گویاترین جلوههای چگونگی تأثیر تشویق وارونه بر عمل کرد دانشآموزان در نتایج تحقیقاتی است که از طرف روانشناسان مختلف در مورد پیامدهای منفی یک اقدامِ به ظاهر مثبت صورت گرفته است. اینگونه اقدامها اگر چه با قصد اصلاح و تغییر رفتار انجام یافته، اما نتیجه و بازده عملی آن مغایر و حتی مباین با هدف مورد نظر شده است. در روانشناسی اجتماعی از این گونه تحقیقات به عنوان طرحهای وارونه(1) یاد شده است. در این روش، سطح یک رفتار انتخابی در شرایط پایه و طبیعی گزارش میشود و سپس تغییرات در رفتار به واسطهی ارائه یا عدم ارائهی تقویتِ متناوب اندازهگیری میگردد. کاربست روشهای تقویت برای تغییر بسیاری از رفتارهای دیرپا، مورد نظر این رویکرد است (هاریس وولف ویبر 1964(.
در این رویکرد، مُراجع یا کودک مشکلدار مدتی مورد مشاهده قرار میگیرد تا فراوانی رفتار نامطلوب یا ناسازگارانهی او از نظر زمینههای وقوع آن رفتار و واکنشهایی که در دیگران بر میانگیزاند، معین شود. به عنوان مثال، پسربچهای که دارای مشکل کمرویی و کنارهگیری است، مورد مطالعه قرار میگیرد. این کودکِ کنارهگیر حدود هشتاد درصد اوقات خود را در مناطق پرتِ یک
مدرسهی شبانهروزی و دور از دیگران به سر میبرد. معلمان برای تغییر این رفتار و بازگرداندن کودک به جمع و گروه، اقدام به راهنمایی و مشاوره و درمانگریهای متعدد مینمایند. نتایج نشان میدهد که هر گاه کودک اقدام به گوشهگیری و کنارهگیری میکند، اطرافیان با حمایت و نوازشِ خود، نادانسته، انزواگزینیِ او را تقویت میکنند. معلمان، احساس او از تنهایی را به طور ناخواسته با دلداری پاداش میدهند و گاه او را به بازی با دیگران تشویق میکنند و در عوض، در مواقع استثنایی و یا تصادفی که کودک شخصاً به دیگران میپیوندد و به بازی مشغول میشود به او توجهی ندارند. همین مسئله موجب میشود که کودک برای جلب محبت و توجه دیگران انزوای بیشتری از خود نشان دهد و از پیوستن به جمع امتناع ورزد. در واقع معلمان با قصد حذف رفتار نامطلوب، باعث تثبیت و تقویت آن میشوند. در مرحلهی دوم، آرایش جدیدی از تجارب تغییر و اصلاح رفتار ارائه میشود، یعنی پاداشدهی به انزواگزینی از طریق توجه و حمایت متوقف میگردد. در مقابل، هر گاه کودک به دیگران میپیوندد، معلم به گروه وارد و رفتار نامطلوب به طور فاحش کاهش مییابد تا جایی که حدود 90% اوقات کودک در بازی با دیگران اختصاص پیدا میکند.
اغلب یافتههای پژوهشی در این قلمرو، نشان میدهد که آسیبشناسی تشویقهای بیرونی، چه در بُعد «رفتار به هنجار» و چه
در بُعد درمانگریِ «رفتار نابههنجار» بسیار گسترده و در عین حال پنهان و پیچیده است.
1) Inverse designs.