مراد از عقل نیروى ادراک است، ادراک حق و باطل در امور نظرى، و ادراک خیر و شر و سود و زیان در امور عملى.
این نعمت بىنظیر مجهز به حواس ظاهر است، که به وسیلهى آنها ظواهر اشیاء را مىفهمد، و مجهز به حواس باطن است، که توسط آنها به امور معنوى و باطنى
همچون اراده، دوستى، دشمنى، امید، ترس، و امثال اینها آگاه مىشود، و هر یک را به مقتضاى حال و زمان بکار مىگیرد، براى عقل در امور نظرى قضاوت نظرى و علمى، و در امور عملى، حکم عملى است.
فعالیت نورانى عقل تا زمانى است که در مملکت وجود انسان قدرت برتر باشد، و سایر قوا و نیروهاى انسان رعیت او باشند، اما اگر قدرتى در کشور وجود انسان مافوق عقل قرار بگیرد، عقل دچار ضعف و از کار افتادگى مىشود، و انسان از جاده اعتدال منحرف، و دچار افراط و تفریط مىشود.
آنان که در امور زندگى دچار افراط یا تفریط هستند، نتیجهى غلبه شهوت و غضب و حرص و طمع آنان بر عقل است.
میدان دادن به شهوات، آزاد گذاردن غرائز و امیال، نشست و برخاست با اهل بدعت و معصیت، بىتوجهى به واقعیات، عواملى هستند که عقل را دچار ضعف و سستى مىکنند، و این نیروى عرشى و نور ملکوتى را از کار مىاندازند، با از کار افتادن عقل، تشخیص حق و باطل، و شناخت حقایق معنوى کارى مشکل یا غیر ممکن مىشود، در این صورت انسان مستحق خزى دنیا و عذاب آخرت مىگردد، گر چه با زد و بند و هزار حیله و مکر به خیر مادى برسد، و از شرور ظاهرى در امان بماند(1)
کارگردانان جهنم به اهل جهنم مىگویند: براى شما پیامبرى که شما را از وضع امروز بترساند نیامد؟ مىگویند: چرا به تکذیب از او برخاستیم، و قوانین حق را منکر شدیم، سپس به کارگردانان جهنم مىگویند:
لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیر(2)
اگر در دنیا به نداى حق گوش مىکردیم، و دعوت رسول خدا را مىشنیدیم، و در تمام امور زندگى خود تعقل مىکردیم، امروز از اصحاب جهنم نبودیم!
تعقل وقتى ممکن است، که نیروى دیگرى در وجود انسان حرف اول را نزند، اگر حرف اول با شهوت و هواى نفس باشد عقل براى هدایت انسان قدرت و نیروئى ندارد.
از حضرت صادق علیهالسلام سئوال شد، عقل چیست؟ فرمود:
ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان(3)
چیزى است که به وسیلهى آن خدا عبادت مىشود، و بهشت به دست مىآید!
گفتند آن که در معاویه بود چیست؟ فرمود: زیرکى، شیطنت، چیزى شبیه به عقل نه عقل.
چه نعمت عظیمى است، که در سایهى آن انسان بندهى حقیقى حق، و کاسب بهشت مىشود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
همة العقل ترک الذنوب، و اطلاح العیوب(4)
اراده و همت عقل در وجود انسان ترک گناهان، و اصلاح عیوب ظاهر و باطن است.
نورانیت این نعمت به اندازهاى شدید و قوى است که على علیهالسلام فرمود:
لو لم ینه الله سبحانه عن محارمه لوجب ان یجتنبها العاقل(5)
اگر خداوند از محرمات نهى نفرموده بود، هر آینه واجب بود عاقل از تمام آنها اجتناب کند.
عقیده حضرت بر این است که این قوه معنوى از درک بسیار بالائى برخوردار است.
در کتاب شریف غررالحکم در باب عقل از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت شده:
العاقل من غلب هواه و لم یبع آخرته بدنیاه، العاقل من عصى هواه فى طاعة ربه، العاقل من یملک نفسه اذا غضب و اذا رغب و اذا رهب، شیمة العقلاء قلة الشهوة و قلة الغفلة(6)
عاقل کسى است که بر هواى نفسش غالب باشد، و آخرتش را به دنیایش نفروشد، عاقل براى طاعت رب نسبت به هواى نفس عاصى است، عاقل به وقت خشم، رغبت، و ترس مالک خویش است، اخلاق عاقلان شهوت اندک، و کمى غفلت است.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
انما یدرک الخیر کله بالعقل، و لا دین لمن لا عقل له(7)
تمام خیر به وسیلهى عقل به دست مىآید، و آنکه عقل ندارد، دین ندارد.
