حجاج بن یوسف ثقفى چهرهاى پست، پلید، خائن، ستمگر، قاتل و موجدى نابکار بود، ذریهى او مورد قبول نبودند، ولى از نسل او در زمان مرجعیت سید مرتضى انسانى والا و با فضیلت، شاعرى شایسته، حکیمى با کرامت، عاشقى وارسته، محب اهبیت، مداح امامان معصوم علیهمالسلام خصوصا امیرالمؤمنین و حضرت سیدالشهدا بنام ابوعبدالله کاتب بوجود آمد.
او بریده از صفات و حالات پدران گذشتهاش بود، او از نور عقل و فطرت استفاده کرد، حق را پذیرفت، به رنگ حق درآمد، مورد توجه اهل بیت شده به صورتى که بنابر نقل ریاض العلماء میرزا عبدالله افندى، به علتى سید مرتضى به او تندى کرد، سید شب رسول خدا و ائمهى بزرگوار را خواب دید، سلام کرد، پیامبر با او به سردى برخورد فرمود، عرضه داشت مرا چه تقصیر است، فرمود با شیعه و شاعر ما برخورد نامناسبى داشتى، از او عذر خواهى کن، با دمیدن آفتاب روز سید بزرگوار با پاى پیاده به در منزل ابوعبدالله کاتب آمد، از او عذرخواهى و دلجوئى نمود.
جوانان بزرگوار این قدرت را حضرت حق به شما مرحمت فرموده که استقلال خود را حفظ کنید، و از آلودگان و ناپاکان گر چه پدر شما باشد رنگ نگیرید، پس رنگ نگیرید، و در صراط مستقیم حق بمانید، یا وارد شوید و استقامت کنید.