جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قلب منبع حقایق

زمان مطالعه: 5 دقیقه

در آثار اسلامى تعابیر عجیبى از قلب شده: حرم خدا(1)، چشمه(2)، امام(3)،

سلطان(4)، ظرف(5)، و اوصافى به قلب نسبت داده شده: سلامت، مرض، پاکى، خباثت، نرمى، درشتى، نورانیت، کورى، سرنگونى، اقبال، ادبار، حیات، مرگ، گشادگى، ختم، طبع، زیغ، قسوت، این تعابیر در قرآن مجید و در کتبى همچون کافى، شافى، بحار، وسائل، مستدرک، تحف العقول، روضة الواعظین، محجة البیضاء آمده است، و براى هر کدام از این کلمات معنائى ذکر شده.

واقعا قلب ظرف است و ظرفى عجیب، اگر در این ظرف، ایمان به حق و قیامت، پاکى، نورانیت، حیات، خوف از عذاب، خشیت، اخلاص، رقت، رأفت، رحمت، محبت، عشق جاى داده شود، صاحب آن از آرامش و اطمینان و امنیت برخوردار خواهد بود، و کل کسانى که با او در ارتباطند در امنیت و سلامت و راحت خواهند بود، و اگر این ظرف جایگاه، طمع، بخل، حرص، حسد، کینه، نفاق، کفر، شرک، قساوت، بدگمانى، و امثال این اوصاف شود، دارنده چنین قلبى موجودى خطرناک مضر، آلوده، پلید ستمکار خواهد بود و احدى در کنار او امنیت نخواهد داشت. باید به جوانانى که هنوز ازدواج نکرده‏اند گفت: اگر قلب خود را آلوده به این صفات زشت مى‏بینید، در صدد اصلاح آن برآئید، سپس ازدواج کنید، تا دخترى که با هزار آرزو از خانه و دیار خود و از آغوش پر مهر مادر و پدر خویش دست برمى‏دارد و به خانه شما مى‏آید و پس از مدتى هم از شما بچه‏دار مى‏شود، تا آخر عمرش در کنار شما احساس امنیت و آرامش کند، و بتواند بخوبى به شوهر دارى، و بچه دارى مشغول باشد، خانه ناامن، و انسان مخرب امنیت، جهنم و عذاب جهنم است، و واى بر مردى که همسر و فرزندانش از دست او در امان نباشند، و دائم به تخلى و ناراحتى بگذرانند، و واى بر زنى که شوهر و فرزندانش از دست او در زحمت و رنج

باشند، و او بدون پرواى از حق محیط خانه را تبدیل به محیط وحشت و اضطراب کند، و واى بر فرزندانى که پدر و مادر از دست آنان راحت نیستند، و در کنار آنان امنیت ندارند.

امیرالمؤمنین علیه‏السلام عقیده دارد، اگر انسان قلب را به حق متصل نکند، و آن را ظرف ایمان و عشق و محبت به حق قرار ندهد، بلاهاى عجیبى به سر صاحبش مى‏آورد، در صورت دلگرمى به ذلت طمع دچار شود، و اگر به هیجان طمع آلوده گردد بر اثر هجوم حرص هلاک شود، و اگر به دلسردى گراید، غصه او را مى‏کشد، و اگر مورد غضب قرار بگیرد آتش غیظ شعله‏ور شود، و اگر به خوشنودى بنشیند، خود نگهدارى را فراموش مى‏نماید، و اگر دچار ترس شود، عمرش به پرهیز هدر رود، و اگر در امنیت گشایشى یابد، غرور وجود او را به غارت برد، و اگر به مصیبتى دچار آید، از خود بیخود شدن او را رسوا نماید، و اگر مالى به دست آرد، غنا و دارائى او را به طغیان آلوده نماید، و اگر فقر به او حمله کند، بلا و ناراحتى سرگرمش کند، و اگر گرسنگى به او فشار آورد، ضعف وى را زمین‏گیر کند، و اگر در سیرى افراط کند، شکم پرستى راه نفس بر او ببندد، که هر کمى براى چنین انسانى زیانبار و هر اضافه‏اى براى او فسادآور است(6)

کلام عجیبى از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در رابطه با سلامت و بیمارى قلب نقل شده:

فى الإنسان مضغة اذا هى سلمت و صحت سلم بها سائر الجسد، فاذا سقمت سقم بها سائر الجسد و هى القلب(7)

در انسان پاره گوشتى است، که اگر سالم و صحیح باشد، بقیه جسد سالم، و اگر بیمار باشد سایر اعضا و جوارح بیمار است و آن پاره گوشت جز قلب چیزى نیست!

و نیز آن حضرت فرمود:

ان لله تعالى فى الأرض اوانى الا و هى القلوب، فاحبها الى الله ارقها و اصفاها و اصلبها، ارقها للاخوان، و اصفاها من الذنوب، و اصلبها فى ذات الله(5)

براى خداوند در زمین ظرفهائى است، بدانید که آن ظرفها قلوب است، محبوبترین آن قلوب، نرمترین و صافترین و محکم‏ترین آنهاست، نرمترین دل نسبت به برادران ایمانى، صافترین آنها از گناه، و محکم‏ترین قلب نسبت به حضرت حق.

