جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وقتی زمان کافی ندارید

زمان مطالعه: 3 دقیقه

خانواده های امروزی بیشتر وقت خود را صرف نگاه کردن به ساعت می کنند، تلاش می کنند خود را در ساعت تعیین شده به مهدکودک، مدرسه و کار برسانند. گر چه هیجان های کودکان در چنین جابه جایی های تنش زایی، سطحی است. اما آموزش هیجان که فرایندی گام به گام است همیشه به جا نیست. کودکان آدم آهنی نیستند و نباید از آنها انتظار داشته باشیم این فرایند را شتاب زده و بی اساس سپری کنند.

مادری شاغل در یکی از گروه ها تلاش ناشیانه اش برای پشت سر گذاشتن آموزش هیجان را به تفصیل شرح داد. یکی از صبح ها که دخترش را پیش از قرار ملاقات مهمی که با مراجعش داشت به مهد کودک رسانده بود، دختر چهارساله اش پس از ورود به مهد کودک ناگهان از آنجا بیرون آمده و به مادرش گفته بود: «مربی من کتی اینجا نیست، من نمی خوام اینجا بمونم.»

مادر به ساعتش نگاه کرده و می دانست که برای رسیدن به موقع به قرار ملاقاتش تنها می تواند پنج دقیقه را صرف این موضوع کند. پنج گام آموزش هیجان را در ذهنش مرور کرده بود، کنار دخترش نشسته و شروع به پرداختن به مشکل کرده بود: «ناراحت به نظر می رسی. . . به من بگو چی شده. . . چون مربی مورد علاقه ات اینجا نیست ناراحتی. . . می فهمم چه احساسی داری. . . از این که روزت رو بدون اون شروع کنی ناراحتی. . . من باید به زودی از اینجا برم. . . چه کاری می تونم بکنم تا احساس بهتری داشته باشی؟»

دخترش آنجا نشسته بود و با هیجان به مادرش پاسخ داده و واکنش او به این گفتگو گریه بود، لحظات سپری می شدند بدون این که مشکل حل شود. ظاهرا دختر احساس کرده بود که مادرش برای راضی کردن او پافشاری می کند و این پافشاری تنها اوضاع را بدتر می کرده. هر چه مادر بیشتر مسأله را تجزیه و تحلیل می کرد، دختر بیشتر ناراحت می شد. پس از گذشته بیست دقیقه با احساس ناتوانی و شکست، بالاخره مادر تسلیم شد و به جای مربی مهد کودک دختر گریانش را در آغوش گرفت. دیوانه وار به سوی محل کارش رانندگی کرد تا بر سر قرار حاضر شود.

این زن با تأسف می گفت: «وقتی به آنجا رسیدم مراجع ام رفته بود.»

این مادر پس از بازگو کردن افکارش و تفکر دقیق به اشتباه خود پی برد. «من پیام های چندگانه به او دادم، به او گفتم مشکل او برای من مهم است و می خواهم او را یاری کنم در حالی که مرتب به ساعتم نگاه می کردم و او نیز متوجه شده بود. این مسأله احساس تنهایی و رهاشدگی بیشتری در او ایجاد کرده بود.» وقتی دوباره به ماجرا نگاه کردیم مادر گفت که باید به دخترش می گفت آن روز نمی تواند در مهد کودک در کنار او حضور داشته باشد و بعدا می توانند در مورد «احساس ناخوشایند» با هم صحبت کنند. سپس دخترش را با مهارت های اجتماعی اش و دستان توانای مربی جانشین تنها می گذاشت و می توانست به قرار ملاقات خودش برسد.

در دنیای آرمانی وقتی احساسی در کودکمان به وجود می آید باید زمان کافی برای نشستن در کنار او و گفتگو با او را داشته باشیم. اما این گزینه اغلب برای بسیاری از والدین امکان پذیر نیست. بنابراین، مهم است زمانی را به این امر اختصاص دهید. ترجیح این است که هر روز یا زمانی مشخص را به این امر اختصاص دهید. زمانی که بتوانید بدون محدودیت زمانی یا مانع با فرزندتان گفتگو کنید. معمولا خانواده کودکان کم سن این کار را پیش از خواب یا در وقت حمام انجام می دهند. گپ های خودمانی کودکان مدرسه ای و نوجوانی نیز معمولا در حین انجام کارهای روزمره خانه از جمله ظرف شستن یا تا کردن لباس های خشک شده صورت می گیرد. همچنین برنامه های ثابت از جمله رساندن کودک به کلاس های فوق برنامه یا برنامه های دیگر خارج از خانه فرصت های بیشتری را فراهم می کنند. به هر حال، از اینکه با تعیین چنین اوقاتی برای گفتگو، به دلیل محدودیت زمانی، مسایل حل نشده باقی نخواهد ماند، مطمئن شوید.