نوشتهاند جوانى محکوم به اعدام شد، از او خواستند اگر وصیت دارد بنویسد، گفت: وصیت ندارم، ولى بسیار مایلم در این لحظات آخر عمر مادرم را ببینم.
مادرش را آوردند، هنگام وداع مادر زبان و لب مادر را چنان گاز گرفت که مادر از شدت درد ضعف کرد، به او حمله کردند که ستمگر ظالم این چه کارى بود کردى؟
گفت: ستمگر ظالم این مادر است، این دار اعدام من بر پا شدهى مادر است، آن روزى که کودک بودم از همسایه یک عدد تخممرغ دزدیدم مرا تشویق کرد تا شتردزد شدم، و سپس قاتل از آب درآمدم!
آرى بهشت زیر پاى مادر، و دلال و واسطه عذاب قیامت هم تا اندازهاى مادر است.
على علیهالسلام پس از حضرت زهرا علیهاالسلام به بردارش عقیل که آگاه به انساب عرب بود فرمود:
انظر امرأة قد ولدتها الفحولة العرب.
براى من زنى انتخاب کن که از مادران شجاع عرب به دنیا آمده باشد.
عقیل پس از مدتى به حضرت عرضه داشت:
تزوج فاطمة الکلابیة، لیس فى العرب اشجع من آبائها.
با فاطمه کلابیه ازدواج کن، که در عرب شجاعتر از پدران او نیست.
حضرت او را به همسرى انتخاب کرد. نتیجهى آن ازدواج چهار پسر رسید، شجاع،
با صلابت، مؤمن چون قمر بنىهاشم و برادرانش شد.
امیرالمؤمنین پس از شهادت مالک اشتر بر فراز منبر مسجد کوفه فرمود:
مادران را نمىیابم که فرزندى همانند مالک بیاورند، مالک چه مالکى؟ اگر کوه بود کوهى استوار، اگر سنگ سنگى با صلابت، مالک براى من همانند من براى پیامبر بود!