از امیرالمؤمنین علیه‏السلام کلام بسیار بسیار مهمى در رابطه با سلامت قلب روایت شده:

لا یسلم لک قلبک حتى تحب للمؤمنین ما تحب لنفسک(8)

قلبت براى تو سالم نمى‏شود، مگر براى مردم مؤمن دوست داشته باشى آنچه را براى خودت دوست دارى.

چه راه عجیبى براى سلامت دل پیشنهاد شده، چه سخن نورانى و حکیمانه‏اى از سر حلقه اولیاء و عاشقان نقل شده؟!

آرى انسان اگر براى دیگران آنچه را براى خود مى‏خواهد بخواهد، دل به تدریج از تام رذائل و آلودگیها پاک مى‏شود، و تبدیل به قلب سلیم مى‏شود.

در این وقت عرصه‏گاه قلب از ایمان و عشق و رأفت و رحمت و کرامت و اخلاص موج مى‏زند، و همگان بخصوص زن و بچه در کنار انسان از خیر دنیا و آخرت بهره‏مند مى‏شوند.

جوانانى که ازدواج نکرده‏اند اگر در قلب خود عیب و نقص مى‏بینند، به اصلاح

آن قیام کنند، ورنه پس از ازدواج زن و فرزند را دچار ستم مى‏کنند، و مردانى که ازدواج کرده‏اند، اگر در فضاى دل خود تیرگى رذائل را مشاهده مى‏کنند، به علاج آن برخیزند، وگرنه زن و فرزند از آنان در امان نخواهند بود، و این حقیقت را همه بدانند، که عذاب برزخ دامنگیر آن مردمى است که زن و فرزندشان در جنب آنان به خاطر آلوده بودن به کژ خلقى و سوء عمل، در راحت و امنیت نبودند.

عقل اگر با دانش تغذیه شود، و قلب اگر به اخلاق الهى متخلق گردد، نفس نورانى، و تمام حرکات جسم عرشى و ملکوتى گشته، و آدمى تبدیل به منبع خیر و چشمه فضیلت، و مولد امنیت مى‏شود، در این زمینه به آیه‏اى از کتاب حق قرآن مجید دقت کنید:

الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون‏(9)

آنان که ایمان آوردند، و ایمان خود را که حقیقتى قلبى است به ستم نیالودند، براى آنان ایمنى است، و هم اینان بسر منزل سعادت هدایت شده‏اند.

آرى چنانکه در اول بحث گفته شد، تمام خوبیها از خدا، و همه زشتى‏ها از خود انسان است.

با روى آوردن به حق به وسیله‏ى انبیاء، قرآن، امامان، عالمان ربانى، و بکارگیرى قواى ظاهرى و باطنى، مى‏توان تمام خوبیها را کسب، و زشتى‏ها را از صفحه‏ى وجود زدود.

چون خوبیها کسب شد، وظیفه‏ى انسان است خوبیها را تا جائى که قدرت دارد به دیگران بخصوص به زن و فرزند منتقل کند، که بى‏تفاوتى در این زمینه گناهى بزرگ و موجب عقاب حق است.

ائمه‏ى ما فرموده‏اند نه با زبان بلکه با اعمال خود براى دیگران سرمشق شوید، که هر گاه هر کس زیبائیها و جمال باطن را در انسان ببیند، مشتاق کسب آن مى‏شود.

مرد خانه باید براى همسر و فرزندانش حجت خدا باشد، مرد خانه باید در خانه اسوه حسنه باشد، مرد خانه در خانه باید الگوى زیبائیهاى معنوى و اخلاقى و عملى براى زن و فرزند باشد، و مرد خانه اینگونه نمى‏شود، مگر اینکه عقل و قلب و نفس و جسم را تا جائى که قدرت دارد از علم و اخلاق و صافى و پاکى و تقوا و درستى و عمل صالح تغذیه کند، تا خانه‏اش و اهل او شعبه‏اى از خانه اهل بیت، و جلوه‏اى از اولیاء حق شود.

اینجاست که ضرورت شرکت در مجالس مفید مذهبى، و رفت و آمد به مساجد، و همنشینى با فقیه در دین و عالم ربانى حس مى‏شود، که دورى از این واقعیات منشأ تشدید جهل، و ظهور بیماریهاى قلبى، و انحرافات نفسى و عملى است.

با جلوه وحى در قرآن، و آثار نبوت انبیاء و امامت امامان در کتابهاى پر ارزش و محکم، و با بودن این همه مساجد و مجالس مذهبى، و در اختیار بودن عالمان ربانى براى پیمودن راه خدا و طریق سلامت، و رسیدن به کمالات و تحصیل خیر دنیا و آخرت، براى احدى در پیشگاه خدا، در دنیا و برزخ و محشر عذر و حجتى نخواهد بود.


1) بحار، ج 70، ص 25.

2) میزان الحکمة، ج 8، ص 212.

3) بحار، ج 70، ص 53.

4) میزان الحکمة، ج 8، ص 218 – 216.

5) همان مدرک.

6) بحار، ج 70، ص 52.

7) میزان الحکمه، ج 8، ص 218 – 216.

8) بحار، ج 78، ص 8.

9) انعام / 82.