اصل محبت و علاقه و عشق را، حضرت حق در قلب زن و شوهر نسبت به یکدیگر قرار داد، و آن را از نشانههاى وجود خود دانست، و این حقیقت نمایشگر
عظمت و بزرگى مسئله محبت زن و مرد، بخصوص عشق و علاقه مرد به زن است.
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون(1)
از نشانههاى وجود خداوند این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى آفرید، تا در کنار آنها بیاسائید، و بین زن و مرد دوستى و مهربانى برقرار کرد، در این برنامه نشانههائى براى مردم اندیشمند است.
این محبت و عشق و علاقه در ابتداى ازدواج، و حتى قبل از عقد، شکوفا مىشود، و به نهایت مىرسد، بر مرد و زن است، که این نعمت باطنى، و این حالت عالى قلبى که موجب خوشى در زندگى و عیش و عشرت، و صفا و پاکى است، به توسط جانبدارى از هم، و گذشت و عفو، و خوش اخلاقى و تعاون، و توقع به اندازه از یکدیگر، و حفظ شخصیت و شئون طرفین، و پرهیز از بگو و مگوهاى بىقدر و قیمت حفظ کنند، و از عللى که باعث ضربه خوردن به عشق و محبت است بپرهیزند، که حفظ بناى عشق عبادت، و خراب کردن خانه محبت بدون تردید گناه و معصیت و موجب عقاب الهى در قیامت، و باعث عذاب در زندگى دنیائى است.
حضرت صادق علیهالسلام براى کسى که هنر جلب محبت دیگران را نسبت به خود دارد دعا کرده:
رحم الله عبدا اجتر مودة الناس الى نفسه…(2)
خداوند رحمت کند انسانى که دوستى مردم را به جانب خود جلب مىکند.
تبدیل محبت و عشق و علاقه به کینه و نفرت و بغض و دشمنى در صورتى که ملاک عقلى و شرعى در کار نباشد، تبدیل نعمت حق به ناسپاسى است، و حفظ محبت و اعمال و سرایت دادن آن به یکدیگر سبب خوشحالى در دنیا و آخرت است.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
ویل لمن یبدل نعمة الله کفرا، طوبى للمتحابین فى الله(3)
واى بر کسى که نعمت خدا را به ناسپاسى تبدیل کند، و خوشبختى و نیکى باد بر آن که فى الله نسبت به یکدیگر محبت مىکنند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
افضل الناس منة من بدأ بالمودة(4)
برترین مردم از نظر احسان و نیکى، کسى است که به دوستى و محبت نسبت به طرف خود پیشى گیرد.
انسان دستور دارد به همهى کسانى که مستحق عشق و دوستى و محبت و علاقهاند محبت داشته باشد چه رسد به نزدیکترین افراد خودش که همسر و فرزندان او هستند.
در حدیث قدسى آمده:
الخلق عیالى فاحبهم الى الطفهم بهم و اسعاهم فى حوائجهم(5)
آفریدهها عیال من هستند، محبوبترین آنها نزد من، مهربانترین ایشان به آفریده من است، و آنکه در راه بر طرف کردن نیازشان سعى و کوشش بیشترى دارد.
بر اساس مطالب گذشته، و محبت در قلب زن نسبت به مرد، و عشق در قلب مرد نسبت به زن از نشانههاى وجود خدا، و از نعمتهاى خاص حضرت حق است، و بهترین علت براى برپائى عیش سالم و تداوم زندگى، و ظهور صفا و صمیمیت در صحنه حیات است، روى این حساب حفظ و ازدیاد آن لازم، و دورى از علل نابودى آن واجب است.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
من اخلاق الأنبیاء حب النساء(6)
محبت زنان از اخلاق انبیاء خداوند است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
جعل قرة عینى فى الصلاة، و لذتى فى الدنیا النساء، و ریحانتى الحسن و الحسین(7)
نور چشمم در نماز، و لذت و خوشیم در دنیا زنان، و گل خوشبویم حسن و حسین است.
حضرت صادق علیهالسلام فرمود: مردم لذتى در دنیا و آخرت بیش از لذت از زن نمىبرد و این است قول حق.
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنین…(8) سپس فرمود:
اهل بهشت به چیزى از بهشت لذیذتر از نکاح لذت نمىبرند نه از خوراکى و نه از آشامیدنى(9)
رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
قول الرجل للمرأة انى احبک لا یذهب من قلبها ابدا(7)
گفتار مرد به همسرش: همانا من تو را دوست دارم، هرگز از قلبش محو نمىگردد.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فى الایمان فضلا(7)
هر چه محبت همسر در قلب شوهرش زیادتر شود، ایمانش زیادتر مىشود.
البته باید به این حقیقت توجه کرد، که عشق و محبت به زن جنبهى افراط، به خود نگیرد، که محبت در حد افراط انسان را از پیمودن راه حق، و انجام عمل صالح، و خیرات و مبرات باز مىدارد، بخصوص اگر زن از طریق عشق مرد به خودش بخواهد بر مرد حکومت کند، و خواستههاى اضافى خود را بر مرد تحمیل نماید.
علاقه و محبت به زن و به هر چیزى باید تابع ایمان انسان به حضرت حق و روز قیامت باشد، و مانع حرکت انسان به سوى کمالات، و انجام اعمال صالحه نشود.
اگر محبت به زن بخواهد بسترى براى معصیت و گناه، و اسراف و تبذیر، یا بخل و امساک، یا خوددارى از انجام فرائض حق گردد، باید تعدیل شود، که اینگونه محبت، آمیخته با حالت شیطانى، و بدور از رضا و خوشنودى حق است.
1) روم / 21.
2) میزان الحکمة، ج 2، ص 205.
3) وسائل چاپ آل بیت، ج 16، ص 171.
4) میزان الحکمة، ج 2، ص 210.
5) کافى، ج 2، ص 199.
6) وسائل، چاپ آل البیت، ج 20، ص 23 – 22.
7) همان مدرک.
8) آل عمران / 14.
9) وسائل، ج 20، ص 24 – 23.