در روایات بسیار مهم آمده، ثواب و عقاب انسان در قیامت منوط به عقل اوست، زیرا عقل ملاک مسئولیت و تکلیف و وظیفه است،(8)، و این انسان است که باید در تشخیص حق و باطل و خیر و شر و روى آوردن به واقعیات از عقل استفاده کند، تعطیل عقل گناهى بزرگ و نابخشودنى است.
بر سرپرست خانواده لازم است جهت بهره گیرى از عقل، که چراغ حق، رسول الهى در باطن، مایه درک حق و باطل و خیر و شر مىباشد به حفظ آن از هجوم طوفان شهوات، آمال، غرائز، مفاسد بکوشد، و نگذارد عقل خود و خانوادهاش
اسیر هواى نفس و شهوات خارج از حد شود، که از کار افتادن عقل، انسان را از رتبه آدمیت ساقط، و به میدان حیوانیت مىبرد.
در این زمینه از رفت و آمد اهل فساد و بدعت در خانه و خانواده جلوگیرى کنید، و از رفتن به خانه اهل فساد نیز خوددارى نمائید.
معاشرت و رفت و آمد و مهمانى نمودن و مهمانى رفتن را با اصول عالى اسلامى هماهنگ کنید.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: حواریون به حضرت عیسى گفتند با چه انسانى معاشرت کنیم و نشست و برخاست نمائیم؟
فرمود:
من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فى علمکم منطقه، و یرغبکم فى الآخرة عمله(9)
کسى که دیدارش شما را به یاد خدا اندازد، و گفتارش به دانش شما بیفزاید، و عملش شما را به آخرت راغب کند.
امام چهارم علیهالسلام فرمود:
مجالسة الصالحین داعیة الى الصلاح(10)
نشستن با بندگان صالح حق کشاننده انسان به سوى صلاح است.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
نشستن در خدمت عالم واجد شرایط شما را از پنج برنامه به پنج برنامه مىرساند:
از شک به یقین، ریا به اخلاص، شوق بیجا به ترس، کبر به فروتنى، غش به
خیرخواهى(11)
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
لا یأمن مجالس الاشرار غوائل البلاء(12)
جلسات اشرار و بدکاران از آشوب و حوادث ناگوار بلاها در امان نیست.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
ایاکم و مجالسة الموتى، قیل یا رسول الله من الموتى؟ قال کل غنى اطغاه غناه(5)
از نشستن با اموات خوددارى کنید، عرضه داشتند کیانند؟ فرمود: هر ثروتمندى که ثروتش او را به طغیان کشیده.
على علیهالسلام فرمود:
جانبوا الاشرار و جالسوا الاخیار(5)
از بدان بپرهیزید، و با نیکان معاشرت کنید.
اگر حاکمیت عقل را مىخواهید، خود و زن و فرزند را از برخورد با اشرار، و رفت و آمد با اهل فساد، و غلبه شهوات حفظ نمائید.
امروز از جمله شرورى که دامنگیر تمام مردم جهان است، فیلمهاى ویدئوئى و کانالهاى ماهوارهاى است، که نشستن در کنار این دو منبع فساد، عقل را فاسد، و خصوصیات اخلاقى را خراب، و بناى انسانیت را ویران مىکند.
1) برگرفتهاى مختصر از مقالهاى مفصل در المیزان، ج 2، ص 250 – 247.
2) ملک / 10.
3) بحار، ج 1، ص 131.
4) میزان الحکمة، ج 6، ص 419.
5) همان مدرک.
6) غررالحکم، باب عقل.
7) بحار، ج 77، ص 158.
8) کافى، ج 1، ص 26.
9) بحار، ج 77، ص 147.
10) بحار، ج 78، ص 141.
11) بحار، ج 74، ص 189.
12) میزان الحکمة، ج 2، ص 63.