»… ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبین …»
»بقره / 215«
براى زن و شوهر بستگان و اقوامى است، که هیچ یک از زن و شوهر آنجا که شرع مطهر مانعى نمىبیند، حق چشم پوشى از آنان را ندارند، و هیچ کدام هم حق ندارد دیگرى را از دیدار آنان و حقوقى که دارند منع کنند.
براى هر یک پدر و مادر، خواهر و برادر، عمو و دائى، عمه و خاله، خواهرزاده و برادرزاده، عموزاده و دائىزاده، عمهزاده و خالهزاده، پدربزرگ و مادربزرگ و عدهاى دیگر از بستگان حسبى و نسبى هست.
دیدار آنان عبادت، و زیارت آنها حسنه، و رفت و آمد، با آنان کارى بسیار عالى، و حل مشکلات آنان داراى اجرى عظیم است.
زن نباید نسبت به اقوام شوهرش حساسیت نشان بدهد، و از پذیرفتن آنان در خانه شوهر مانع شود، یا زمان آمدن آنان روى برتابد و اوقات تلخى کند، یا بدتر از همه شوهر را از رفت و آمد با آنان یا کمک به حل مشکلاتشان منع نماید و بالعکس.
خانه ملک شوهر است، و ثروت و مال اختیارش از جانب حضرت حق به عهده
شوهر است، و اطاعت از شوهر بر زن واجب شرعى و آزار شوهر حرام قطعى است، و کنترل کردن شوهر از رفت و آمد با پدر و مادرش، و با خواهر و برادرش و سایر اقوامش، صد در صد خلاف اخلاق، و خلاف فطرت و روحیات انسانى است، و مانع شدن شوهر از زن براى رفت و آمد با پدر و مادرش و اقوام و بستگانش عملى خلاف محبت و عاطفه انسانى است.
اگر زن و فرزند مانع از اجراى خیر، نیکى، عبادت، رفت و آمد با اقوام و کمک به آنها باشند به فرموده قرآن این زن و فرزند دشمن انسانند، نه دشمنى که در قلبش کینه موج بزند، بلکه دشمنى که مىخواهد انسان روى سعادت و نیک بختى را در دنیا و آخرت نبیند، مرد در امور خیر، در حل مشکلات مردم، در رفت و آمد با بستگان، در دعوت آنان به خانه، در کمک به پدر و مادر و خواهر و برادر، نباید تسلیم خواسته غلط زن یا فرزند شود.
البته زنان مؤمنه، زنانى که ایمان به قیامت دارند، زنانى که احساس مسئولیت دارند، زنانى که به آبادى قیامت خود علاقه دارند، زنانى که مىدانند رعایت حق شوهر واجب شرعى است، زنانى که مؤدب به آداب الهى هستند با شوهران خود در تمام امور خانه و امور اخلاقى، و در انجام کار خیر توافق صد در صد، دارند، بلکه اگر ببینند شوهر در این زمینه سستى مىکند او را تشویق و ترغیب به خوبى و رفت و آمد با بستگان، و کمک به آنان مىکنند.
اما زنانى که بر خلاف خواسته حق در حرکتند، یا فرزندانى که خلاف شرع مطهر درخواستهائى دارند، قرآن مجید آنان را دشمن مرد قلمداد کرده و در این زمینه دستوراتى به مرد مىدهد که آن دستورات فقط و فقط جنبهى عاطفى و اخلاقى و انسانى دارد.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم(1)
اى اهل ایمان بعضى از زنان و فرزندان شما، که مىخواهند شما را از اطاعت و عبادت و جهاد و کار خیر باز دارند دشمن شما هستند، از آنان حذر کنید، به منع آنان توجه ننمائید، مطیع آنان نباشید، در برابر اینگونه زن و فرزند سه وظیفه دارید:
آنان را از این اخلاق و کردارشان عفو کنید، و بر آنان بپوشانید، و از آنان بگذرید، که همانا خداوند غفور و رحیم است.
با چنین زن و زفرزندى درگیرى مصلحت نیست، به هم زدن صلاح نیست، جار و جنجال لازم نیست، خشم و خشمگینى نمىخواهد، آنان در اصرار بر خواسته خود باشند، و شما هم در راه اطاعت از حق و خرج کردن مال در راه خدا، و جهاد و کوشش در راه حق، و انجام کار خیر در هر زمینهاى ثابت قدم باشید.
