و این هم روی دیگر سکه و بیان دیگری از قضیه نابسامانی است. می خواهیم بگوئیم خانواده های نابسامان جرم سازند و برای اینکه در این باره سندی ارائه داده باشیم می گوئیم: تحقیقات پرفسور هوبر در مطالعاتی که روی 400 بزهکار صغیر در محیط شهری به عمل آورده نشان داده است که 88 درصد آنها متعلق به خانواده های از هم گسیخته (که جلوه ای از نابسامانی است) بوده اند.
در مطالعه ای که روی کودکان دارالتأدیب ها (زندان کودکان و نوجوانان) انجام شده به این نتیجه رسیده اند که در میان این گروه 16 درصد کسانی بوده اند که والدین شان به علت طلاق از هم جدا شده اند.
– 17 درصد آنها با ناپدری یا نامادری زندگی می کرده اند.
– 15 درصد فرزندان نامشروع بوده اند.
– 9 درصد کسانی بوده اند که پدر یا مادرشان فوت شده
– 8 درصد فرزند خوانده بودند.
تحقیق لوتو نور نشان داده است که از بین 422 نفر محکوم به اعمال شاقه
81 درصد آنها قسمتی از دوران نوجوانی را در خانواده های از هم گسیخته (نابسامان) بسر برده بودند. تحقیقات کولی هم به همین نتیجه منجر شد. تحقیقات پولک وایوان نی نشان داده است 24 درصد از دانش آموزان یک مدرسه متوسطه که از خطرناکترین تبهکاران بوده اند از خانواده نابسامان برخاسته اند.
براین اساس در ارزیابی اجتماعی این مسأله مسلم است که فرزندان خانواده های نابسامان در عرصه بزهکاری حریفان ورزیده ای هستند. اغلب آنها افرادی فاسد الاخلاق، خرابکار، خطرآفرین، ولگرد، و درصدد حادثه آفرینی ها هستند.