جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نور عبادت گاهى کمرنگ مى‏شود

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

جوانى به مادر مراجعه کرد، به او گفت مادر گاهى از اوقات حال عبادتم ضعیف مى‏شود، پاره‏اى از اوقات حس مى‏کنم رشته‏ى تاریکى بر نورانیت باطنم مى‏دود، حرام خور نیستم، با بدان معاشرت ندارم، از عوامل کسالت در عبادت پرهیز مى‏کنم، در تحقیق و جستجو نسبت به این مسئله به این نتیجه رسیدم که از شما سئوال کنم، احتمالا عامل این کسالت و تاریکى از شما به من منتقل شده، حقیقت را به من بگو، تا من به علاج داستان برخیزم.

مادر گفت: پسرم، زمانى که به تو حامله بودم پدرت در سفر بود، زمان فراوانى زردالو رسیده بود، من از خانه بیرون نمى‏رفتم، زمینه خریدن زردالو برایم نبود، براى پهن کردن رخت به بام رفتم، چشمم به زردالوى زیادى افتاد که همسایه براى خشک کردن پهن کرده بود، به اندازه‏ى چشیدن، اندکى از یکى از آن زردالوها را خوردم، و بعد پشیمان شدم، ولى روى رضایت گرفتن نداشتم، جوان گفت مادر علت مسئله پیدا شد، اجازه مى‏خواهم در خانه همسایه بروم، و این مسئله را با او حل کنم، تا از این پس بدون حمله شیطان بتوانم خدا را عبادت کنم!