیک از این گفته ها دیگر برای آنها کارآمد نبود. بلکه از مردان انتظار می رود پدرانی پر احساس، با توجه و روشن فکر باشند که همیشه در کنار خانواده شان

هستند. . . تنها مشکل این است که بسیاری از مردان چطور باید چنین پدرانی باشند. زیرا پدران خودشان برای آنها اینگونه نبوده اند.«

در گذشته پدر جنگجو و شکارچی بود و بدین شیوه از فرزندان خود محافظت می کرد. پس از گذشت چندین صده نقش او به نان آور خانواده تغییر یافت. او با سخت کارکردن و از خود گذشتگی پول بدست می آورد تا آن را به شکل پرداختی های خانه، صورت حساب خوار و بار فروشی و شهریه دانشگاه برای آسایش و رفاه فرزندانش خرج کند. امروزه، شاهد دگرگونی دوباره در نقش پدر هستیم و از آنان خواسته شده به شیوه ای دیگر از فرزندان خود محافظت کند- شیوه ای که بتواند فرزندان را از فشارهای آسیب زایی چون گروه اوباش، سوء مصرف مواد مخدر و بی بند و باری جنسی مصون نگاه دارد. علم به ما می گوید حمایت روان شناختی قراردادی مردان نمی تواند چنین خطرهایی را کاهش دهد. امروزه سلامت کودکان برخاسته از احساسات و ویژگی های پدرانشان است که بر مبنای حضور هیجانی و جسمانی مردان برای فرزندان خود است.

همانطور که در فصل 3 شرح داده شد، مردان توانایی شناخت و پاسخ سازنده دادن به هیجان های فرزندان خود را دارند. این امر در طرح هایی شبیه به طرح پدر بودن لوانت اثبات شده است. هدف این طرح بهبود شیوه های ارتباطی پدران با فرزندان در مورد هیجان ها است. پس از هشت هفته آموزش در مورد حساس بودن و مهارت های گوش دادن، رابطه پدرانی که این دوره را گذرانده بودند با فرزندانشان بهتر از گذشته شد و این پدران پذیرش بیشتری را نسبت به ابراز هیجان های فرزندانشان نشان دادند.

اما گذراندن این دوره به منظور حساس بودن نسبت به فرزندان برای مردان ضروری نیست، آنها می توانند مهارت های آموزش هیجان را که با آگاهی هیجانی آغاز می شود، بکار گیرند. مردان باید به خود اجازه آگاهی از احساساتشان را بدهند تا بتوانند با فرزندانشان همدلی کنند. سپس باید هر یک از مراحل لازم حضور داشتن و در دسترس بودن برای فرزندان خود را به کار گیرند. آنها باید به زندگی خود سازمان دهند تا بتوانند وقت و توجه بیشتری برای فرزندشان داشته باشند- گامی

که ساده به نظر می رسد- اما به هیچ وجه ساده نیست. وقت گذاشتن برای فرزندان می تواند برای پدرانی که جدای از فرزندانشان زندگی می کنند و آنهایی که مسئولیت شغلی زیادی دارند چالش برانگیز باشد. با بزرگ شدن و تغییر فرزندان این پدران ارتباط خود با آنها را از دست می دهند. و گاهی برقراری ارتباطی هدفمند با فرزندان بیش از پیش برای این پدران دشوارتر می شود، مگر اینکه شیوه خود را تغییر دهند و وقت بیشتری صرف فرزندان کنند.

به یاد می آورم که چگونه تغییر در برنامه زمانی ام در طول سال ها رابطه ام را با دخترم موریا تغییر داد. وقتی او نوپا بود و من مسئول رساندن او به مهد کودک پیش از رفتن به دانشگاه بودم، معمولا صبح های ما با یکدیگر پرتکاپو بود. فهمیدم رابطه ام با او خشن تر و خشک تر از آن چیزی است که هر یک از ما انتظارش را داشتیم، بنابراین تصمیم گرفتم هیچ کلاس و قرار ملاقاتی را پیش از ساعت 10 صبح در برنامه کاری ام قرار ندهم و این امر موجب همه تغییرات شد. گر چه هنوز بیشتر صبح ها باید ساعت 9 سرکار می بودم، اما ارتباط روزانه من با موریا بهتر شد زیرا می دانستم که اگر او می خواست وقتی بیشتری را با من باشد به هیچ یک از تعهدات شغلی من آسیبی نمی رسد. اگر او می خواست در جایی از مسیر برای کنجکاوی در مورد تار عنکبوت از ماشین پیاده شود، برای این کار وقت داشتم. اگر به ناگهان تصمیم می گرفت کفش های قرمزش را با کفش های آبی اش عوض کند، مهم نبود.

فرض بر این است، پدران در برخی مشاغل بیشتر می توانند برنامه خود را تغییر دهند. اما پدران روزانه انتخاب های آگاهانه ای انجام می دهند که بر کیفیت و کمیت زمان و توجهی که به فرزندانشان دارند تأثیر می گذارد. امروزه کدام یک از والدین کودک را حمام می کنند؟ چه کسی قصه آخر شب را برای بچه ها می خواند؟ چه کسی آنها را در جور کردن جوراب ها یاری می کند؟ گر چه چنین مسایلی عادی به نظر می رسند، اما اهمیت دارند زیرا برخاسته از ساختار زندگی روزمره ما هستند و پیوندهای عاطفی بین پدر و کودک از آنها به وجود می آیند. در چند صفحه بعد، برای یاری پدران به بررسی شیوه های تقویت این پیوندها خواهیم پرداخت.


1) Ronald Levant.

2) Masculinity Reconstructed.

3) Baby Boom: نسل پس از جنگ جهانی دوم که دوران ازدیاد زاد و ولد در آمریکا بود. (مترجم(.