جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به راه حل ممکن فکر کنید

زمان مطالعه: 3 دقیقه

به همراه فرزندتان گزینه هایی برای حل مسأله پیدا کنید. پیشنهادهای والدین می توانند برای کودک خوشایند باشند- به ویژه برای کودکان کوچکتری که یافتن راهکار برایشان دشوار است. با این وجود، خودداری از تصمیم گیری برای کودک بسیار مهم است. اگر واقعا می خواهید فرزندتان خودش به نتیجه برسد، باید او را در یافتن راه حل تشویق کنید.

فرایند چاره اندیشی تا اندازه زیاد به سن کودک بستگی دارد. بسیاری از کودکان زیر 10 سال متفکران انتزاعی خوبی نیستند. بنابراین گاهی اندیشیدن به بیش از یک گزینه در آن واحد برای آنان دشوار است. کودکان در این سن می خواهند فورا آنچه به ذهن شان می رسد را پیش از پرداختن به گزینه های دیگر عملی کنند. گفتگو با دخترم موریا را در چهارسالگی در مورد ترس از «هیولا» که در کابوس هایش می دید به یاد می آورم. من به او گفتم: «می تونی از احساست یک نقاشی بکشی«، و او در یک چشم به هم زدن به دنبال مداد شمعی هایش رفت. از آنجا که شما نمی خواهید چنین شور و شوقی را سرکوب کنید، می توانید راه حل ها را یکی پس از دیگری آزمایش کنید. سپس از کودک بخواهید تصمیم بگیرد کدام راه حل تأثیر بهتری داشته.

ایفای نقش یا بازی خیالی نیز می تواند شیوه ای عینی و آسان برای نشان دادن راه حل های موجود به کودکان باشد. می توانید با استفاده از عروسک راه حل های مختلف را برای کودک نمایش دهید یا خودتان این نمایش را اجرا کنید. از آنجا که در تفکر کودکان حد وسطی وجود ندارد و معمولا سیاه و سفید می اندیشند بهتر است دوگونه راه حل را برای آنان به شکل نمایشی اجرا کنید- یکی به شیوه «درست» و راه حل دیگر «نادرست«. برای مثال، دو عروسک می توانند بر سر بازی با یک اسباب بازی با هم بحث کنند. در داستان اول یکی از عروسک ها اسباب بازی را بدون اجازه از دیگری می گیرد و در داستان دوم عروسک ها به شکل نوبتی با اسباب بازی، بازی می کنند. می توانید فرایند چاره اندیشی گروهی را به کودکان بزرگتر به شیوه ای قراردادی تر اجرا کنید. در اینجا شما و فرزندتان می توانید به هر راه حلی که به ذهن تان می رسد فکر کنید. برای یاری فرزندتان به تفکر خلاقانه از همان آغاز به فرزندتان بگویید هیچ راه حلی مسخره به نظر نمی رسد و تا وقتی همه احتمالات نوشته نشوند، هیچ گزینه ای را حذف نخواهید کرد. می توانید با نوشتن همه گزینه هایی که هر دو شما به ذهن تان می رسد جدی بودن این فرایند را به فرزندتان نشان دهید.

یکی از مهارت های تشویق کودک به یافتن حل مسأله ایجاد ارتباط بین موفقیت های گذشته و آینده است. می توانید موفقیت گذشته اش را به او یادآوری کنید، سپس او را تشویق کنید خودش را در حال تلاش برای مسأله ای جدید با همان موفقیت تجسم کند.

به تازگی فرصتی برای انجام این مهارت با دخترم موریا پیش آمد. وقتی که در مدیریت کردن رابطه دوستانه اش در کلاس آمادگی با مشکل رو به رو شد. او بسیار آشفته بود به طوری که نمی خواست آن روز به مدرسه برود. تصمیم گرفتم به جای اینکه به او بگویم چه کاری انجام دهد ایده هایش را از او بپرسم تا شیوه های تازه تفکر را به او بیاموزم. گفتگوی ما چیزی شبیه به این بود:

موریا: نمی خوام به مدرسه برم چون در کلاس شنا باید دو تا دو تا بشیم، مارگارت همیشه می خواد یار من بشه اما من ترجیح میدم یار پولی باشم.

من: می بینم که این مشکل حسابی در تو احساس ناتوانی و شکست ایجاد کرده.

موریا: بله، این فاجعه است.

من: در این مورد چکار می تونی بکنی؟

موریا: نمی دونم من مارگارت رو دوست دارم اما از اینکه همیشه یار من باشه خسته می شم. شاید بتونم قبل از اومدن مارگارت دست پولی رو بگیرم و ازش بخوام با من شنا کنه.

من: خوبه، این هم خودش یه راه حله باید خیلی سریع عمل کنی، اما شاید نتونی این کار رو بکنی.

در اینجا خیلی وسوسه شدم تا پیشنهاد خودم را بدهم و به نتیجه برسیم، اما فکر کردم برای رشد و شکوفایی موریا بهتر است عقب نشینی کنم و تنها او را رهبری کنم و به او اجازه دهم مسأله را از دیدگاه تجربه خودش بررسی کند. گفتگوی ما این گونه ادامه یافت:

من: می تونی به راه حل دیگه ای فکر کنی؟

موریا: نه.

من: خوب، بیا کمی بیشتر در این مورد صحبت کنیم. وقتی تو مدرسه کفری و ناراحت می شی این احساس ها بهت دست می ده. آیا قبلا چنین احساسی داشتی؟

موریا: بله، یه جورایی، مثل وقتی که دانیل همیشه موهام رو می کشید.

من: یادم می یاد. با این مشکل چکار کردی؟

موریا: بهش گفتم این کار رو دیگه انجام نده و این که اگر باز هم این کار رو انجام بده به معلم می گم.

من: این کار تأثیری هم داشت؟

موریا: بله، اون دیگه موهام رو نکشید.

من: آیا این موضوع هیچ چیزی رو در شرایط فعلی به یادت نمی یاره؟

موریا: خوب شاید بتونم با مارگارت صحبت کنم و بهش بگم برای مدتی نمی خوام با اون شنا کنم. می تونم بهش بگم هنوز می خوام باهاش دوست باشم اما فقط می خوام گاهی با پولی شنا کنم.

من: خوبه، حالا دو تا راه حل داری می دونستم می تونی راه حل های خوبی پیدا کنی.