در این زمینه بعضى از زنان واقعا سختگیر هستند، اینان خود محروم از رحمت حقند، و مىکوشند که دیگرى را هم از رحمت حضرت حق محروم کنند!
بعضى از مردان هم در این زمینه نسبت به همسران خود سختگیرند، سختگیریهاى بىجا و بىمورد، که حاصلى جز محرومیت از عنایت و لطف حق ندارد.
چه علتى دارد که بعضى از زنان در مقابل شوهران ایستادگى شدیدى مىکنند که اقوام شوهر به خانه شوهر نیایند، و شوهر هم بدیدار آنان نرود، یا شوهر کمک مالى به بستگان خود ننماید، ولى باید تمام بستگان زن به آن خانه که ملک شوهر و در تصرف اوست، و رفت و آمد دیگران باید با اجازه او باشد، رفت و آمد کنند و به هر شکلى که زن مایل است ریخت و پاش کنند.
ماهها و سالها مىگذرد، شوهر در حسرت آمدن پدر و مادر، و خواهر و برادر به خانهاش مىسوزد، ولى در همان ماهها و سالها تمام اقوام زن به آن خانه
رفت و آمد دارند.
این ظلم به شوهر و به اقوام شوهر نیست؟ این ظلم همان حالت خطرناک روانى نیست، که هر کس گرفتارش باشد، ملعون و از رحمت خدا دور، و عاقبت خوشى در قیامت براى او نخواهد بود.
و این چه اخلاقى است که بعضى از مردان از رفت و آمد زن به خانه پدر و مادرش و خواهر و برادرش منع مىکنند، و او را هم چون اسیرى ذلیل در بند خود دارند، اخلاقى که قطعا شیطانى، و مورد نفرت حضرت حق، و باعث ممنوعیت انسان از رحمت الهى است.
قرآن مجید نزدیک به بیست و سه بار از اقوام و بستگان انسان منهاى آیات مربوط به صله رحم نام برده، و نسبت به آنان سفارشات مهمى نموده.
انسان مؤمن با توجه به اینکه مأمور است از روش رسول خدا در تمام جهات پیروى کند، و آن حضرت را اسوهى خود قرار دهد، یک وظیفهاش هدایت اقوام و انذار آنان است، اگر نیاز به هدایت و انذار داشته باشند، که انسان تا لحظهى آخر عمر این نیاز را دارد.
وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبین(2)
چه عمل خدا پسندانهاى است که انسان گاهى اقوام خود و همسرش را در خانهاش جمع کند، و آنان را اگر قدرت و تخصص دارد، نصیحت نماید، و با حلال و حرام آشنا کند، و از عواقب عمل زشت و اخلاق ناپسند بترساند، و آنان را با مسائل فقهى و شرعى آشنا نماید.
هدایت افراد به حقایق الهیه کارى همانند کار انبیاء و امامان، و از نظر ثواب برنامهاى شگفتآور است.
مىگویند علامه مجلسى شبهاى جمعه این برنامه را براى زن و فرزند و بستگانش داشت، و آن را بر خود لازم مىدانست، چرا که انفاق علمى هم مانند انفاق مالى کارى پسندیده و مورد عنایت خداوند است.
در قرآن مجید احسان و نیکى به بستگان را در طول عبادت خدا و احسان به پدر و مادر قرار داده، و با این برنامه خواسته عظمت پیوند داشتن با اقوام را بیان کند:
… لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى …(3)
جز خدا را عبادت نکنید، و به پدر و مادر و خویشان خود احسان نمائید.
مال دوستى و علاقه به ثروت فطرى انسان است، اگر عشق به مال نبود، کسى دنبال کار و کوشش و هنر و صنعت و تجارت و زراعت نمىرفت.
مالى که از طریق زحمت به دست مىآید معشوق انسان مىشود.
قرآن مجید از مؤمن مىخواهد براى حل مشکل بستگان و اقوام، و به جریان افتادن زندگى آنان از این معشوق خود دست بردارد، و در عین محبت به مال و ثروت آن را در راه زندگى اقوام و بستگان خود قرار بدهد، که از علائم صادقان و مؤمنان پرداخت مال به اقوام و بستگان است.
… وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى …(4)
اقوام و بستگان چه نسبى و چه حسبى، به اندازهاى موقف و موضعشان در زندگى و رابطه با انسان مهم است که جزء ارث بران بعد از مرگ انسانند، در این زمینه به آیهاى از کتاب خدا که سند تمام حقایق است عنایت کنید:
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى …(5)
چون در تقسیم ماترک میت بستگان و خویشان حاضر شوند.
رعایت شأن اقوام، و حیثیت آنان از نظر کتاب خدا تا حدى است که کتاب خدا دستور مىدهد در سخن گفتن خود نسبت به اقوام عدالت را مراعات نمائید.
وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى(6)
و هر گاه سخنى گوئید عدالت را گر چه دربارهى اقوام و بستگان باشد رعایت کنید.
تحقیر آنان، سبک یاد کردن از آنان، سبک شمردن آنان، سبک حرف زدن با آنان خلاف شرع، و عملى دور از اخلاق و کرامت است.
خداوند مهربان همه را به عدالت و احسان و بذل و عطا امر مىکند، و به خصوص در این زمینه از اقوام و بستگان اسم مىبرد:
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى …(7)
کوتاهى در بخشش و انفاق نسبت به آنان که استحقاق دارند، مخصوصا اقوام و بستگان، به وسیلهى کسى که از ثروت و مال بهرهمند است پسندیده خدا نیست، و از نظر شرع مطهر و عقل و منطق و اخلاق و فطرت مردود است.
وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبى…(8)
نباید صاحبان نعمت و ثروت از بخشش و انفاق در راه خدا به اقوام و بستگان و…
به وقت عدالت و شهادت در دادگاه دستور اکید است که عدالت کنید و شهادت به حق دهید، و از کتمان شهادت بپرهیزید، گرچه به ضرر شما و پدر و مادر و بستگان باشد.
…کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبین(9)
و دستور است تا بستگان و اقوام در عرصه شرکند، و از حضرت حق جدا، و از دین خدا روگردان، براى آنان طلب مغفرت نکنید.
ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکینَ وَ لَوْ کانُوا أُولی قُرْبى(10)
و دستور است اگر پدران و فرزندان، و برادران و اقوام دشمن خدا و رسول الهى هستند با آنان دوستى نکنید(11)
گذشته از این دو مورد، یعنى ممنوعیت طلب مغفرت براى اقوام مشرک و دوستى با آنان، اقوام و بستگان با انسان پیکر واحد و هم خون هستند، و زن و شوهر حق منع یکدیگر را از دیدار آنان، یا رفت و آمد به خانه خود ندارند، و بخصوص زن نمىتواند شوهر خود را از این فیض عظمى و خیر کبیر که معادل با عبادت حق است بازدارد.
سفارش من به زن و شوهر این است که بر اساس 23 آیه قرآن نسبت به اقوام خود و اقوام یکدیگر احترام را رعایت، و با آنان رفت و آمد کنند، و از ایشان به منزل خود دعوت نمایند، و با مال و ثروت خویش اگر دارند، و به حکم قرآن مجید در صورت نیاز به کمک آنها بشتابند.
زن در این زمینه مواظب باشد شوهر خود را نگران نکند، که خشم و غضب شوهر و نارضایتى او بر اساس روایات خشم خدا و نارضایتى حضرت حق است، و زنى که شوهر از او راضى نباشد هیچ عمل واجب و مستحبى از او قبول نمىشود(12)
امام صادق علیهالسلام فرمود:
ملعونة ملعونة امرأة تؤذى زوجها و تغمه…(13)
ملعون است، ملعون است زنى که شوهر را اذیت کند، و او را غمناک نماید.
قسمتى از آزار شوهران و غصه آنان در رابطه با مسئلهى اقوام و بستگان، بخصوص بستگان شوهر است، که زن بدون علت منطقى و شرعى در برابر شوهر ایستادگى مىکند، و از این طریق خود را رحمت حضرت محبوب دور مىنماید.
1) تغابن / 14.
2) شعرا / 214.
3) بقره / 83.
4) بقره / 177.
5) نساء / 8.
6) انعام / 152.
7) نحل / 90.
8) نور / 22.
9) نساء / 135.
10) توبه / 113.
11) مجادله / 22.
12) بحار، ج 100، ص 244.
13) همان مدرک، ص 253.