1. در تربیت طبیعی، محتوای تربیت از درون متربی سرچشمه می گیرد.
2. قوانین تربیت طبیعی به طور بالقوه در نهاد متربی به ودیعه نهاده شده است.
3. در تربیت طبیعی، همه ی طبایع وجود در گستره ی میدان تربیت قرار می گیرند و باید مورد استفاده واقع شوند.
4. در تربیت طبیعی خود فرد و متربی عامل اصلی و فاعل تربیت خویش محسوب می گردد و مربی فقط رفع کننده ی موانع و فراهم کننده ی شرایط ساعد است.
5. در تربیت طبیعی نیازها، رغبت ها و انگیزه های درونی اساس تحرک و مشوق رسیدن به هدف تربیتی محسوب می شود.
6. در تربیت طبیعی، هیچ فرمول از پیش تعیین شده ای برای تربیت فرد به صورت مکانیکی و تزریقی وجود ندارد و روش های تربیتی در شرایط و موقعیت های ویژه ی تربیتی و در میدان تعاملی بین دو قطب سیال و پویای مربی و متربی حاصل می شود.
7. در تربیت طبیعی آهنگ و سرعت مراحل تربیت بر اساس آن چه طبیعت و قابلیت های متربی اقتضا می کند صورت می گیرد و لذا از هر گونه اقدام شتاب آمیز و تأخیر و تسریع باید پرهیز نمود.
8. در تربیت طبیعی، تفاوت های فردی نه تنها به منزله ی یک اصل
طبیعی باید مدنظر قرار گیرد بلکه باید تلاش نمود تا این تفاوت ها بیش تر و پررنگ تر شود.
9. در تربیت طبیعی خودیابی، خودشناسی، خودباوری و خود رهبری عناصر اصلی فرایند رشد و کمال خودانگیخته ی فرد محسوب می گردد.
10. در این نوع تربیت، ارتباط مربی با متربی صمیمی و طبیعی است و از هر گونه تکلف، تصنع و تشریفات به دور است.
11. مربی یا معلم باید برای برانگیختن فعالیت های مورد نظر خود از رغبت های طبیعی دانش آموزان استفاده کند. این امر طبیعی است که به معلم یا مربی اجازه می دهد دانش آموزان را از روی علاقه و رغبت به کارایی وادار کند.
12. پرورش شخصیت دانش آموز باید معطوف به رغبت های درونی او باشد.
13. تربیت دینی در تربیت طبیعی بدین گونه است که نخست باید هر مفهوم دینی را در ابتدا به طبیعت کودک و سپس خود طبیعت را از خدا بدانیم.
14. در این رویکرد به دانش آموزان فقط آن چه مناسب و مطابق با اقتضای طبیعت سنی آنان است، باید تعلیم داد.
15. در تربیت طبیعی برای پرورش عقل یکی از بهترین روش ها روشی است که سقراط به کار برده است؛ یعنی این که حقیقت در
طبیعت کودک نهفته است (سقراط که خود را مامای دانش شنوندگان خویش می نامید، معتقد بود که همه ی انسان ها آبستن حقیقت هستند و باید روش های تربیتی ما، در زایاندن آن چه مستعد متولد شدن است، باشد) و مربی در حکم مامای حقیقت است.
16. قوانین جاودانی فطرت و نظم خاص آن در طبیعت کودک به ودیعه نهاده شده است. این قوانین در اعماق قلب، وجدان و عقل کودک منقوش است و فقط باید زمینه ی بروز و ظهور آن را با فراهم آوردن شرایط مناسب ایجاد نمود.
17. در این روش مکانیزم حقیقت جویی در طبیعت فرد باید کشف شود و کار مربی صرفاً تحریک این مکانیزم زمینه ساز جهت به فعلیت درآمدن خزاین نهفته در طبیعت اوست.
18. در این دیدگاه، کودک خود می فهمد و به جای آن که چیزی را از بیرون در ذهن او بنشانیم، باید بستر و زمینه ی فهم او را غنی کنیم؛ زمینه های ایجاد کنیم تا خود ببیند، بشنود، تأمل کند، خطا کند و تصحیح کند و نهایتاً دریابد.
19. به رغبت های متربی مجالی دهیم تا بروز کند، آن گاه که سیراب شد و فروکش کرد، از تنوع رغبت ها سود جوییم و یکی را به نفع دیگری شکار کنیم. آن چه در کودک فروکش نخواهد کرد خواستن است. نباید مانع خواستن او شد، بلکه می توان دل بستگی های او
را تغییر داد و متحول نمود.
20. اگر دانش آموز، مستعد دریافت پیام تربیتی ما نباشد و یا به مرحله ای از رشد برای پذیرش پیام نرسیده باشد، هر گونه اقدام تربیتی در این شرایط منجر به شکست است.
21. زمانی که دانش آموز مستعد دریافت و پذیرش اثر تربیتی است، اگر قدری تأمل و درنگ از خود نشان دهیم، تأثیر سریع تر و پایدارتری خواهد داشت. (هر آن چه زود آید دیر نپاید(.
22. هر استعداد و ظرفیتی در مرحله ی خاص از تحول ورشد دانش آموز بروز می کند؛ باید این ظرفیت و موقعیت را به موقع شناخت تا فرصت پرورش از دست نرود (شرایطی بهینه لازم است تا در مرحله ای مناسب نتیجه ی مطلوب را در بر داشته باشد(.
23. هر قدر که محیط کودک آماده تر باشد و شرایط و لوازم تربیت مستعدتر و طبیعی تر باشد، تربیت کودک پایدارتر و اصیل تر خواهد بود.
24. در تربیت طبیعی هر دانش آموزی، تربیتی در خور و شایسته با شخصیت و طبیعت خود دارد.
25. در این روی کرد، تفاوت های روش شناختی بر حسب ویژگی های ذاتی هر فرد در فرایند تربیت مدنظر قرار می گیرد لذا هر کودک باید تربیت مخصوص و متناسب با استعداد، ذوق و علاقه ی خود را دریافت کند و نباید همه ی افراد را به یک طریق پرورش داد.