برخی از پدران و مادران مقایسه گر و ملامت کننده اند. کودکی دارند که در سایه دربدری و نابسامانی چون علفی خودرو و در حال رشد است. والدین او چیزی به او نداده اند که از او طلبکاری کنند ولی دائما او را با بچه همسایه مقایسه می کنند که او چنین و چنان است چرا تو این چنین نیستی.
و یا کودکی در خانواده ای است که استعداد کافی ندارد، نمی تواند درس بخواند، حافظه اش قوی نیست که آیه و شعر حفظ کند و این امری طبیعی است زیرا همه انسانها یکسان نیستند و به یک گونه ساخته نشده اند. عوامل و شرایط بسیاری در تکوین هوش و خرد او مؤثرند که از جمله آن همین پدر و مادرند.
حال با چنین شرایطی چه نابجاست ما فرزند خود را با کودکان دیگر مدرسه مقایسه نمائیم و یا او را با بچه های همسایه مورد سنجش قرار دهیم. از نظر علمی حتی دو کودک از یک خانواده را نمی توان مورد سنجش و مقایسه قرار داد، زیرا که هر کدام در شرایط خاص خود تکون یافته و بدنیا آمده اند. آنچه مهم است این است که کودک در این مقایسه ها خود را خرد و له شده و احساس خود را جریحه دار می بیند و از بدبختی خود افسرده و نگران است. طبعا خانواده ای این چنین خانواده ای نابسامان است.