قسمت عمدهاى از استحکام پایههاى زندگى، در گرو رعایت حق شوهر از جانب زن است.
در این زمینه زن لازم است فقط و فقط حضرت حق و قیامت را لحاظ کند، و از دستور گیرى از دیگران نسبت به شوهرش، و قبول دخالت اطرافیان بپرهیزد.
چه بسا که دیگران در فرمانها و دستورات خود در خطا و اشتباه باشند، یا نسبت به جمال و جلال زندگى و امنیت زن و شوهر نظرسوئى داشته باشند، و چه بسا که مایهى دخالت دیگران در زندگى زن و شوهر جوان و تازه عروسى کرده حسادت باشد.
نفوذ پذیرى و اثر گیرى زن زیاد است، بنابراین به این حالت طبیعى خود، و امکان اشتباه و حسادت دیگران توجه عمیق داشته باشد، و در رعایت حق شوهر، که رعایت حق ایمانى و اسلامى و انسانى است خدا را ملاحظه کند، و قیامت خود را در نظر بگیرد.
مرد دوست دارد زن، زن او باشد، حالات زن بودنش محفوظ باشد، از اینکه بالاخره زن است و زن آفریده شده دست برندارد، لطافت، ناز، طنازى، عشوهگرى خود را براى شوهر حفظ کند، مقلد دیگران، و قبول کنندهى دخالت اقوام نزدیک و دور و همسایه و معاشر نباشد.
در هر صورت زن شوهر باشد، و بر محور خواستههاى مشروع او زندگى کند، امور خانه را مطابق میل شوهر اداره کند و براى فرزندانش مادر باشد.
بعضى از زنان زن بودن خود را فراموش مىکنند، ضمخت و خشن و تند و قهرمان مسلک مىگردند، که این حالات کام مرد را فوقالعاده تلخ و او را از ازدواج و زندگى پشیمان و گاهى از عمر خود سیر مىکند.
تمکین زن از شوهر به وقت نیاز مرد، اطاعت او از همسر در تمام امور شرعى و اخلاقى، حق بیرون رفتن از خانه و مسافرت، منهاى سفر حج واجب از حقوق واجبه شوهر بر عهدهى زن، و قسمتى هم مستحب است.