یکى از علماى با اخلاص و عاشق اهل بیت، که سالها با او انس داشتم، و از اخلاق و رفتارش درسها گرفتم برایم نقل کرد، زمانى که از تهران براى تحصیل علوم الهى وارد قم شدم، ریاست حوزه با مرحوم آیت الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى بود.
پس از مدتى به حاج شیخ معرفى شدم، که در ذکر مصائب اهل بیت و شور و حال وصفى خاص دارم، از من خواست در مواقع معین براى وى متذکر مصائب اهل بیت شوم.
کمکم به این معنا شناخته شدم و افتخار مىکردم که در صف ذاکران حضرت حسین علیهالسلام هستم.
روز پنج شنبهاى مرا به منزل یکى از علماى بزرگ که در پائین شهر منزل داشت بردند، از من درخواست منبر شد، دقایقى در رابطه با چند جمله نهجالبلاغه دربارهى مرگ صحبت کردم، صاحب خانه بسیار گریست، تا پایان مجلس هم گریه مىکرد، از من دعوت شد پنجشنبه دیگر هم به آنجا بروم، رفتم، به من گفتند سهلتر و عادىتر
سخن بگو، زیرا این مرد بزرگ وقتى بیاد مطالب هفتهى پیش مىافتد به شدت گریه مىکند، سپس داستانى از اخلاص او برایم گفتند گفتند که بهتآور بود.
مجرد زندگى مىکرد، اصرار ما براى ازدواج او فایده نداشت، پس از مدتى به قبول ازدواج تن داد، خانم جوانى که ازدواج نکرده بود به او پیشنهاد شد، یک بار بنا بر اصول فقهى وى را دید، ولى پاسخ او منفى بود، پس از مدتى شنیدیم با بیوهاى سیاه چهره، زشت و داراى سه فرزند ازدواج کرده است، غرق تعجب شدیم، علت آن را خواستیم، فرمود باکره اول را دیدم، پسندیدم، هر چه کردم نیت خود را در این ازدواج خالص کنم، و به خاطر خدا قدم بردارم میسر نشد، از او گذشتم، این خانم را دیدم، شوهر مرده بود، نانآور نداشت، سه یتیم براى او مانده بود، کسى حاضر به ازدواج با او نبود، در اینجا زمینهى خلوص نیت یافتم، لله ازدواج کردم، بهرهى واقعى آن در قیامت نصیبم مىشود!!
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
طوبى لمن اخلص لله عمله و علمه و حبه و بغضه و اخذه و ترکه، و کلامه و صمته و فعله و قوله(1)
خوشا به حال کسى که عمل و علم و محبت و کینه، و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت، و حرکت و گفتارش را براى خدا خالص کند.
و نیز فرمود:
الاخلاص اشرف نهایة(2)
اخلاص شریفترین فرجام است.
و فرمود:
فى الاخلاص یکون الخلاص(2)
رهائى در اخلاص است.
و فرمود:
الاخلاص ملاک العبادة(2)
اخلاص ملاک و قوام عبادت است.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
طوبى للمخلصین أولئک مصابیح الهدى، تنجلى عنهم کل فتنة ظلماء(3)
خوشا به حال مخلصین، آنان چراغهاى هدایتند، هر فتنه و تاریکى از آنان زدوده مىشود.
امام عسگرى علیهالسلام در ارزش بسیار والاى اهل اخلاص فرمود:
لو جعلت الدنیا کلها لقمة واحدة و لقمتها من یعبد الله خالصا لرأیت انى مقصر فى حقه(2)
اگر تمام دنیا را یک لقمه کنم، و آن را به کسى که به اخلاص، خدا را عبادت مىکند بخورانم، نظرم این است که در حقش کوتاهى کردهام.
رسول حق علیهالسلام فرمود:
اخلصوا اعمالکم لله فان الله لا یقبل الا ما خلص له(2)
تمام اعمال خود را براى خدا خالص کنید، همانا خداوند جز آنچه براى او خالص قرار داده شده قبول نمىکند.
على علیهالسلام فرمود:
ضاع من کان له مقصد غیر الله(2)
ضایع شد کسى که مقصدى غیر خدا دارد.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
تمام الاخلاص اجتناب المحارم(4)
همه اخلاص، پرهیز از همه محرمات الهى است.
اگر حاکمیت هوا، و شهوات و غرائز، و چشم همچشمى، و دلبستگى خارج از حد به امور مادى، و غفلت در کار نباشد، گل اخلاص در هر عملى از گلستان باطن شکوفا مىشود، و بوى خوشش تمام فضاى زندگى را پر مىکند.
وه که چه نیکوست زندگى زن و مردى که بناى ازدواج را بر پایه اخلاص گذاشتند، و در مسیر زندگى هم در عین همه محدودیتها خلوص را ادامه مىدهند.
قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین(5)
اى رسول من اعلام کن، همانا نماز و همهى حرکات و زندگى و مرگ من خالص براى خدا است که مالک همهى جهانیان است.
ریا و خودنمائى در واجبات موجب بطلان، و در امور مباحه علت کم شدن ارزش و قیمت عمل است.
1) میزان الحکمه، ج 3، ص 58 – 56.
2) همان مدرک.
3) میزان الحکمة، ج 3 ، 62 – 59.
4) میزان الحکمه، ج 3، ص 63.
5) انعام / 162.