جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اوج خلوص نیت

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در این زمینه به داستانى بسیار شگفت‏آور از موسى بن عمران توجه کنید: زمانى که به دعوت حضرت شعیب، پس از زحمتى که براى آب دادن به گوسپندان او کشیده بود، وارد خانه‏ى آن پیامبر بزرگ شد، سفره شام پهن بود، شعیب فرمود اى جوان بنشین و شام تناول کن.

موسى در پاسخ گفت به خدا پناه مى‏برم!

شعیب گفت براى چه؟ مگر تو گرسنه نیستى گفت: چرا، اما مى‏ترسم این شام در عوض آن زحمت من قرار بگیرد، ما اهل بیتى هستیم که چیزى از عمل آخرت را، در مقابل پر بودن زمین از طلاى ناب عوض نمى‏کنیم!!

شعیب به او گفت اى جوان به خدا قسم چنین قصدى در من نیست، من نیت این را ندارم که لقمه سفره من در عوض زحمت تو قرار بگیرد، عادت من و پدرانم پذیرائى مهمان و اطعام طعام بود، پس از این گفتگو، موسى کنار سفره نشست و غذا خورد(1)

جدا عجیب است، موسى مدتها بود از مصر بیرون آمده، و بیابان گردى مى‏کرد، در آن مدت غذاى مناسب نصیب او نشده بود، از گیاه شیرین بیابان استفاده

مى‏کرد، و وقتى وارد بر شعیب شد سفره او را سفره مهیا و مطلوبى دید، در عین اینکه سخت گرسنه بود، از ترس این که مبادا به آن عمل که محض خدا انجام داده بود لطمه بخورد از خوردن غذا خوددارى کرد، اما وقتى از جانب شعیب مطمئن شد، که شعیب هم در پذیرائى از مهمان قصدش لله و نیتش خالص است بر سر سفره نشست!

خلوص شعیب باعث شد که اولوالعزم آینده هشت سال براى او چوپانى کند، و خلوص موسى باعث شد، که شعیب پیامبر پدر زن موسى شود!


1) بحار، ج 13، ص 21.