بر این اساس محیط ذهنی کودک محیطی سرنوشت ساز و از عوامل جرم انگیز است و ساختار آن مربوط به نوع تجارب و دیده ها و شنیده های کودک در دوران خردسالی است. ممکن است آدمی بعدها در دوران نوجوانی و جوانی بر اثر آن راه انحراف و لغزش را در پیش بگیرد و یا راه شرافت و پاکی را.
کودکی که در خانواده با معیارهای صحیح پرورش نیافته کنجکاوی هائی در زمینه مسائل و حوادثی دارد که در نهایت ممکن است برای او صدمه بیافرینند. برخی از پدران و مادران بدون اینکه خود آگاه باشند آموزشگران نیرومندی در زمینه لغزشها و حتی انحرافات جنسی هستند. بعنوان مثال در امری مثل آلودگی های جنسی هم جنس بازی، عورت نمائی که لغزشهائی بسیار خطرناک بحساب می آیند اگر ریشه یابی کنیم ممکن است در مواردی آن را ناشی از بدآموزی های کودک در محیط خانواده بیابیم.
این حکایت که انحراف را امری صرفا زیستی و یا صرفا اجتماعی بخوانند، این امور درهم تأثیر و تأثر دارند و یکی زمینه ساز آن دیگری است. محیط ذهنی کودک که سر و سامان یافته از محیط اجتماعی است در مواردی ممکن است اندیشه او را آشفته ساخته و کودک را به راهی وادارد که مورد رضای شما نیست. حال می گوئیم خانواده های این چنین که زمینه ساز انحراف و لغزش کودک است خانواده ای نابسامان است.